حمید درویشی شاهکلائی's Blog, page 50

October 26, 2011

هجدهمین جشنواره و نمایشگاه بین المللی مطبوعات، مصلی تهران

جشنواره مطبوعات برای ما دانشجویان ارتباطات، جذبه خاصی دارد.
معمولا هم دست پر از این نمایشگاه و جشنواره بین المللی برمی گردیم.
اما امسال، انگیزه مضاعفی برای حضور در نمایشگاه مطبوعات دارم:
به غرفه ما در هجدمین نمایشگاه بین المللی مطبوعات سر بزنید! (+)
9صبح تا 20 شب
طبقه دوم شبستان، سالن نشریات دانشجویی
[image error]
 •  0 comments  •  flag
Share on Twitter
Published on October 26, 2011 12:33

October 21, 2011

شماره مهر حیات، شماره آبان حیات، شماره اول حیات خلوت، کتاب ضمیمه حیات (روایت آزاداندیشی)

سلام بر شما
1- سردبیری نشریه بسیج دانشجویی دنیایی دارد!
2- مطالب شماره مهر را در کمتر از هفت روز، پانزدهم مهر بستیم. اما هنوز نتوانستیم این 72 صفحه را به چاپخانه برسانیم. مطالب شماره آبان را هم امروز می بندیم انشالله. حدود 70 درصد مطالب سرویس ها رسیده و سی درصدی هم باقی مانده. اگر خدا بخواهد از این به بعد پانزدهم هر ماه، مطالب ماه بعد نهایی می شود.
4- مجموعه جزوات فرهنگی هم برای کادر نشری دید ایم. سه جزو اول آن کاملا آموزشی است(شیوه نامه یادداشت نویسی، روزنام نگاری فشرده، اینفوگرافیک).
4- سایت حیات‌مگ‌دات‌آی‌آر (HayatMag.ir) هم مرتب به روزرسانی می شود. پایگاه اطلاع رسانی ماهنامه حیات، شامل اطلاعیه ها، فراخوانها و خبرهای مرتبط با نشریه بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیه السلام است. اینجا
5- سایت حیات‌مگزدات‌آی‌آر (HayatMags.ir) را هم ببینید. بایگانی اینترنتی نشریات حیات است. نسخه اسکن نایاب شماره اول تفکر بسیجی (به سردبیری وحید جلیلی) سال 1370 را هم در آن قرار داده ایم. به مرور همه مطالب همه شماره های تفکر بسیجی، میعاد، هفت قفل و حتی نشریات مناسبتی و ویژه نامه ها را در این سایت قرار خواهیم داد. کمکمان کنید.
6- حیات خلوت هم نشریه ای است که متولدش کردیم تا حرفهای خصوصی درون دانشگاهی مان را آنجا بزنیم. در شماره اول حیات خلوت، پنج یادداشت از دانشجویان دکتری داریم و تعدادی هم از بچه های ارشد و لیسانس. حیات خلوت برای مشترکان داخل دانشگاهی حیات، رایگان است. مشترک حیات شوید تا از مزایای آن استفاده کنید.
7- حرف مزایا شد. از مزایای اشتراک حیات، بهره مندی از هدایای فرهنگی است. کتاب روایت آزاداندیشی در 78 صفحه به همت واحد سیاسی بسیج و ویراستاری و مقدمه ما آماده شده است. (البته چاپ و تجدیدنظر در طراحی جلد مانده است.) به زودی این کتاب خوش دست به قیمت 1000 تومان به فروش خواهد رسید. این کتاب برای مشترکان به ضمیمه نشریه فرستاده خواهد شد. (اطلاعیه اشتراک شماره یک، اطلاعیه اشتراک شماره دو)
8- یک دامنه هم برای حیات خلوت گرفته ایم (HayatKhalvatMag.ir) که با پیغام عجیبی از سایت سازمان پژوهشگاه داده بنیاد (مرکز رسمی ثبت دامنه) مواجه شدیم. خدا به خیر بگذراند!
9- دعا کنید. ما هنوز اعتقاد داریم دعا کارساز است.
10- برای ما نامه/ مطلب بنویسید. اوج کار این است که این شماره یا شماره های بعد نمی توانیم چاپ کنیم!
ممنون که تا اینجا با من بودید!
---------

اشتراک فید پاورقی، بهترین گزینه برای دریافت آسان جدیدترین مطالب ماست.


لطفا تنها این فید پاورقی را در گوگل ریدر لایک بزنید و همخوان کنید: http://pavaraQi.ir/post/rss

با اشتراک، شما به جمع 546 مشترک فید ما اضافه می شوید.

شاید شما برای 17646 بار، مطالب این وبلاگ را لایک بزنید!
 •  0 comments  •  flag
Share on Twitter
Published on October 21, 2011 14:48

October 16, 2011

کتاب کوچه نقاشها؛ ادامه روایت های متفاوت از دفاع مقدس

[image error]این یادداشت را درباره کتاب کوچه نقاشها (خاطرات سید ابوالفضل کاظمی) نوشتم و در همشهری خردنامه ویژه نامه پایداری شماره تیر 1390 منتشر شده است. بی شک بازنشر اینترنتی یادداشتهای خودم در مجلات بعد از مدتی که از چاپ آنها می گذرد، اشکال ندارد.

کتاب
کوچه نقاشها؛ ادامه روایت های متفاوت از دفاع مقدس



داش
مشدی ها در جبهه



حمید
درویشی شاهکلایی



در یک
نگاه کلی:








عنوان کتاب




کوچه نقاشها:
خاطرات سید ابوالفضل کاظمی






مصاحبه و
تدوین




راحله صبوری






ناشر




انتشارات سوره
مهر، تهران






چاپ اول




1389،
قطع رقعی، گالینگور






قمیت




8500
تومان






تعداد صفحات




544








 



خلاصه
کتاب:



کتاب
کوچه نقاشها، روایت داستان زندگی از کودکی تا سال 1367 سید ابوالفضل کاظمی از زبان
خودش است. کودکی یتیم که اخلاق و گفتار داش مشدی و پهلوانی داشت (لاتی بود برای
خودش!) و در نتیجه تحول انقلاب اسلامی، به یکی از رزمندگان، جانبازان و فرماندهان
دفاع مقدس تبدیل گشت.



بخشی
از کتاب:



" قصه ی جوانی من، قصه ی باباشمل بازی و بزرگ تری بود. فضا مرا
می برد و در خودش غرق می کرد. دوره ی حیرت بود و من گم کرده ای داشتم. یا می بایست
لات می بودم و گلیم خودم را از آب بیرون می کشیدم و زور نمی شنفتم؛ آن هم با قلدری؛
یا بی بایست نوچه می بودم و گنده لات ها، یکی یکی می آمدند تو سینه ام.



لاتی هم
برای خودش رسم و رسومی داشت."



( کوچه نقاش ها، صفحه 61 ، انتشارات سوره مهر)



 



استخراج
گنج جنگ؛ یک ضرورت ملی



ایران
امروز، بی شک برای ادامه حیات سیاسی اجتماعی فرهنگی و حتی اقتصادی خود چاره ای جز
بازتولید رزمندگان دفاع مقدس در زمینه های متنوع امروزی ندارد. ایران امروز نیاز
دارد رزمندگان اقتصادی سیاسی ما، چون رزمندگان دهه 60 بیاندیشند و با همان ویژگی
ها به پیروزی دست یابند. مثلا ما در جنگ یاد گرفتیم بازی در زمین دشمن، همیشه برای
ما شکست را در پی خواهد داشت. قواعد بازی را ما باید تعریف کنیم. ما باید جز از
خدا نهراسیم و به محاسبات معنوی امیدوار باشیم. ما باید در حفظ دستاوردهای
انقلابمان در همه زمینه ها پایداری کنیم و همین پایداری ما را به پیروزی رساند و
می رساند. موضوع استخراج گنج جنگ، توسط رهبر معظم انقلاب سالهاست که پیگیری می شود
و تولید آثار هنری در قالب کتاب و ... از زمینه های مهم این روند است. آری، یک بار
از چالش حمله صدام که برای نابودی و یا تضعیف ما طراحی شده بود، فرصتی بی نظیر
برای تربیت رزمندگان جان بر کف ساخته شد و امروز نیز از آن فرصت برای بازتولید
قدرتمند ایران امروز در عرصه های گوناگون.



انشتار
کتابهایی از سنخ کوچه نقاشها که به دفاع مقدس پرداخته اند و تکرار و بازتولید
رزمندگان آن را شدنی معرفی می کنند، بسیار ارزشمند است. ما در این کتاب، با
رزمندگانی روبرو می شویم که از همین کوچه پس کوچه ها برخاسته اند و احیانا چندان
هم اهل رعایت ظاهر دین هم نبوده اند اما نفس قدسی امام و وجود یک مربی خوب، آنها
را به شهدای جنگ تحمیلی تبدیل کرد. رزمندگانی که مثل آنها بودن، دشوار نیست.



