Bad Thoughts Quotes

Rate this book
Clear rating
Bad Thoughts: A Guide to Clear Thinking Bad Thoughts: A Guide to Clear Thinking by Jamie Whyte
317 ratings, 3.65 average rating, 41 reviews
Bad Thoughts Quotes Showing 1-10 of 10
“The idea that sincerity may substitute for reason is founded on an egocentric attitude towards belief: that what I believe is all about me, not about reality.”
Jamie Whyte, Bad Thoughts: A Guide to Clear Thinking
“نسبی‌گرایی فرهنگی در مورد حقیقت، که در علوم انسانی هم متداول است، یعنی معتقد بودن به این موضوع که هر باوری که به طور گسترده در فرهنگی شایع است به طور خودکار در آن فرهنگ حقیقت دارد. در ایران اکثر مردم معتقدند تنها یک خدا وجود دارد. پس اعتقاد به وجود تنها یک خدا در ایران حقیقت دارد. در پاپوای گینه نو خدایان متعددی وجود دارد. پس در پاپوای گینه نو خدایان متعددی وجود دارد. هر فرهنگی از قدرت خلق حقیقت خود برخوردار است. با توجه به این مفهوم از حقیقت، اگر با عقیده عموم مردم موافق نباشید پس عقیده شما غلط است.

نسبی‌گرایی فرهنگی آن‌قدر نامعقول سات که به سختی می‌توان باور کرد کسی آن‌قدر تب‌زده باشد که آن را تأیید کند. اگر این حقیقت داشت، خدایان، سیاره‌ها، باکتری‌ها و هر چیز دیگری بنا بر اعتقادات کلی مردم در مورد وجود آن‌ها به وجود می‌آمدند و از بین می‌رفتند. که بدیهی است چنین چیزی واقعیت ندارد.”
Jamie Whyte, Bad Thoughts: A Guide to Clear Thinking
“لازم نیست کورکورانه جلو برویم. علل مرگ و میر ثبت می‌شود و ارقام آن را هم دفتر آمار ملی در دسترس قرار می‌دهد. ما می‌توانیم از این طریق تعداد مرگ و میر زنان جوان بر اثر آنورکسی را بررسی کنیم. آمار بی‌ام‌اِی بی‌شک غلط است، چون هیچ بیماری‌ای نمی‌تواند بیش از آنچه آمار مرگ‌ومیر کلی مردم نشان می‌دهد، باعث مرگ‌ومیرشان شود. ولی این آمار چه‌قدر غلط است؟

رقم ۱۴۰۰۰ حدود هزار بار بیشتر از واقعیت است. تعداد زنان جوانی که در سال ۱۹۹۹ جان‌شان را بر اثر این بیماری از دست دادند سیزده نفر بود. نه سیزده‌هزار، بلکه سیزده.”
Jamie Whyte, Bad Thoughts: A Guide to Clear Thinking
“آخرین حکومت حزب محافظه‌کار باور داشت که داشتن جمعیتی تحصیل‌کرده‌تر به نفع انگلیس خواهد بود. اعضای آن حکومت به‌ویژه به دنبال تحصیلات دانشگاهی بیشتر برای شهروندان بودند. علت خواسته آن‌ها مهم نیست؛ ما آن را صرفا به عنوان هدف‌شان می‌پذیریم. مشکل در دستیابی به آن است. افزایش چشمگیر فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌ها مستلزم افزایش چشمگیر ظرفیت نظام دانشگاهی انگلستان است؛ یعنی ایجاد دانشگاه‌های بیشتر یا حداقل افزایش فضای دانشگاه‌های موجود. این بی‌شک چشم‌اندازی رعب‌آور، هم گران و هم کند است، چون تربیت مدرسان جدید دانشگاهی سال‌ها طول می‌کشد.

