Zy > Recent Status Updates

در تمام بدبیاری های زندگی ، کمتر به تقدیر فردی خود و بیشتر به تقدیر بشریت به عنوان یک کل ، خواهد نگریست و بنابراین ... شناسنده خواهد بود نه رنج دیده

زندگی هیچ گونه ارزش ذاتی اصیلی ندارد ، ولی صرفا با میل و توهم به حرکت خ
د ادامه می دهد.

هر ادم لایقی ...پس از چهل سالگی ، به سختی می توند از احساس مردم گریزی در امان بماند .

بهتر است انسان ها را همان طوری که هستند بپذیریم ، به جای ان که تصویری خیالی از ان ها ترسیم کنیم .

زندگی کسب و‌کاری اندوهناک است ، تصمیم گرفته ام ان را صرف تامل درباره خودش کنم .

کتابفروش ها ارزشمند تریم مقصد افراپ تنها هستند . گواه این امر تعداد کتاب هایی است که علت نگارش ان ها این بوده که نویسندگانشان کسی را برای حرف زدن پیدا نکرده اند.

می گن بهترین ادم ها از اشتباهاتشون زاده می شن ، و اگه اشتباه نمی کردن ، بهترین نمی شدن .

پس هرچند سلوک روحانی از تبتل حاصل می شود ، لازمه ان قطع پیوند با عالم نیست ، با تعلقات است .

می دانم که تنها چیزی که برایم مانده کلمه هایند، و می دانم که گه گاه وقتی انها را در اغوش می گیرم کمتر احساس تنهایی می کنم .

فقط اگر سیاستمداران این بخت را میداشتند که به گنجه ها،سردابها،کمدها،و کشوهای ما سرکی بکشند_البته نه در پی یافتن کتابها و چیزهای ضددولتی_می دیدند که چه اینده ای در انتظار طرح های بینظیری است که برای کمونیسم ریخته اند.اما نگاه نکردند.

گمشده او در وجودخودش زندگی می کرد و او بیهوده نشان ان را از دیگران می پرسید .

دورانی که در ان فقر به نظر وحشتناک نمی امد فقط به این دلیل که تقریبا همگانی بود _ ان را عادلانه می دانستیم . اما وحشتناک این بود که ما حتی نمی دانستیم که چیز بهتری هم وجود دارد . همین که این را فهمیدیم ... کمونیسم محکوم به فنا شد.

خیلی طول کشید تا فهمیدم محدود کردن خود در دایره هر نوع جهان بینی ، می تواند ما را گرفتار فقر و رنج کند .

خودی داشتن ، پرورش فردیت ، و داشتن تصوری از فردیت خودت در یک جامعه توده ای خطرناک است .

انسان ، نرم و انعطاف پذیر به دنیا می اید و سفت و خشک می میرد . گیاه نرم و لطیف به دنیا می اید و خشک و شکننده می میرد . هرکسی سفت باشد و نتواند خم شود ، بوی مرگ می دهد و هر کس نرم باشد و بتواند خم شود بوی زندگی . سفت و سخت ها می شکنند ...

اگر می خواهید یک سر و گردن از همه بالاتر باشید ، تنها راهش این است که یک کار ثابت را بارها و بارها عاشقانه تکرار کنید . چاره دیگری ندارید ؛ باید با بی حوصلگی کنار بیایید .

خیلی ها عادت شماری کرده اند،اما شاید مشهورترین ان ها بنجامین فرنکلین باشد که از بیست سالگی شروع به عادت شماری کرد.فرنکلین دفترچه ای داشت که هر جا می رفت،ان را با خودش می برد و از ان برای شمارش سیزده باید و نباید اخلاقی استفاده می کرد.

راه استاد شدن در هر عادتی تکرار است ، نه کمال گرایی .

هررفتاری یک اشتیاق ظاهری دارد و بک انگیزه عمیق و پنهانی تر که منشا این اشتیاق است .

هر موجود زنده ای به سبک خودش جهان را احساس و ادراک می کند .

عواطف بشری شخصیت انسان را رشد می دهد . هر چه عواطف ما عمیق تر شود ، انسان تر می شویم .

اگر قرار است احساسات یک والد چرخ یک خانواده را بگرداند ، این احساسات باید تحت مراقبت قرار گیرند .

بچه ها نیاز به احساسات واقعی دارند . اگر صدایمان چیزی بگوید و حرکات و رفتارها چیز دیگری ، بچه ها را دیوانه خواهیم کرد .

من که مهم ترین کارها را به عهده داشتم_یعنی تربیت انسان ها_احساساتم را مدام انکار کردم،انگار هیچ اتفاق خاصی نمی افتد.چگونه این همه از احساساتم دور افتاده بودم؟چگونه مدام خود را مجبور به کارهایی می کردم که احساسم خلاف ان را امر می کرد؟

جیزی در درونم تغییر کرده است . این مسئله در صدایم منعمس است. احساس می کنم دیگر دلم نمی خواهد مادر نمونه دهر باشم . یعنی کسی که از همه با قدرت تر است و در یک لحظه همه راحتی های دنیا را فراهم می اورد .

برای انسان تربیت کردن ، روش های انسانی لازم است .

باارزش ترین چیزی که می توان به یک کودک ارزانی داشت ، یک شناخت مثبت و واقع بینانه از خودش است . حالا این شناخت از خود چگونه به دست نی اید ؟ نه یکباره ، بلکه به اهستگی و طی تجربه های مکرر .

بگذارید کودک گوشه دنجی در زوایای روحش داشته باشد .

کاش می توانستم والدین را متقاعد کنم که دردکشیدن،رشد بچه ها را تسریع می کند،و مبارزه،شخصیت انها را می سازد.والدین انقدر دلشان می خواهد فرزندان شان را خوشحال ببینند که انها را از تجربه رشددهنده ای مانند یاس،محرومیت و غم محروم می کنند.

کارمان ساختن بچه هاست ، اجرمان پاسخ های روزمره مان ، و سرپناه مان به ثمر رساندن انسانیت به طور کامل در کودک مان است .