وجه
تسمیه کتاب به کوچه نقاشها



سید ابوالفضل
کاظمی متولد کوچه نقاش ها در محله گارد ماشین دودی بین خیابان صفاری و خیابان خراسان
است. (ص 15) وی به دلیل علاقه اش به این محله و کوچه نام کتاب را کوچه نقاش ها گذاشته
است.



 



ساختار
کتاب



سه ماه
مصاحبه راحله صبوری، با پیرمردی که هنوز با گیوه راه می رود و داش مشدی حرف می زند
به علاوه تدوین و بازخوانی های کتاب گرچه دشوار بود اما نتیجه شیرینی داشت. یک روز
در میان، روزی دو ساعت گفت و گو به علاوه 20 ساعت مصاحبه تلفنی، بعد از پیاده سازی
واژه به واژه در سال 1386 و تدوین آن در سال 1387، انتشار کتاب کوچه نقاشها را در
سال 1389 نتیجه داد. تدوین‌گر کوچه نقاشها سعی کرده لحن محاوره ای راوی کتاب را حفظ
کند تا جذابیت خاطرات حفظ شود. در نتیجه، کتابی مملو از ادبیات داش مشدی ها روبروی
ماست که برای فهم معانی اصطلاحات تخصصی فراوان آنها، بعضا توضیحاتی از سوی راوی در
متن می بینیم. گاهی نیز، معانی الفاظ به صورت پاورقی خودنمایی می کند. خانم
صبوری پیش از این در تألیف و تدوین كتاب‌های "بمو" و "دسته
یك" با اصغر كاظمی همكاری داشته است.



کتاب
از 16 فصل تشکیل شده است که هر فصل به بخشی از زندگی راوی اختصاص یافته است. این
فصلها گذر نام یافته اند. چهار گذر اول، مربوط به قبل انقلاب هستند که به ترتیب
بیان زندگی شخصی و خانوادگی و دوران کودکی تا شیطنتهای نوجوانی و سربازی و پیروزی
انقلاب است. تا اینجا علاوه بر اوضاع فرهنگی اجتماعی تهران قدیم، با فرهنگ
پهلوانی، زورخانه ها (سلامتی حاج احمد متوسلیان صلوات!) و تکایا هم به طور جدی
آشنا خواهید شد. در گذر چهارم، راوی با شهید بروجردی و شهید رجایی هم رفاقت بسته
است. عضو کمیته استقبال از امام خمینی است و متحول شده است. گذر پنجم، سلامی است
به کردستان. توصیفهای خوب (چون نقالان تهران قدیم!) از پاوه و اوضاع سیاسی و حتی
طبیعی کردستان خواندنی است. همچنین شهید شیرودی، شهید صیاد شیرازی، شهید وصالی، شهید
چمران و ... هم در این فصل حضور دارند. دستگیری کاظمی توسط کومله ها اوج جذابیت
این فصل است.



گذر
ششم، شروع حمله صدام است. از این گذر به بعد این روزشمار جنگ  و انقلاب است که ادامه می یابد. سید قصه ما،
نخست وزیری را رها می کند و به جنگ می پردازد. دوستانش نیز با کفش قیصری و
موتورشان در جبهه حضور می یابند. البته فقط جنگ نیست، پشت جبهه هم هست. فاطمه
خانم، همسرش نیز هست. او که همه توی مسجد با دست نشانش می دهند و می گویند: شوهر
این زن است که جوانان ما را به جبهه می فرستد و می کشد! چقدر زندگی برای این زن
سخت بود. و بعد از جنگ چه زود رفت و شوهرش را تنها گذاشت.



به
کارگیری اسناد و تصاویر با ارزش در انتهای کتاب، به همراه نامهای همرزمان پایان
بخش کتاب است.



بازتولید
تهران قدیم



ترکیب
گذر (عنوان فصلها)، کوچه نقاشها (عنوان کتاب)، طرح روی جلد و ...تلاشی است در جهت
مستند سازی و باورپذیری کتاب و بازتولید تهران قدیم. عزیز بودن تهران قدیم و زندگی
سنتی در این کتاب، یکی به خاطر شخصیت سنتی و پهلوانی راوی آن است و دیگر به خاطر
ارزشمند بودن صفات پهلوانی و عیاری و ویژگی های مثبت تهران قدیم. برای خوانندگان
امروزی، آشنا شدن با ویژگی های تهران قدیم، زندگی سنتی، فرهنگ، آداب و رسوم، بازی
ها، روابط اجتماعی و به ویژه اعتقادات تهران قدیم، قبلا در کتاب «من او» رمان
برجسته رضا امیرخانی اتفاق افتاده است؛ اما بازتولید تهران قدیم در این کتاب به
قدری زیبا بوده است که یکی از خوانندگان کتاب، در وبلاگش نوشته، آرزو کرده آن جا
را ببیند. هم چنین امیرخانی، خود تهران قدیم را ندیده است ولی کاظمی خود از واقعیت
تهران سخن می گوید؛ آن هم نه در قالب تخیلات رمان. بازتولید زیبای تهران قدیم در
کتاب به فهم قیام 15 خرداد و شهادت یکی پهلوانها توسط رژیم پهلوی کمک شایانی می
کند.



راوی



سید
ابوالفضل کاظمی، از بچه های جنوب شهر تهران است. داش مشدی است ولی به لطف دوست
خوبش، حاج قاسم، از سربازان حضرت روح الله می شود. بعد از انقلاب در معاونت جمع
آوری تشریفات زاید (نخست وزیری) حضور می یابد، سر از کردستان در می آورد و از
اعضای گروه دستمال سرخ ها می گردد. آرام و قرار ندارد و خوزستان زیر آتش عراق را
بر نمی تابد. عمدتا نیروی آزاد است و هر جا بخواهد می رود. کمی بعد رسمی تر می شود
و حتی به سمت فرماندهی گردانی در لشکر 27 می رسد. او احتمالا تنها فرمانده گردانی
است که پاسدار نبوده و همه نیروهای تحت امرش هم بسیجی هایی از او سنخ اویند: داش
مشدی های هیئتی. وی بارها تا مرز شهادت می رود. در کردستان چیزی به اعدام او
نمانده بود. یک بار هم جزء شهدا حسابش کرده بودند ولی از سردخانه نجات یافت. علاوه
بر جراحتهای معمولی، در عملیات خیبر، شیمیایی هم شده است. در طول مصاحبه هم چند
بار راهی بیمارستان ساسان گردید.



اهمیت
خاطرات یک فرمانده گردان



یکی از
زیبایی های این کتاب برای خوانندگان عادی (که حاوی نکات جالبی برای پژوهشگران نیز
خواهد بود) روایت جنگ از سوی یک فرمانده گردان است. فرمانده گردان از یک سو می
تواند تحلیل های کلان ارائه دهد. او می تواند از بالا نگاه کند و با دید ترکیبی که
از حضور در جلسات توجیه عملیات و نشست و برخاست با فرماندهان عالی رتبه به دست
آورده، برداشتهای جامعی از رویدادها ارائه دهد. از سوی دیگر، یک فرمانده گردان، به
مثابه یک مدیر عملیاتی در ارتباط با ساده ترین رزمندگان است و آنها را می شناسد.
همیشه در کنار بسیجی ها هست و با عینیت رویدادها مواجه است. تحلیل های جزئی او هم
مطابق با واقعیت و دقیق است.



عبور
از خطوط قرمز در روایت تاریخ دفاع مقدس



سایت
های خبری به نقل از کاظمی نوشته اند که بیش از نیمی از متن (یعنی حدود 500 صفحه)
سانسور و حذف شده است. البته گویا قرار است در آینده ای که کسی از آن خبر ندارد،
منتشر شود. قمستهای حذف شده ظاهرا راجع به اسارت حاج احمد متوسلیان در لبنان است.
گرچه قسمتهای حذف شده زیاد است، نکته هایی جدید و متفاوت نیز در کتاب زیاد است.
اختلافات فرماندهان و درگیری های سیاسی و نقش پشت جبهه از مواردی است که از تیغ
حذف و سانسور در امان مانده است.



نقش
برجسته مربی



حاج
قاسم در شکل گیری شخصیت سید ابوالفضل و دوستانش، تاثیرگذار بود. به حدی که اگر
زندگی پنج رکن داشته باشد، یک رکن آن حاج قاسم بود و سید به او ایمان داشت. (ص
289) بخشی از کتاب در توصیف کارهای فرهنگی حاج قاسم در فضای آلوده قبل انقلاب را
بخوانید:



«قاسم آمده
بود انقلاب كند! به محله ای آمده بود كه بیشتر جوان هایش اهل قمار و میكده بودند؛ اما
هیچ وقت دستش را تو جیب كسی نكرد، ببیند طرف قاپ و تاس و ورق توی جیبش دارد یا نه.
وقتی درس اخلاق بهمان می داد، تو روی ما نگفت كه من آمده ام با قمار جنگ كنم. همه می
گفتند این كارها را نكنید؛ بد است. قاسم آمده بود بگوید چه كار كنیم، خوب است. تا آن
موقع چنین اتفاقی در محل ما نیفتاده بود.