و بعد جمله معروف «یافتم»! نمی‌دانم یکی از مارکسیست‌های سابق در کابینه جان میجر رخنه کرده یا صرفا جرقه‌ای ذهنی بوده است، ولی این ایده به ذهن کسی خطور کرده است: بیایید دانشکده‌های فنی را دانشگاه بنامیم. حیرت‌آور است! ایجاد ناگهانی ده‌ها دانشگاه جدید بدون خرج کردن یک پنی. و به این ترتیب بود که در دهه ۱۹۹۰ تعداد دانشگاه‌های انگلستان تقریبا دو برابر شد.

مشکل این سیاست این‌جاست که سر سوزنی در کمیت یا کیفیت تحصیلات جاری در کشور تأثیری ندارد. پس ممکن نیست هدف یادشده را برآورده سازد: یعنی جمعیتی با تحصیلات بهتر. این کار فقط باعث شد افراد بیشتری با آرم تحصیلات دانشگاهی وارد جامعه شوند. این اشتباه درست مثل این است که فکر کنید با کاهش ارزش ارز رایج می‌توانید همه را ثروتمند کنید: ببینید چه‌قدر میلیونر در ترکیه وجود دارد.”
Jamie Whyte, Bad Thoughts: A Guide to Clear Thinking
“ولی ناسازگاری‌هایی که آشکار نیستند متداول‌اند. مثلا این جملات را در نظر بگیرید:

پلیدی هست، و

خدایی سراپا خوب و قدرقدرت هم در کار است.

تناقض این دو فورا مشهود نیست، ولی این دو با هم متناقض‌اند. خدای سراپا خوب می‌خواهد از هرگونه پلیدی جلوگیری کند و خدای قدرقدرت می‌تواند از هر پلیدی‌ای که می‌خواهد جلوگیری کند. پس اگر خدایی چنین خوب و قدرقدرت در کار باشد، پلیدی باید از میان رخت بربندد. پس وجود چنین خدایی با واقعیت وجود پلیدی مغایر است (منظورم از پلیدی مسائل مافوق‌طبیعی نیست، بلکه مسائلی است مانند دندان‌درد، طوفان‌هایی که پارکینگ تریلرهای فقرا را منهدم می‌کند، یا شکنجه‌هایی که صورت می‌گیرد).”
Jamie Whyte, Bad Thoughts: A Guide to Clear Thinking
“فرض کنید جک عقیده‌ای مطرح کرده -مثلا این‌که بوش، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، به عراق حمله کرد تا نفت آن کشور را غارت کند- و دوستش جیل با آن مخالف است. جیل چند دلیل می‌آورد که چرا عقیده جک غلط است و جک بعد از تلاش‌های ناموفق در پاسخ به آن‌ها، با عصبانیت می‌گوید که حق دارد هر عقیده‌ای که می‌خواهد داشته باشد.

جک در این‌جا دچار مغلطه شده است که فرض می‌کند پاسخی رضایت‌بخش به مخالفت‌های جیل داده است، در حالی که پاسخ در واقع کاملا نامربوط است. جک و جیل بر سر انگیزه بوش برای حمله به عراق اختلاف نظر داشتند، و جیل دلایلی برای اشتباه بودن عقیده جک آورده بود. او نگفته بود که جک حق داشتن این عقیده غلط را ندارد. جک با اشاره به این موضوع که داشتن این عقیده حق اوست، فقط موضوع اصلی را، که علت حمله به عراق بود، به بحثی درباره حق و حقوقش تغییر داده است. این مسئله به همان اندازه به موضوع حمله به عراق ارتباط دارد که مثلا اگر گفته بود وال‌ها خون‌گرم‌اند یا باران در اسپانیا بیشتر روی دشت‌ها می‌بارد.”
Jamie Whyte, Bad Thoughts: A Guide to Clear Thinking
“بهتر از همه این‌ها عبارت «ممکن است» است. اگر «ممکن است» را جایگزین «خواهد بود» یا «ممکن است این‌طور باشد» را جایگزین «این‌طور هست» کنید، هرگز مرتکب خطا نمی‌شوید. به هر حال هر چیزی امکان دارد.”
Jamie Whyte, Bad Thoughts: A Guide to Clear Thinking
“چرا باید فقط آن ادیانی که تا به حال ساخته شده‌اند از مزایای شرط‌بندی پاسکال بهره‌مند شوند؟ اگر پاسکال ۲۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح زندگی می‌کرد باز هم این شرط‌بندی را ابداع می‌کرد، ولی این بار این مسیحیت نبود که از آن دفاع می‌کرد. کسی هم نمی‌تواند به دلیل عدم‌وجود شاهد و گواه بر بلیتونیسم با آن مخالفت کند. چون فرضیه آغازین شرط‌بندی پاسکال این است که آموزه مورد نظر -مسیحیت، یهودیت یا بلیتونیسم- فاقد شواهد کافی و لازم برای ایمان آوردن به آن باشد.

