Atiyeh > Recent Status Updates

Be fair with others, but keep after them until they're fair with you.
_ Alan Alda

ارزش سرمایه گذاری در شهرهای موجود، بهتر از تلاش برای ساختن شهرهای جدید مانند نئوم است.

یکی از دانشجویان می گفت: "هدف من فقط این نیست که بتوانم رانندگی کنم. میخواهم بتوانم تمام کارهای هر روزه ام را خودم انجام بدهم."

پوووففف 😳

او گفت:"هرکسی رانندگی میکند یک وسیله ی نقلیه را میراند اما معنای رانندگی برای من این است که خودم میدانم کجا دارم میروم و کلاً در زندگی چه میکنم. رانندگی فقط راندن خودرو نیست، نشانه ای از وضعیت کل زندگی من است."

گرد و خاک های بن سلمان 🌪

ترامپ واقعاً چندشه 🤢

لعنت به جنگ 🤬

یکی از موارد مربوط به مرد مجرد میانسالی بود که آخر هر هفته دو زن به خانه او میرفتند. این مرد در مسجد نماز میخواند و به همین دلیل همسایگان بدترین فکرها را در موردش میکردند و بعد از کمی موضوع را به هیئت امر به معروف گزارش دادند. اعضای هیئت به خانه ی او یورش بردند و مرد را در حال ارتکاب به جرم ملاقات کردند: آن مرد در خانه ی خودش نشسته بود و داشت با دو زن که هر دو خواهرش بودند گفت و گو میکرد. 😂 لعنت!

هنوز اولشه ولی مغزم درد گرفت 🤯

به به چه ولخرجی هایی 💸

خیلی از حساب کتاب ها یر به یر نمیشه. با چیزی که جلوی روت هست مواجه شو.

هرچند هدف اصلی او یک مکان نبود بلکه دو انسانی بود که قصد انتقام گرفتن از آنها را داشت ...

اولین فرصت انتقام سوخت شد 🤦🏻‍♀️

"بهترین کاری که پدر و مادر میتوانند برای فرزندشان انجام دهند این است که یکدیگر را دوست بدارند."

به خصوص نوجوانان نیازمند روابط مطلوب با پدر و مادر هستند تا از رفتارهای خودشکن پرهیز کنند.

"این ارتباط خوب که معمولا از طریق شباهت اشتغال است، متأسفانه به ندرت دیده میشود که بر محبت بین دو جنس بیافزاید؛ از آن رو که مردان و زنان نه در رنج هایشان که فقط در لذت هایشان با هم شریک اند؛ اما وقتی سعادت روی آورد این احساس مرکب، آنها عشقی میشود که به قوت مرگ است، عشقی که آتش آن را، آب های عالم خاموش نتوان کرد و سیلاب ها غرقش ننماید؛ که در کنار آن شور و هیجان و شهوت به اندازه ی بخار آب، گذراست."

عقب نشینی راهبردی هم باشد، باز هم عقب نشینی است! هیوگلاس از آن روز تصمیم گرفت که دیگر عقب نشینی نکند.

قلعه برازو برای او پایان یک سفر نبود بلکه آغاز راهی بود که برای حل مشکل خود پیش رو داشت.

قدرت آنها از عضلانی بودن و خوش اندامی آنها نشئت نمیگرفت بلکه از هوش بااراده ای نشئت می گرفت که با سنجیدن شرایط بی رحمانه عمل میکرد.

من به جای هیوگلاس خسته شدم 😓

آگوست ۱۸۱۹ بود و هیوگلاس دزددریایی شد!

اینجاست که مشخص میشه نمیشه آدم ها رو قضاوت کرد.

علاقه ی شدید هیو تنها به به دیدن مکان های مختلف ختم نمیشد بلکه او دوست داشت تا خودش جاهای جدیدی را کشف کند.

او دنبال یک زندگی سراسر کشف و شهود بود میخواست جاهای ناشناخته را ببیند و هیچ گاه از حرکت نایستد.

آیا او آنجا نمانده بود تا غرور از دست رفته اش را باز پس گیرد؟ قصدش مراقبت از دیگری که نه مراقبت از خودش نبود؟ آیا او هم مانند فیتز جرالد با دیدن بدشانسی یک انسان دیگر دنبال منفعت خود نبود؟
دست کم فیتزجرالد آن قدر جسارت داشت که این تفکر را به زبان بیاورد.

... اما کاپیتان هنری، هیوگلاس را بهترین نیروی خود میدانست. هیوگلاس از نظر او چه در شکار، چه در اخلاق و چه در مسیریابی بهترین بود. باقی البته به جز بلک هریس زیر دستی بیش نبودند. آن ها جوانتر، خنگ تر، ضعیف تر و کم تجربه تر بودند اما کاپیتان هنری، هیوگلاس را رفیق خود میدانست.

دفعه ی قبل نتونستم کتاب رو تموم کنم چون حالم بد میشد سرش 😓 الان دوباره بعد از تقریبا ده ماه از اول دارم میخونمش و همچنان وضع همینه 😥

پوووووف ... چقدر تعلیق 😓😐