... آن
موقع، من جوان بی كله ای بودم. زمینه هر خطایی را داشتم. یعنی محیط زندگی من مساعد
بود كه به هر سویی بروم؛ اما قاسم، عشق مرا عوض كرد و مرا برد تا فضای خودسازی و معنویت».



  داستان آشنایی با همسر آینده در جریان انقلاب



   یك شب بارانی
دیگر، با بچه محل ها ریختیم تو خیابان ری و شعار دادیم. به طرف تیر دوقلو می رفتیم
كه گاردی ها افتادند دنبال مان و ما پا به فرار گذاشتیم. پیچیدیم تو یك كوچه تنگ. گاردی
ها كه فهمیده بودند من یك عده را هدایت می كنم و بهشان خط می دهم، آمدند به طرف آن
كوچه. من می دویدم و جمعیت هم دنبالم می آمد. پیچیدم تو یك بن بست تاریك و از آن جمعیت
فقط پنج- شش نفر با من آمدند و هر كس یك گوشه پناه گرفت.



... سرك
كشیدم و وقتی از رفتن شان مطمئن شدم. رو به زن گفتم: «حاج خانم، رفتند!»



    هر دو از
پناه دیوار بیرون آمدیم. تو تاریكی، رخ زن پیدا نبود. فقط چادرش به سفیدی می زد. قدم
زنان آمدیم تا وسط كوچه. یك دفعه نگاهم به پاهای زن افتاد و دیدم كه كفش ندارد و پابرهنه
راه می رود.



    گفتم:
«ا... خانم، شما چرا پابرهنه ای؟»



    گفت: «داشتم
می دویدم، از پام كنده شدن. فرصت نشد برگردم و برشون دارم.»



    بی معطلی
كفش هایم را درآوردم و جفت كردم جلوی پاش...»



 



سهم
شهید رجایی از کتاب



شهدا
در کتاب، جایگاه برجسته ای دارند. شهید رجایی نخست وزیر یکی از آنهاست. خاطره زیر،
در مورد شهید رجایی از کتاب انتخاب شده است:



«ساعت حدود
10 صبح جمعه به شهر سنندج رسیدیم. قرار بود آقای رجایی، همان روز در نمازجمعه برای
مردم سخن رانی كند. وارد شهر كه شدیم، دم یك فشاری آب توقف كردیم تا آبی به صورتمان
بزنیم و نفسی بگیریم. یكی از اهالی، لیوانی آب كرد و داد دست آقای رجایی. بعد با لهجه
كردی رو به آقا گفت: «شما چقدر شبیه آقای رجایی هستید؟»



    آقای رجایی
خندید و گفت: «من فامیل دور آقای رجایی هستم.»



    مرد گفت:
«كیه آقای رجایی هستی؟»



    گفتم:
«پسر عموی باباشه!»



    آقای رجایی
گفت: «نه آقاجون، من خود رجایی. خادم شما هستم.»



    طرف یكهو
جا خورد! این پا و آن پا كرد. انگار باورش نشده بود، نیم خنده ای كرد و گفت: «خوب،
آقا! سلامت باشید...»



    و رفت پی
كارش.



    گروه موتوری های شکار تانک



ماجرای
جلیل و گروه 50 نفره شکار تانک جنگ پارتیزانی در خوزستان کمتر شنیده شده است:



«آن روز،
بعد از سلام و احوال پرسی، قضیه شكار تانك را براش توضیح دادم. جلیل را راضی كردم بیاید
منطقه. بعد ترك موتورش نشستم و با هم سراغ چند نفر از دوستان جلیل و بچه های مولوی
رفتیم. جمع شان كردم و گفتم كه فردا صبح ساعت 8 بیایند نخست وزیری. بعد به خانه رفتم
تا دیداری تازه كنم.



    فردا صبح
زود به نخست وزیری رفتم. 50 نفر آمده بودند كه همه شان موتور پرشی داشتند. مسئول ستاد
اعزام به جنگ نخست وزیری، وقتی قواره بچه ها را دید، نخ آمد كه «این قواره ها به درد
جنگ نمی خورند. این ها كی هستند جمع كرده ای آورده ای؟ مگر جبهه جای كفش قیصری و سوسول
بازی است؟.»



    بالاخره
سید كار را ردیف می كند و بچه های مولوی با موتورهایشان راهی اهواز می شوند.



«دكتر چمران
تا بچه ها را دید، تك تك شان را بغل كرد و با همه شان مدل مشتی ها، سلام علیك كرد.
همان سلام علیك و خوش و بش باعث شد دكتر تو دل بچه ها نفوذ كند و بچه ها برای همیشه
حرفش را بخرند.



    دكتر رو
به من گفت: «چه ورق هایی آورده ای، سید! بارك الله، باباجان.»



مرور شخصیتهای
بنام تهرانی جنگ



تراکم
بالای حضور شخصیتهای رزمنده برجسته در کتاب، از ویژگی های این کتاب است. بعضا
داستان های مرتبط با آنها نیز متفاوت نقل شده است. از جمله اذان مشهور ابراهیم
هادی:



ابراهیم
هادی همیشه عادت داشت سر وقت اذان بگوید. در حینی كه ابرام اذان می گفته، قناسه زن
عراقی با تیر مستقیم می زند تو گلوی ابرام. ابرام می افتد.



    ارتشی ها
كه در این عملیات شریك بوده اند، اعتراض می كنند كه «این ما را لو داده. مگر تو عملیات
كسی اذان می گوید؟»



    بیست دقیقه
بعد، از آن طرف می شنوند: دخیل خمینی، دخیل خمینی...



    چند صد
عراقی، با پای خودشان آمدند تو دام بچه ها و اسیر شدند. یك نفر كه زبان عربی بلد بوده،
با عراقی ها صحبت می كند و می پرسد: «شما چرا تسلیم شدید؟»



    عراقی می
گوید: «ما فكر كردیم شما آتش پرست و مجوس اید؛ ولی الآن كه صدای اذان را شنیدیم، فهمیدیم
شما هم مثل ما مسلمان اید و تسلیم شدیم.»



داستان
فتح خرمشهر در کنار فاتح بازی دراز، محسن وزوایی، هم خواندنی است (وقتی گردان 1100
نفری راه را گم می کنند):



«آن جا
تازه فهمیدیم گم شده ایم. همهمه شد بین بچه ها. همه چشم ها به محسن بود. نمی دانستیم
این گره كور را چطور باز می كند.



    یك دفعه
بلند شد و تو تاریكی گم شد. شبح اش را دیدیم كه در دل تاریكی قامت بست و نماز خواند.



    بچه ها
از ستون بیرون آمدند و گفتند: اگر وقت نماز است، بگویید ما هم اقتدا كنیم.



    من نمی
دانم؛ خدا می داند آن شب به محسن چه گذشت. یك ربع بیست دقیقه بعد، محسن از سر نماز
بلند شد و خیلی قرص و محكم آمد طرفمان و گفت: «برادرا، بلند شید و به ستون حركت كنید.»



    بلدچی گفت:
«كجا؟ اگر جلوتر برید، راه را بیشتر گم می كنید. سر و ته این دشت معلوم نیست. هوا روشن
بشه، از عراقی ها دور می خورید.»



    محسن محلش
نداد و گفت: «برادرها، حركت كنید.»



به
برکت محاسبات معنوی و نماز عاشقانه محسن، آن ها بالای سر توپخانه عراق هستند و با
94 قبضه توپ غنیمتی، سپاه صاحب توپخانه می گردد.   



    گردان میثم، محفل لوطی ها و داش مشتی ها



تشکیل
دوباره گردان میثم بر عهده سید است. گردانی که او آن را متفاوت از دیگر گردانها
تشکیل می دهد. گردانی که شرط تشکیلش این است که لخت شوند تا راحت سینه بزنند!
گردان هیئتی ها و بچه های گود زورخانه. گردانی که درس هقتگی اخلاق دارد به استادی
سید. سید اسم درس را سیری بر جوانمردان می گذارد و از دوستش پهلوان ابراهیم هادی
می گوید. گردانی که ماجرای سینه زنی آنها در حالی که رئیس وقت مجلس (آقای هاشمی
رفسنجانی) برای سخنرانی آمده بود، خواندنی است. ماجرای سردار سیگار و چادر دخانیات
هم در نوع خودش جالب توجه است.



 پایان
جنگ در این کتاب هم دردناک است. به ویژه این که بروکراسی اداری و زندگی کارمندی
برای چنین انسانی که در نظام هم نظامی نمی زیسته، و همیشه داوطلب آزاد بوده سخت
است. عملیات نوید خوبی برای ادامه حیات بود اما باید از دوکوهه خداحافظی کرد.