هنگامی که متوجه می‌شوید شرط‌بندی پاسکال نه‌تنها از مسیحیت و نه‌تنها از همه ادیان رسمی، بلکه از همه ادیانی حمایت می‌کند که به بهشت و جهنم اعتقاد دارند، بازی به پایان می‌رسد. ادیان بی‌شماری از این دست وجود دارند. شما کدام دین را انتخاب می‌کنید؟ هر یک از آن‌ها را که انتخاب کنید این احتمال که بهترین راه را انتخاب کرده باشید پنجاه-پنجاه (یعنی یک از دو) نیست، یک در بی‌نهایت است: این دین در مقابل همه ادیان بی‌شمار احتمالی دیگری قرار می‌گیرد که بهشت و جهنم را قبول دارند.”
Jamie Whyte, Bad Thoughts: A Guide to Clear Thinking
“من نمی‌توانم با نظری که درباره کلم‌دکمه‌ای دارم آن را به چیزی وحشتناک تبدیل کنم یا مادرم با نظر مثبتش آن را به غذایی خوش‌مزه تبدیل کند، تنها به این دلیل که این باعث می‌شود کلم‌دکمه‌ای هم‌زمان خوب یا وحشتناک باشد؛ و به این وسیله ابتدایی‌ترین قانون منطق یا به اصطلاح «عدم‌تناقض» نقض می‌شود. بلکه مسئله فقط این سات که من این غذا را دوست ندارم و مادرم آن را دوست دارد؛ و همه داستان همین است. چیزی به نام خوش‌مزگی کلم‌دکمه‌ای وجود ندارد. این ماده غذایی خواص مختلفی دارد که باعث ایجاد مزه‌ای در دهان مادرم می‌شود که او آن را دوست دارد و باعث ایجاد مزه‌ای در دهان من می‌شود که آن را دوست ندارم. اختلافی هم وجود ندارد. اختلاف تنها زمانی ایجاد می‌شود که ما در مقابل آن واکنش نشان می‌دهیم: مادرم می‌گوید خوش‌مزه است و من می‌گویم وحشتناک است. این‌که شما کلم‌دکمه‌ای دوست دارید یا نه به ذائقه شما بستگی دارد، ولی خوش‌مزگی کلم‌دکمه‌ای به مسئله عقیده ارتباطی ندارد، چون در واقع هیچ‌چیز به عقاید افراد بستگی ندارد.”
Jamie Whyte, Bad Thoughts: A Guide to Clear Thinking
“هدف این کتاب پر کردن خلائی است که نظام آموزشی ایجاد کرده است. ولی کتاب درسی نیست، بلکه معادل منطقی یکی از ان راهنماهای دردسرساز ماشین یا کامپیوتر شماست. این کتاب برای کسانی نوشته شده است که هر روز با منطق و استدلال سروکار دارند، که این شامل همه می‌شود، و خطاهای متداول در استدلال، به خصوص در هنگام بحث درباره موضوعات اختلاف‌برانگیز، را در بر می‌گیرد.”
Jamie Whyte, Bad Thoughts: A Guide to Clear Thinking