Zohreh Hanifeh > Recent Status Updates

Showing 601-630 of 786
Zohreh Hanifeh
Zohreh Hanifeh is on page 119 of 143 of خانه‌یی برای شب
شاد باد روح آن چکاوک سرودسرای که می گفت:
غمت را به دوستت بگو
و نیمی از سیب رخی را که یافته یی به دوستت بده
و ببین
که سبک تر پرواز خواهی کرد
و زودتر به لانه ات خواهی رسید...
Jun 23, 2014 01:27AM Add a comment
خانه‌یی برای شب

Zohreh Hanifeh
Zohreh Hanifeh is on page 100 of 143 of خانه‌یی برای شب
و من، به عناد بی پایان آنها با آزادیِ پرواز اندیشیدم.
Jun 23, 2014 01:25AM Add a comment
خانه‌یی برای شب

Zohreh Hanifeh
Zohreh Hanifeh is on page 82 of 143 of خانه‌یی برای شب
داستان "دشنام" قصه ی این روزای ماس...
Jun 21, 2014 03:39AM Add a comment
خانه‌یی برای شب

Zohreh Hanifeh
Zohreh Hanifeh is on page 73 of 143 of خانه‌یی برای شب
انسان، چه آسان می میرد- و نمی داند.
Jun 21, 2014 03:38AM Add a comment
خانه‌یی برای شب

Zohreh Hanifeh
Zohreh Hanifeh is on page 66 of 143 of خانه‌یی برای شب
داستان "بیمار" یه جورایی یاد داستان لاشخور کافکا می انداختت...
ولی عمیق بود و دردناک متاسفانه. این که ما آدما حاضر نیستیم برای بهبود شرایط خودمون قدمی برداریم و همه ش موکول می کنیم به یه روز دیگه، به یه فردای موهوم...
Jun 21, 2014 03:37AM Add a comment
خانه‌یی برای شب

Zohreh Hanifeh
Zohreh Hanifeh is on page 59 of 143 of خانه‌یی برای شب
داستان بیگانگی (حادثه) هم بد نبود...
خیلی چیز خاصی نداشت! :|
Jun 20, 2014 12:31AM Add a comment
خانه‌یی برای شب

Zohreh Hanifeh
Zohreh Hanifeh is on page 53 of 143 of خانه‌یی برای شب
با خوندن این جمله ها یاد فامیلِ دور افتادم:

"به هر دری که قفل بخورد، احساس می شود پشت آن خبری هست؛ اما درِ باز حکایت از هیچ چیز نمی کند."

یعنی یارو خودِ فامیلِ دور بوده ها!!!! :D
Jun 20, 2014 12:29AM Add a comment
خانه‌یی برای شب

Zohreh Hanifeh
Zohreh Hanifeh is on page 30 of نگران نباش! این شعرها همه سانسور می‌شوند
نشسته ای توی سینه ام
مثل تیر چند پر!
نه می شود درت آورد
نه گذاشت که بمانی
Jun 10, 2014 03:05AM Add a comment
نگران نباش! این شعرها همه سانسور می‌شوند

Zohreh Hanifeh
Zohreh Hanifeh is on page 23 of نگران نباش! این شعرها همه سانسور می‌شوند
اگر این خاک ها را کنار بزنی
تو را خواهم بوسید!
Jun 10, 2014 03:01AM Add a comment
نگران نباش! این شعرها همه سانسور می‌شوند

Zohreh Hanifeh
Zohreh Hanifeh is on page 18 of نگران نباش! این شعرها همه سانسور می‌شوند
شیرین ترین گناه منی.
از تو
به خدا هم پناه نمی برم!
Jun 10, 2014 02:59AM Add a comment
نگران نباش! این شعرها همه سانسور می‌شوند

Zohreh Hanifeh
Zohreh Hanifeh is on page 7 of نگران نباش! این شعرها همه سانسور می‌شوند
مرا ببوس
روزهای سختی در پیش است
بگذار تو را
کمی پس انداز کنم!
Jun 10, 2014 02:55AM Add a comment
نگران نباش! این شعرها همه سانسور می‌شوند

Zohreh Hanifeh
Zohreh Hanifeh is on page 42 of 109 of بفرمایید بنشینید صندلی عزیز
"آقای مرگ" خیلی خوب بود...

"ما باز هم نفهمیدیم!"
Jun 10, 2014 02:19AM Add a comment
بفرمایید بنشینید صندلی عزیز

Zohreh Hanifeh
Zohreh Hanifeh is on page 28 of ابر شلوار پوش
با صدایی بی دندان بگویم به تو:
اینک شده ام مردی قابل اعتماد؟

یعنی واقعا بهتر از این ترجمه نمی تونست بکنه؟ اینک شده ام مردی قابل اعتماد؟؟؟!!! ریلی؟؟؟
Jun 10, 2014 01:18AM Add a comment
ابر شلوار پوش

Zohreh Hanifeh
Zohreh Hanifeh is on page 49 of 143 of خانه‌یی برای شب
آن مرد خورشید را شکار کرد...
Jun 09, 2014 10:19PM Add a comment
خانه‌یی برای شب