 پیش بینی امام خامنه ای درباره
کتاب



در
برخی وبلاگها آمده است امام خامنه ای در عیادت از ایشان در بیمارستان، قبل از
انتشار کتاب، در گفت و گو با بچه های حوزه هنری پیش بینی کرده اند که این کتاب مانند
«دا» جز پرفروشها خواهد بود. پیش بینی ای که به واقعیت پیوسته است. مثلا در مدت 70
روز به چاپ هفتم رسید.



سال گذشته
و امسال کتاب « دا » در نمایشگاه کتاب تهران بازار کتاب را آنچنان داغ کرد که داغی
آن هنوز هم احساس می شود. این کتاب از آنجا بسیار مورد توجه قرار گرفت که روایتی واقعی
و متفاوت از مقاومت مردمی ایرانیان در جنگ تحمیلی بعثی ها علیه ایران ارائه می کند.

مرتبط:

یادداشت کوتاه من درباره همین کتاب در وبلاگ قفسه (+)

یادداشت مفصل من درباره کتاب از معراج برگشتگان حمید داوودآبادی منتشره در همشهری پایداری (+)

1 like ·   •  0 comments  •  flag
Share on Twitter
Published on October 16, 2011 09:45

October 12, 2011

یک دهه با استاد ابراهیم فیاض

نشریه دعوت ویژه نامه استاد فیاضمتن ذیل را، سال گذشته همین روزها نوشتم و در نشریه دعوت، ویژه نامه استاد ابراهیم فیاض چاپ شد (+). آن روزها حذف تدریجی فیاض (+) (و اساتید بزرگ از دانشگاه) ما را بسیار نگران می کرد. (پرونده ویژه حذف ابراهیم فیاض در وبلاگ دانشگاهه داریم؟!!!) امروز، وقتی نگاهی به اساتید دروسی چون تفسیر و ... می اندازیم، به یاد اساتید درسهای مهارتهای تحصیلی و تدبیر زندگی می افتیم که هر کسی با هر تخصصی به تدریس این دروس اقدام می کند. به امید حاکم شدن دوباره تخصص گرایی.



1-     
اوایل
دهه 80 یک بچه دبیرستانی بودم که کار خبرنگاری می کردم. برادرم دانشجو بود و هر دو
هفته که به خانه می آمد همراه ش مجله های مفیدی می آورد. من هم که سرم برای خواندن
درد می کرد؛ آنها را می خواندم. پگاه هم از مجلاتی بود که می خواندم. بعد از فهرست
و یادداشت سردبیر،
همیشه یک یادداشت نویس ثابت بود به نام ابراهیم فیاض. برایم جالب بود که در هر
شماره می نویسد. طبیعتا انتظار ندارید که من چیزی از آن یادداشتها می فهمیدم؟
دوران دانشجویی برادرم سال 83 تمام شد و ابراهیم فیاض نیز.



2-     
جمعه
یک مهر 1384، اولین روزی که به مثابه یک دانشجو وارد دانشگاه شدم و چرخی در
دانشگاه زدم، اسم «دکتر» ابراهیم فیاض را بر در یکی از اتاقهای دانشکده مان دیدم.



3-     
همان
هفته اول، ما که با حقوقی ها هم طبقه بودیم از استاد جامعه شناسی شان چیزهایی(!)
شنیدیم. با افتخار گفتم که استادشان، استاد دانشکده ماست. آن ها می گفتند فیاض همه
چیز را بر مبنای جنسیت تحلیل می کند و به هر بهانه ای به هاشمی رفسنجانی فحش می
دهد. آن زمان هنوز آیت الله علی اکبر هاشمی از مقدسات جامعه بود؛ گرچه در انتخابات
شکست خورده بود.



4-     
سرگروه
اندیشه یک مان درباره استاد جامعه شناسی مان (که به جای استاد فیاض آمده بود)
پرسید و وقتی فهمید که ما قرار است سه کتاب را در یک ترم بخوانیم؛ به ما تبریک گفت
و آرزوی موفقیت کرد. سرگروه هشتاد و سه ای ما و حتی هشتاد و دویی ها جامعه شناسی
را با استاد فیاض گذرانده بودند ولی کتاب درسی نخوانده بودند. ما هم خوشحال بودیم
که دانسته های تخصصی ما از هشتاد و سه ای ها بیشتر خواهد بود. (و در پایان ترم هم
واقعا بیشتر بود!)



5-     
اولین
بار بود که برای معارفه ورودی های جدید به ابتکار بچه های فرهنگ و ارتباطات، ضیافت
افطاری ویژه خانواده کوچک فرهنگ و ارتباطات در طبقه فوقانی مسجد برگزار می شد.
نشریه «بشیر»
هم به برنامه افطاری رسیده بود و موضوع بحثها بود. فیاض در جلسه حاضر نبود اما بخش
کوچکی از نشریه به پایان نامه دکتری او اختصاص داشت.



6-     
زیاد
در مورد فیاض می شنیدم. سه هفته آخر ترم، به جای کلاس ادبیات خودمان به کلاس جامعه
شناسی بچه های حقوق رفتم.
آنجا بود که تفاوت شیوه های تدریس را درک کردم. هنجار، نقش و کارکرد، مفاهیمی
بودند که به زحمت یاد گرفته بودیم ولی اینجا به سادگی مورد استفاده قرار می
گرفتند. البته حقوقی ها نمی فهمیدند فیاض چه می گوید و عمدتا فقط فحشها را یاد می
گرفتند و مسائل جنسی را.



7-     
ثبت
نام ترم دوم، اواخر ترم یک بود. تب فیاض دوستی بالا گرفته بود. ترم دوم انسان
شناسی فرهنگی بچه های 83 با استاد فیاض ارائه می شد که پیش نیاز نداشت و ما می
توانستیم بگیریم. البته نتوانستیم بگیریم چون آن ساعت به ما هم درس تخصصی ارائه دادند!



8-     
فیاض
را کم و بیش در برنامه ها و همایشها می دیدم. پیوسته انتقادی تر می شد! سر اسم
گروه که اول فرهنگ باشد یا ارتباطات دعوا درست می کرد. وقتی انتقادی می شد، دوست
داشتنی تر می شد. در ترم سوم باخبر شدیم ترم چهارم انسان شناسی ارائه نمی شود و از
این بعد در ترم پنجم ارائه می شود. در ترم چهارم هم باخبر شدیم همان استاد جامعه
شناسی مان، استاد انسان شناسی می شود. خیلی از بچه ها ترسیدند. (تصور آن دورانی که
برای مبانی جامعه شناسی آن همه مطالعه کرده بودیم برای بچه ها رنج آور بود!) برخی
که بیشتر ترسیده بودند نامه ای نوشتند به رئیس دانشکده که جدیدا عوض شده بود و
درخواست کرده بودند که دوباره درس با استاد فیاض ارائه شود. رئیس جدید دانشکده
(استاد بشیر) قبول کردند! ما هم شاگردان فیاض می شدیم! البته از آن مهمتر، شیرینی
پیروزی توانستن بود.



9-     
ترم
5، درس استاد فیاض، پژوهشی شروع شد ولی خیلی زود استاد داغ کردند و گفتند که اینها
می خواهند شما تحقیق نکنید. هفت هشت نفرمان هم به خواندن کتاب کتاک اکتفا کردیم.
بقیه هم که آخرش نفهمیدند انسان شناسی با جامعه شنایسی چه فرقی دارد؟! آن ترم، فیاض
خیلی ناراضی بود. تک سوال امتحانی را خودش ننوشت. ما خط آقای اقوامی را می شناسیم.
چیزهای زیادی یاد گرفتیم.



10-  
ترم
7 هم بار دیگر در کمال ناباوری دیدیم استاد نظریه های جامعه شناسی (که آقای
جمشیدیها بود) تغییر کرده است و شده است فیاض. اعتراف می کنم این ترم ترجیح می
دادیم با فیاض ارائه نمی شد. کلاس با فیاض به این معنی بود که نیمی از کلاس، هیچ
چیز از آن درس نفهمد و نخواند. ما این را نمی خواستیم. حلقه چند نفره مطالعاتی
نظریه ها با محوریت استاد سید مجید امامی تشکیل شد و کتاب را آنجا می خواندیم و از
توضیحات تکمیلی استاد فیاض هم در کلاس استفاده می کردیم. همان ترم یک روزی آمد و
گفت: تصویب کردند که دیگر دروس لیسانس نداشته باشم. بنابراین آخرین درسمان با فیاض
در دوره لیسانس بود که وسط آن جریانات 14 آبان و دو تجمع مقابل دانشکده پیش آمد.



11-  
ترم
10، درسی که معمولا به استاد پاکتچی ارائه می شد، به دکتر فیاض داده شد: فلسفه
علوم انسانی و اجتماعی. گرچه نظر ما مهم نبود، ترجیح می دادیم مثلا با سید مجید
امامی ارائه می شد. این بار به طور جدی در فهم اندیشه های فیاض دچار مشکل شده
بودیم و نمی توانستیم سیر منطقی مباحث جلسات را بفهمیم. به جاست از توضیحات میلاد
حاجی پروانه در تشریح آن چه در کلاس گذشت، تشکر کنم. بحثهای جانبی فیاض زیبا و
قابل فهم بود ولی بحثهای اصلی درس عمدتا درست فهم نمی شد.



12-  
الان
هم ترم 12 است. فیاض در آستانه حذف از دانشگاه، محکم و استوار بر ماندن و اصلاح
وضع موجود تاکید خواهد کرد. سه کلاس درس و چندین جلسه سخنرانی علمی، مناظره،
یادداشتها و ... آن چیزی است که از دکتر فیاض به من رسیده است. اما حقیت آن است که
شوق مطالعه و امید به آینده (در اوج انتقاد و اعتراض به وضع موجود و روند جاری) دو
گوهر گرانبهایی است که من از استاد به ارث برده ام.



حمید
درویشی شاهکلائی، دانشجوی دوره سوم کارشناسی ارشد پیوسته معارف اسلامی و فرهنگ و
ارتباطات دانشگاه امام صادق علیه السلام












ابراهیم فیاض
بعد از انتشار چند شماره به همکاری به نویسندگی در پگاه پرداخت. آن اوایل هم ابتدا
یادداشتی به عنوان یادداشت سردبیر چاپ می شد و دومین یادداشت، نوشته ای از استادنا
سلام الله علیه بود که آن روزها تنها ابراهیم فیاض بود. البته همان طور که
مستحضرید بعدها یادداشت های ابراهیم فیاض، اولین یادداشت پگاه شد. جالب است که بعد
از اخذ درجه دکتری هم با عنوان ابراهیم فیاض نوشته می شوند. (و نه دکتر ابراهیم
فیاض.)







منظورم نسخه
چاپی ویژه نامه نشریه الکترونیکی بشیر است. انجمن علمی در اواخر سال دوم پذیرش
دانشجو در رشته راه اندازی شده بود و بشیر اسمی قرآنی بود که بچه ها برای نشریه
انجمن انتخاب کرده بودند. استاد دکتر حسن بشیر هم ابتدای سال سوم به خانواده فرهنگ
و ارتباطات اضافه شد؛ در نتیجه بچه ها اسم نشریه را در شماره های بعدی به «دعوت»
تغییر دادند. می بینید حضور یک شخص یا عدم حضور آن چقدر در تحولات مهم است.







آن موقع هم
چهارشنبه هایمان پر بود و هم این که آن قدرها به ذهنمان نمی رسید که برویم دانشگاه
سر کلاسهای استاد بنشینیم!

مطالب مرتبط با استاد ابراهیم فیاض:

نشریه دعوت، ویژه نامه استاد دکتر ابراهیم فیاض منتشر شدمساله فیاض نیست؛ ...یک قدم تا اخراج دکتر فیاض از دانشگاه امام صادق علیه السلام؟!!!خرید کتابهای جدید دکتر فیاض در نمایشگاه بین المللی قرآندکتر فیاض: انقلاب ما انقلاب کتاب بودگزارشی از (روند و حاشیه ها) داغترین مناظره چند سال اخیر دانشگاه امام صادق علیه السلام: دکتر فیاض و صادق زیباکلامکتاب ایران آینده به سوی الگویی مردم شناختی برای ابرقدرتی ایران اثر دکتر محمد ابراهیم فیاضرونمایی كتاب ارزشمند دكتر فیاض: ایران آینده به سوی الگوی مردم شناختی برای ابرقدرتی ایرانتفاوت ناشران دولتی و خصوصی درباره طرح روی جلد
 •  0 comments  •  flag
Share on Twitter
Published on October 12, 2011 00:45

October 7, 2011

سردبیری ماهنامه حیات، نشریه بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیه السلام

عرصه های مهم و تاثیرگذار را خالی نکنیم
1- کمی پس از شروع این ترم تحصیلی، آقای محمد جواد نیک روش، فرمانده بسیج دانشگاه امر فرمودند که سردبیری نشریه بسیج را بر عهده بگیرم. عدم اطاعت هم بی انصافی است. من که سال اول، نوشتن در نشریه بسیج را (که آن زمان، هفت قفل نامیده می شد.) آرزوی خود می دانستم، به دنبال قحط الرجال به وقوع پیوسته، سردبیری نشریه گفتمان انقلاب اسلامی را پذیرفتم.

به یاد چهارده سال کار مطبوعاتی
2- چهارده سال پیش، نشریه ستایش (توزیع در استان مازندران)، اولین تجربه کار مطبوعات برای من بود. از آن زمان تاکنون، تجربه های زیادی آموخته ام. حضور فعال در خبرگزاری پانا (در دوره دانش آموزی) و فعالیت های سایبری ده سال اخیر، در کنار شش سال تحصیل در رشته ارتباطات، فهم بهتری از فضای علمی و عملی مطبوعات به من داده است.

حیات، میراث با ارزش بسیج دانشگاه امام صادق علیه السلام
3- حیات، میراث دار نشریه «تفکر بسیجی» است که به همت وحید جلیلی (دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی و نشریه راه) است که از سال 1370 در دانشگاه امام صادق علیه السلام منتشر می شد. حیاث میراث دار نشریه هفت قفل و جریان دانشجویی عدالتخواهی  است که فضای مطالبه گری را بر نیمه اول دهه هشتاد دانشگاه (و کشور) حاکم کرد. حیات، 2000 نفر خواننده در سطوح مهم و تاثیر گذار سیاسی و علمی دارد. حیات، رتبه نخست نشریات دانشجویی کشور است. (خبر)
حیات، در اندازه ای جدید و با لوگوی جدید منتشر می شود
حیات و عصر نشریات حرفه ای
4- ما در حیات، حرفه ای شدن و حرفه ای عمل کردن را تجربه خواهیم کرد. حرفه ای شدن در شکل و محتوا از همین شماره مهر به تدریج شروع خواهد شد. شماره مهر، حیات را با لوگو و اندازه ای جدید بخوانید.

شما و حیات
5- حیات، نشریه گفتمان انقلاب اسلامی است. این دوره از حیات، بر اندیشه و تولیدات حوزه علوم انسانی اسلامی تاکید خواهد کرد. حیات، از همه شما دعوت به همکاری می کند. برای حیات بنویسید. درباره حیات و مطالب آن بنویسید و نقد کنید. حیات را به دوستان و دشمنان معرفی کنید. به سایت حیات (hayatmag.ir) لینک دهید و حیات را از خود بدانید. انقلاب اسلامی و همه دستاوردهای آن به شما تعلق دارد.

مطالب مرتبط:
نشریه حیات و پرونده ای برای نشریات دانشجوییبرای نشریه حیات در سالی که گذشتآغاز سومین دهه فعالیت نشریه بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیه السلامدوره آموزشی قلم---------

اشتراک فید پاورقی، بهترین گزینه برای دریافت آسان جدیدترین مطالب ماست.


لطفا تنها این فید پاورقی را در گوگل ریدر لایک بزنید و همخوان کنید: http://pavaraQi.ir/post/rss

با اشتراک، شما به جمع 546 مشترک فید ما اضافه می شوید.

شاید شما برای 17646 بار، مطالب این وبلاگ را لایک بزنید!
 •  0 comments  •  flag
Share on Twitter
Published on October 07, 2011 01:28

October 2, 2011

یک کلاس خوب: «نظریه های فرهنگ» استاد دکتر احمد پاکتچی


این ترم، کلاس ندارم. (+) (واحدها رو سه ترم زودتر پاس کنیم، از این اتفاقات می افتد!)

کلاس «نظریه های فرهنگ» با استاد پاکتچی
تصمیم دارم در کلاس «نظریه های فرهنگ» که برای اولین بار، آقای دکتر احمد پاکتچی (هیات علمی دانشکده الهیات!) ارائه می دهند، شرکت کنم.

درس نظریه های فرهنگ، از مجموعه درسهای اصلی و نظریه ای رشته فرهنگ و ارتباطات است. بخشی از سوالات آزمون دکتری، از مباحث این درس طرح می شود. (+)

من این درس را چند ترم قبل با استاد حجت الاسلام دکتر سعید مهدوی کنی (+) (رئیس فعلی دانشکده فرهنگ و ارتباطات) گذرانده بودم. در آن دوره بنا به ضرورتهایی، تاکید درس بر نظریه های کلاسیک بود.