Zohreh Hanifeh
Zohreh Hanifeh is finished with خوبی خدا
جهنم بهشت معرکه بود... مثل بقیه ی داستای جومپا لاهیری.
روابط و احساس ها و فاصله ی فرهنگی آدم ها و این که یک جایی بالاخره شکاف می افتد... یک جایی آدم ها کم میارن از بودن تو/با فرهنگی که متعلق بهش نیستن...
دوست داشتم این داستان رو.
Jun 08, 2014 03:48AM Add a comment
خوبی خدا

Zohreh Hanifeh
Zohreh Hanifeh is on page 181 of 207 of خوبی خدا
داستان جناب آقای رئیس جمهور منو یاد کهن ترین داستان جهان از کتاب 21 داستان از نویسندگان معاصر فرانسه انداخت...
حماقت آدم ها بی پایانه... متاسفانه!
Jun 08, 2014 03:46AM Add a comment
خوبی خدا

Zohreh Hanifeh
Zohreh Hanifeh is on page 164 of 207 of خوبی خدا
داستان خوبی خدا عالی بود!
اشک هامو جاری کرد و توی دلم چیزی رو تکون داد

"امید یعنی بازگذاشتن در. این طوری چیزهای خوب توانست وارد شد. شاید وقتی تو اصلا حواست هم نباشد."
Jun 08, 2014 03:43AM Add a comment
خوبی خدا

Zohreh Hanifeh
Zohreh Hanifeh is on page 162 of 207 of خوبی خدا
"شاید خدا همین الان به ما نعمت داد، و ما نفهمید."
Jun 08, 2014 03:39AM Add a comment
خوبی خدا

Zohreh Hanifeh
Zohreh Hanifeh is on page 143 of 207 of خوبی خدا
به هر کجا نگاه می کرد، نشانه هایی از لطف و خوبی خدا را می دید.
Jun 08, 2014 03:37AM Add a comment
خوبی خدا

Zohreh Hanifeh
Zohreh Hanifeh is on page 193 of 211 of بچه های جهان
مرد تنها، تو نیمه انسانی،
نیمه ی دیگرت زنی تنهاست.
زود او را بیاب و کامل شو،
زندگی با کمال ما برجاست.
Jun 06, 2014 01:22AM Add a comment
بچه های جهان

Zohreh Hanifeh
Zohreh Hanifeh is on page 192 of 211 of بچه های جهان
مرد تنها ستاره ای مرده ست....
Jun 06, 2014 01:21AM Add a comment
بچه های جهان

Zohreh Hanifeh
Zohreh Hanifeh is on page 81 of 211 of بچه های جهان
می رفت و باز می رفت،
رفتن سرشت او بود.
Jun 06, 2014 12:19AM Add a comment
بچه های جهان

Zohreh Hanifeh
Zohreh Hanifeh is on page 26 of 211 of بچه های جهان
نتوانی شناخت مردم را
؛تا که خود را نخست نشناسی
تا نخوانی کتابهای درست
خویشتن را درست نشناسی.
Jun 06, 2014 12:08AM Add a comment
بچه های جهان

Zohreh Hanifeh
Zohreh Hanifeh is on page 9 of 47 of دفتر یادگاری
ما
شما را هنوز به حاطر آن گل سرخ
دوست داریم
Jun 05, 2014 11:22PM Add a comment
دفتر یادگاری

Zohreh Hanifeh
Zohreh Hanifeh is on page 2 of 47 of دفتر یادگاری
یک تکه آسمان را خوب حفظ کردیم
که وقتی تو نبودی
بتوانیم از حفظ بخوانیم
این برای آن روزها کافی بود
Jun 05, 2014 11:12PM Add a comment
دفتر یادگاری

Zohreh Hanifeh
Zohreh Hanifeh is on page 117 of 207 of خوبی خدا
"برو ای عزیزترین! خدا به همراهت."

داستان "کارم داشتی زنگ بزن" از ریموند کارور قوی و تاثیرگذار بود...
گاهی جدایی ناگزیره... ولی مهمه که برای اینکه این اتفاق نیفتاده باشه تلاش کرده باشی. این طوری حداقل میتونی با خیال راحت خداحافظی کنی.
Jun 05, 2014 08:58AM Add a comment
خوبی خدا

Zohreh Hanifeh
Zohreh Hanifeh is on page 103 of 207 of خوبی خدا
"او زنی بود که فقط نیاز به آرامش و سکوت داشت و کسی که در کنارش باشد- هر که می خواست، باشد."

فلامینگو/ الیزابت کمپر فرنچ
Jun 05, 2014 08:53AM Add a comment
خوبی خدا

Zohreh Hanifeh
Zohreh Hanifeh is on page 83 of 207 of خوبی خدا
"من آن دریای خالی هستم."

داستان "تعمیرکار" از "پرسیوال اورت" تا یه جایی فانتزی به نظر می رسید، حتی منو یاد داستان "آدمی زنده به چیست" تولستوی انداخت...
اما بعد دیدم که متفاوته و خیلی عمیق غم انگیز.
Jun 04, 2014 06:48AM Add a comment
خوبی خدا

Follow Zohreh's updates via RSS