تفاوت را احساس کنید!
تدریس آقای پاکتچی، تفاوتهایی با تدریس دیگر اساتید دارد. مثلا قرار است آقای پاکتچی، چیزهایی را بگوید که در کتابها نیست!
فقدان آشنایی دانشمندان علوم انسانی دنیای انگلیسی زبان و یا برخی مسائل دیگر سبب شده است که در کتابهای زبان انگلیسی، اشاره ای به نظریه های تولید شده توسط دانشمندان بسیاری از کشورها (مثلا آلمان و روسیه) نشود. در نتیجه در کتابهای ترجمه تالیف فارسی هم اثری از این نظریه ها نیست. آشنایی دکتر پاکتچی با زبانهای متعدد، این ضعف را برطرف می سازد. یعنی قرار است ایشان با مراجعه هایی که به منابع اصلی آلمانی و روسی داشته اند، آنها را هم بیان کنند.
هم چنین، تاکید استاد در این ترم، بر نظریه های جدید است که آشنایی کمتری با آنها دارم.

استاد خوب، حق دانشجویان خوب
این درس خوب، علاوه بر استاد از نعمت دانشجویان خوب (بچه های کد 87) هم بهره مند است. اولین کلاسی بود که من در هفت سال گذشته در دانشگاه امام صادق علیه السلام دیدم که صندلی ها از جلو پر شدند! هیچ کس در ردیف  آخر ننشست. آنانی که تاخیر داشتند هم در ردیف یکی مانده به آخر نشستند. دانشجویان هم مشارکت خوبی در بحث داشتند که به نظر من بهتر است، کسی در وسط درس، سوالی نپرسد و سوالها را بگذارند بعد از کلاس. البته آقای پاکتچی بلد است که در پاسخ به سوالات، از بحث منحرف نشود اما همان یکی دو دقیقه هم حیف است.
حسین سرفراز، اولین فارغ التحصیل رشته ما، در ارائه این درس به دکتر پاکتچی کمک می کنند.
(اینجا را بخوانید تا قدر و منزلت استاد پاکتچی در نزد ما آشنا شوید.)
 •  0 comments  •  flag
Share on Twitter
Published on October 02, 2011 02:27

September 26, 2011

نقشه هوایی علوم ارتباطات (با تاکید بر رشته فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق علیه السلام!)

سیر
مطالعاتی فرهنگ و ارتباطات براساس چهار بخش هر علم







منظور من از نقشه هوایی علم


در مطلب قبلی (+
اشاره ای شد که برای موفقیت آسان، شناخت جایگاه هر درس در برنامه درسی
رشته ضروری است. این که این درس با چه درسهایی در ارتباط است و چرا باید
این واحد را بخوانیم؟ این درس، کجای
رشته ماست؟  ما اگر یک نقشه هوایی از رشته مان داشته باشیم، کمکمان می کند
تا بدانیم قرار است این درس چه نیازی از ما را بر طرف کند.
در مطلب
قبلی، بیشتر ناظر به داوطلبان آزمون کنکور سراسری دکتری علوم ارتباطات به
این موضوع پرداختیم و در این مطلب، بیشتر تاکیدمان بر ورودی های جدید و بچه
های کارشناسی فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق علیه السلام است. داشتن
چنین
نگاهی برای ورودی های جدید، لازم و ضروری است. هم چنین به داوطلبان آزمون
دکتری،
کمک می کند تا حوزه های مغفول در رشته خود را تشخیص بدهند. باز هم تاکید می کنم که مطالب این یادداشت، براساس نظر امروز من است!





 





چهار بخش رشته ارتباطات


نقشه هوایی رشته علوم ارتباطات (فرهنگ و ارتباطات)


رشته ارتباطات (و به طور خاص فرهنگ و ارتباطات) مثل عموم حوزه های دانش،
در یک نگاه از 4 بخش مهم الف- مفاهیم (دروس مبانی: جامعه شناسی، روان شناسی،
ارتباطات انسانی، ارتباط جمعی و ...)، ب- روش (دروس آمار و روش تحقیق)، ج- نظریه
(دروس نظریه جامعه شناسی، نظریه فرهنگ، نظریه ارتباطات و ...) و د- مسائل (دروس
سازمانها و سیاستها و سمینار مسائل جهانی و منطقه ای فرهنگ و ارتباطات) تشکیل شده
است.




ارتباط این چهار بخش در یک جمله


ما
در تحقیقات علوم اجتماعی مان (به طور عام و علوم ارتباطات به طور خاص)، یک
مساله را بر مبنای یک نظریه و با یک روش تحقیق مشخص با اصطلاحات و مفاهیم
معتبر همان حوزه بررسی می کنیم.




الف- بخش  مفاهیم و دروس مبانی


در
این درسها با نگاه رشته به واقعیت های زندگی، سرفصلهای اصلی رشته، ادبیات
تخصصی رشته، (بعضا) محققان برجسته و تحقیقات مهم آشنا می شوید. به عنوان
مثال، دانشجوی علوم اجتماعی باید بتواند با مطالعه مبانی جامعه شناسی،
کاربرد تخصصی اصطلاحاتی چون نقش و کارکرد و ... را تشخیص دهد.


در
دروس مبانی قرار نیست که در موضوعی عمیق شوید. همین که با نگاه رشته و
علمتان به زندگی و واقعیت ها آشنا شوید، کافیست. مثلا آب در شیمی، یعنی
«هاش دو او». اما در فقه، آب یا مطلق است و یا مضاف! پاک است یا نجس. اما
لازم نیست هاش دو او باشد! شراب خوردن حرام است اما فکر می کنی آبه، نوش
جونتان!


یا
مثلا وقتی مبانی انسان شناسی فرهنگی پاس می کنید، باید بتوانید تفاوت دو
رویکرد جامعه شناسی و انسان شناسی به یک موضوع (به یک واقعیت زندگی) را
تشخیص دهید. 


در
برخی دروس مبانی فرعی، بعضا با همه حوزه های چهارگانه علم مواجه می شوید.
مثلا در دو واحد نشانه شناسی، ممکن است هم با مبانی، نظریه ها و روش تحلیل
نشانه شناسی آشنا می شوید. این موضوع به خاطر محدودیت واحدها و ارزش
موضوعات اتفاق می افتد.




یک نکته مربوط به انتخاب واحد دروس مبانی:


در
دانشگاه ما، درس انسان شناسی فرهنگی ترم 5 ارائه می شود. احتمالا این دروس
مبانی، پیش نیاز خاصی ندارند. اما پیشنهاد ما، لزوما انتخاب واحد زودتر
این درسها نیست. اگر این درسها را با کدبالایی ها بردارید، آن استفاده مطلوب از درس (که کدبالایی ها به علت تنفس بیشتر در فضای رشته به دست آورده اند) را نخواهید داشت.
کدبالایی ها یک چیزهایی را می فهمند که شما نمی فهمید. بنابراین ابتدا قوی
شوید و بعد این دروس (که بعضا مثل انسان شناسی از دروس اصلی رشته هستند)
را با کدبالایی ها بردارید. با انتخاب واحد دروس فرعی مثل تدبیر زندگی و
جریان شناسی تاریخ معاصر و ... از هم کدی هاتون جلو بیفتید.




ب- دروس نظریه


نظریه
ها در علوم اجتماعی پشتیبانی کننده تحقیقات شما و تولید علم هستند. مثلا
شما موضوع پایان نامه تان را (مثلا امام جماعت، مثلا تلویزیون، مثلا
تعزیه،...) براساس یکی از نظریه های موجود و با ادبیات همان نظریه بررسی می
کنید.


دروس
اصلی نظری رشته ما همان نظریه جامعه شناسی (ترم6)، نظریه فرهنگی (ترم7)، و
نظریه ارتباطات (ترم8) و نظریه فرهنگ و ارتباطات (ترم اول ارشد) هستند و
متاسفانه نظریه های ارتباطات انسانی یا نظریه های زبان شناسی ممکن است در
حاشیه ی برخی درسها مطرح گردند. (البته به محدودیت واحدها هم واقف باشید!)




ج- دروس روش تحقیق


تولید
گزاره های علمی در رشته شما چگونه معتبر است؟ کاربرد آمار و روش تحلیلهای
آماری در رشته شما کجاست؟ ابزارهای معتبر گردآوری داده در رشته شما (متناسب
با موضوع تحقیق شما) چیست و چگونه انجام می شود؟


مثال جزیی از ارتباط آمار با روش تحقیق:


در
آمار یاد می گیرید که همبستگی را با ضریب اطمینان 90 درصد یا 95 درصد
محاسبه کنید. در روش تحقیق با مفاهیمی مثل فرضیه و ... هم سر و کار دارید.
ممکن است فرضیه تحقیق شما در حوزه نظریه های تاثیر رسانه ها این باشد که
رسانه ها افکار مخاطبان را شکل می دهند. به این منظور، همبستگی متغیرهای
مستقل و وابسته را به کمک فرمولهای آماری بررسی می کنید. مثلا متغیر
مستقلتان را مطالعه رجانیوز در نظر می گیرید و متغیر وابسته، درجه رادیکال
بودن افکار نمونه انتخاب شده از جمعیت آماری دانشجویان دانشگاه امام صادق
علیه السلام. (اینجا نمی خواهم وارد جزییات شوم.) با ضریب همبستگی پیرسون
محاسبه می کنید و نهایتا نتیجه می گیرید که با ضریب اطمینان 95 درصد که نه
اما با 90 درصد اطمینان می توان گفت رجا نیوز موجب شکل گیری افکار رادیکال
می شود. حتی ممکن است دوستتان در کار کلاسی اش بررسی کند و بگوید که آنانی
رجانیوز نمی خوانند، افکار رادیکال هم ندارند. کار تحقیقی، یافته های لذت بخشی دارد.
اما یک بار دیگر مباحث روش تحقیق وارد می شود و می گوید گرچه محاسبات
آماری شما درست است اما شما در تشخیص متغیر مستقل اشتباه کردید و این افکار
رادیکال عده ای امام صادقی بوده که رجانیوز شکل گرفته! (از تحلیل علت و
معلولی داده های همبسته باید بپرهیزید!)




در
یک نگاه عامتر، درسهای کاربرد کامپیوتر برای دانشجو و روش های کاوش در
منابع اطلاعاتی، دروس فرعی اما مهم (چون مهارت هستند) از مجموعه دروس روش
تحقیق هستند.


درسهای
اصول فقه و متون روایی (روش فهم حدیث) و حتی تفسیر نیز در جایگاه دروس
اصلی روش تحقیق در منابع اسلامی هستند. در این نگاه، قواعد عربی 1 تا 4 هم
دروس فرعی روش تحقیق در منابع اسلامی محسوب می گردند.




د- دروس مسائل


این درسها، ارتباط رشته ما با واقعیت های زندگی
است. خوشبختانه، همه درسهای ما، کاربردی اند و ناظر به واقعیت های زندگی
اجتماعی و فردی انسان. حتی درس دوبار انتزاعی نظریه فرهنگ (یک بار به خاطر
نظریه و یک بار به خاطر فرهنگ) هم با واقعیت های زندگی اجتماعی به ویژه در
ارتباط با قدرت، ایدئولوژی و گفتمان سر و کار دارد. مثلا در بحثهای مرتبط
با صنعت فرهنگ، شما به سهولت می توانید هر یک از متن های فرهنگی (اعم از
پیام بازرگانی و ...) را متناسب با دیدگاه این نظریه تحلیل کنید و بین
دانشتان و واقعیتهای زندگی ارتباط برقرار کنید.


دروس
مسائل در رشته ما در ارتباط محکمی با دروس مدیریتی و سیاستگذاری (گرایش
رشته) قرار دارند. به طور خاصتر درسایی مثل «سازمانها و سیاستهای فرهنگی»
یا «سمینار مسائل جهانی و منطقه ای فرهنگ و ارتباطات» از جمله دروس اصلی
مسائل و سیاستگذاری (انتخاب یک سیاست و تصمیم برای حل مساله) اند.




چند نکته برای داوطلبان دکتری و حتی بچه های کارشناسی





بهتر است این دروس اصلی
با همین ترتیب خوانده شوند. یعنی ابتدا مبانی جامعه شناسی بخوانید و بعد سراغ
نظریه جامعه شناسی بروید. ابتدا مبانی ارتبطات بخوانید و بعد نظریه های
ارتباطات. خواندن روش تحقیق در علوم اجتماعی در میانه این دو مناسب به نظر می
رسد. هم چنین مسائل در نوبت آخر قرار می گیرد. در این نگاه، درسهای اصلی را
از دروس فرعی می توانید تفکیک کنید و اهمیت و وزن واقعی هر درس را تشخیص
دهید. البته همه درسها مهم اند. اما واضح است درسی چون «شیوه نگارش برای
رسانه های جمعی» یک درس فرعی است. مثل درس فرعی «کاربرد رایانه برای دانشجو«.بهتر
است ابتدا و یا همزمان با
دروس مبانی جامعه شناسی، روان شناسی، ارتباطات و انسان شناسی فرهنگی،
به
مباحث شیرین فلسفه بپردازید. فلسفه برای علوم انسانی لازم است. قبل از
مطالعه یک دور خواندن تاریخ اندیشه بشری به مطالعه نظریه ها نپردازید. پس،
مبانی،
فلسفه، و سپس نظریه.در بین نظریه ها، با نظریه جامعه
شناسی شروع کنید، سپس نظریه فرهنگی بخوانید و بعد نظریه ارتباطات. این طوری،
فهم نظریه ها برای شما راحت می شود. در پایان هم نظریه های فرهنگ وارتباطات
(حوزه تعامل فرهنگ و ارتباطات).


---------

اشتراک فید پاورقی، بهترین گزینه برای دریافت آسان جدیدترین مطالب ماست.


لطفا تنها این فید پاورقی را در گوگل ریدر لایک بزنید و همخوان کنید: http://pavaraQi.ir/post/rss

با اشتراک، شما به جمع 546 مشترک فید ما اضافه می شوید.

شاید شما برای 17646 بار، مطالب این وبلاگ را لایک بزنید!
 •  0 comments  •  flag
Share on Twitter
Published on September 26, 2011 20:48

September 18, 2011

پیشنهاد مطالعاتی برای دانشجویان علوم ارتباطات؛ از ترم یک تا دکتری!






ورودی های جدید همیشه سوال «چه
بخوانیم؟» را از ما می پرسند.





در سه ماه گذشته به شدت، همین سوال را
دانشجویان و دانش آموختگان مقطع کارشناسی ارشد از من می پرسند! (+)





اما من کوچکتر از آنم که به این سوالات
پاسخ کامل و درستی بدهم. اینها، سوالهای آسانی اند که جواب دادنشان سخت است. جواب های من تنها بر
اساس معرفت ناقص من تا امروز است.





 





سیر
مطالعاتی فرهنگ و ارتباطات براساس چهار بخش هر علم (نگاهی به نقشه هوایی دانش میان رشته ای علوم ارتباطات)








 













یک مشکل برای همه ما این است که نقشه
هوایی  رشته خود را نمی شناسیم. در مطلب بعدی، کمی در مورد نقشه هوایی رشته خودمان و 4 بخش اصلی آن می نویسم.


 


اما برای موفقیت آسان
دانشجویان علوم ارتباطات در رشته علوم ارتباطات، به ویژه برای آزمون دکتری، به نظر
من، دو چیز مهم در برنامه مطالعاتی شما احتمالا دیده نشده که همان نقاط ضعف شماست.
یکی فلسفه و دیگری نظریه فرهنگ.
البته در دانشگاه امام صادق علیه السلام، درس نظریه فرهنگ و درس جامعه و
فرهنگ تدریس می شود اما تا وضع مطلوب فاصله داریم. غیر امام صادقی ها
تقریبا از این دو بخش مهم غافلند.





 





الف- فلسفه





من فکر می کنم دانشجوی علوم اجتماعی (و
حتی عام تر علوم انسانی) باید همگام با دروس مبانی و پایه، فلسفه هم بخواند. مبانی
فلسفه و سیر تفکر غرب برای دانشجوی علوم انسانی مهم و تعیین کننده است. ریشه
بسیاری از دعواهای علوم اجتماعی و ارتباطات در فلسفه است نه در علوم اجتماعی! توجه
به مبانی فلسفی (هستی شناسی، معرفت شناسی و ...) و پیش فرضهای متاتئوریک به فهم
شما از مباحث علوم اجتماعی و اختلافات دانشمندان کمک می کند. فلسفه هم چنین به شما کمک می
کند تا جایگاه هر بحث و نظریه را درست تشخیص دهید.





 





توجه: هدف فلسفه خوانی برای دانشجوی
علوم اجتماعی و دانشجوی فلسفه متفاوت است. ما دانشجوی فلسفه نیستیم. بسیاری از ما
به فلسفه علاقه نداریم. پس، همان قدر که نیاز داریم باید فلسفه بخوانیم. اگر علاقه
مند شدید، بیشتر بخوانید. اما از دروس اصلی بازنمانید.





 





پیشنهاد من برای فلسفه خوانی:





کتاب آموزش فلسفه به نوجوانان رمان دنیای سوفیمطالعه حداقلهاست. یک دوره آشنایی با
تفکر فلسفی و سیر اندیشه بشری نیاز ما در علوم اجتماعی است. پیشنهاد من، مطالعه
کتاب رمان دنیای سوفی است. رمان دنیای سوفی، نوشته یوستاین گاآردر است که چندبار
به فارسی ترجمه شده است. موضوع کتاب، آموزش تفکر فلسفی و سیر اندیشه بشری در قالب
یک رمان جذاب است. این کتاب، در حقیقت آموزش فلسفه به نوجوانان است. نوجوان 14
ساله، همان توانایی های بزرگسال را دارد اما تجربه کمتری دارد. در مطالعه این
کتاب، کلیدواژه نویسی اسامی دانشمندان، اندیشه ها و سالها را فراموش نکنید. هر چند
وقت یکبار، فیش های این کتاب را مرور کنید.





 





ب- نظریه
فرهنگ:





اگر نظریه جامعه شناسی را خوب بخوانید،
کارتان در نظریه فرهنگ راحت می گردد. پس، حداقل، کتاب نظریه جامعه شناسی معاصر جرج
ریترز را خوب بخوانید و کلیدواژه نویسی اسامی دانشمندان، اندیشه ها و سالها را
فراموش نکنید. مرور کنید تا نکات اصلی را فراموش نکنید.





 





نظریه فرهنگ میلنربرای نظریه فرهنگی، سه کتاب را پیشنهاد
می کنم که مکمل هم هستند و بعضا مباحث تکراری دارند. (یعنی اگر اولی را خوب بدانید، دو تای دیگر بیشتر برای تورق کردن هستند.):


کتاب در آمدی بر نظریه فرهنگی معاصر، میلنر، ترجمه جمال محمدی، نشر ققنوس، 1385کتاب درآمدی بر نظریه فرهنگی، فیلیپ اسمیت، ترجمه حسن پویان، دفتر
پژوهش های فرهنگی با همکاری مرکز بین المللی گفتگوی تمدنها، 1383کتاب مقدمه ای بر نظریه های فرهنگ عامه، استریناتی، ترجمه ثریا پاک
نظر، گام نو، 1384








اگر هدفتان، موفقیت در آزمون دکتری نیست؛





توجه کنید، رویکرد ما در این جا،
مطالعه برای آزمون دکتری است.





در غیر این صورت،


نکته اول،
پیشنهاد من مطالعه منابع دسته اول است. مثلا کتاب تمدن و ناخوشایندی های فروید را
بخوانید، نه اینکه بازتولید دست دوم آن را
در نظریه فرهنگی بخوانید.





نکته دوم، تاکید بر آثار کلاسیک (و
ترجیحا زبان اصلی) است. مثلا کتاب خودکشی دورکیم را بخوانید.





نکته سوم، نظریه فرهنگی، عمدتا ناظر به
نظریه های جدید است و نه نظریه های کلاسیک (مثل مارکس و دورکیم).





 





چند
نکته دیگر برای آزمون دکتری علوم ارتباطات:





نخوانید!


در ایران معمولا از نظریه های ارتباطات
انسانی غفلت می شود و به ارتباطات جمعی و متاسفانه بیشتر مطبوعات (دانشگاه علامه)
و تلویزیون (دانشگاه تهران) پرداخته می شود. در حالی که باید بر عکس باشد و سهم ارتباطات انسانی باید بیشتر باشد.
بنابراین در ایام نزدیک به کنکورهای مربوطه، نظریه های ارتباطات انسانی نخوانید.





 





سهم بالای آمار و روش تحقیق


در اولین آزمون دکتری، سهم آمار و روش
تحقیق به اندازه نظریه ها بود. بنابراین، یک دور آمار توصیفی و استنباطی را مرور
کنید. همه معادلهای فارسی و انگلیسی را خوب یاد بگیرید. تفکر درباره این که این
معادلهای فارسی داده شده، ترجمه کدام اصطلاح آماری انگلیسی هستند، خیلی از من وقت
برد.







آمار را باید یاد بگیرید. چه با جزوه
استاد و چه با کتاب. پیشنهاد من جزوه اساتید خوب است. اساتیدی که مثالهایشان در
حوزه علوم ارتباطات باشد. (کاربرد آمار در علوم اجتماعی و ارتباطات درس بدهند و نه
آمار و استنباط). کتابها، حجیم هستند و معمولا خشک و تخیلی اند و نمی شود با کتابهای آمار ارتباط برقرار کرد.







روش
تحقیق در علوم اجتماعی، در همه
کتابها اجمالا شامل مباحث مشابهی است.یعنی فرق چندانی نمی کند کتاب آقای
دلاور را بخوانید یا کتاب آقای رفیع پور. ترجیحا یکی را خوب بخوانید و
دیگری را تورق کنید دنبال نکته جدید.





 





آزمون
دکتری، در دوره های بعدی،
احتمالا تخصصی تر می گردد. بنابراین، باید بیشتر بخوانید. مثلا کتاب روش
تحقیق در رسانه های جمعی دومینیک ترجمه کاووس سید امامی، سروش 1384، را
حتما باید بخوانید. چون قرار است تخصصی تر شود. البته امیدوارم آن قدر
تخصصی نشود که لازم باشد یک کتاب درباره روش کیو یا دلفی بخوانیم!












خب،
دیدید که رویکرد ما به جای ماهی دادن (اسم بردن از حجم بالای کتابها)،
ماهیگیری یاد دادن (آشنایی با مبانی چه بخوانیم) بود. مطلب بعدی (نقشه
هوایی)، مکمل این مطلب خواهد بود.




ورودی های جدید رشته ما (معارف اسلامی
و فرهنگ و ارتباطات) در دانشگاه امام صادق علیه السلام لینکهای مرتبط را حتما بخوانند.





لینکهای مرتبط:


حرفها و تجربیاتی برای ورودی های جدید دانشگاه امام صادق علیه السلام به ویژه دانشجویان رشته معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات-1 ،حرفها و تجربیاتی برای ورودی های جدید دانشگاه امام صادق علیه السلام به ویژه دانشجویان رشته معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات-2 ،
حرفها و تجربیاتی برای ورودی های جدید دانشگاه امام صادق علیه السلام به ویژه دانشجویان رشته معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات-3 ،
حرفها و تجربیاتی برای ورودی های جدید دانشگاه امام صادق علیه السلام به ویژه دانشجویان رشته معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات-4 ،
حرفها و تجربیاتی برای ورودی های جدید دانشگاه امام صادق علیه السلام به ویژه دانشجویان رشته معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات-5 ،
حرفها و تجربیاتی برای ورودی های جدید دانشگاه امام صادق علیه السلام به ویژه دانشجویان رشته معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات-6 ،
حرفها و تجربیاتی برای ورودی های جدید دانشگاه امام صادق علیه السلام به ویژه دانشجویان رشته معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات-7 ،
 •  0 comments  •  flag
Share on Twitter
Published on September 18, 2011 02:25

September 13, 2011

و خدا را شکر به سر آمد زمستان

تابستان عجیبی بود.

شروع تابستان، طوفانی و هیجان انگیز بود.

سه روز اعتکاف (+) با صفا در طبقه فوقانی مسجد دانشگاه امام صادق علیه السلام.

کسب عنوان دلنشین رتبه یک کنکور در اولین آزمون کنکور سراسری دکتری.

پایان همه 200 و اندی واحد دانشگاهی که باید پاس می شدند.

و ...

تابستان زمستانی پاورقی نویس

زمستان در تابستان



اما این فکر که «اگر قبول شوم، کی واحد بره دنبال 28 واحدی که
اعلام نتیجه نشده اند؟ چه جوری پایان نامه رو تموم کنم که خودمم راضی باشم؟
و ...» بسیار آزارم می داد! رک بگم، این بلاتکلیفی، تابستانم را زمستان
کرد!

به همین دلیل از همون اول، از همه التماس دعای خیر داشتم و نه قبولی. (+)



یک نکته دیگر هم بگم: با انتقاداتی که به کنکور امسال وارد بود و توسط
رسانه ها چند برابر هم دیده شد، و توسط سیاستمداران و سیاستگذاران شورای
عالی انقلاب فرهنگی (+) پشت کوه قاف (+) بیشتر هم شد، قبولی در کنکور دکتری امسال را جای افتخار نمی دانستم! (گرچه همه دوستان را خوشحال می کند.)

و خدا را شکر زمستان بالاخره سر آمد و دوباره روز از نو...
مطالب مرتبط:
خاطرات و تجربیات اولین آزمون شفاهی دکتری ارتباطات به شیوه نیمه متمرکزحاشیه ها و نکته هایی از اولین تجربه ام در آزمون کتبی دکتری ارتباطات

گزینه های دکتری در ارتباطات سال آینده دانشگاههای ایرانقبولی پاورقی نویس در آزمون کتبی دکتری علوم ارتباطاتنفر اول کنکور سراسری دکتری شدم!آزمون نیمه متمرکز دکتری و لختی پادشاهان دانشگاهی تهران
از غرور تهرانی ها تا فقدان خودباوری شهرستانی ها

 •  0 comments  •  flag
Share on Twitter
Published on September 13, 2011 18:16

September 12, 2011

برای اعلام نتایج آزمون کنکور سراسری دکتری

[image error]گزاره اول:
حدود دو ماه است که اعلام نتایج دکتری را امروز و فردا می کنند.
پیشنهاد:
نکنید!
گزاره دوم:
گرچه نفر اول آزمون کتبی شده ام و به همه سوالات مصاحبه شفاهی هم پاسخ داده ام، احتمال چندانی به قبولی نمی دهم.
پیشنهاد:
مصاحبه شفاهی را هم کتبی کنید!
ادامه این مطلب، را نوشتم و بعد خودم برای جلوگیری از مشکلات احتمالی، سانسورش کردم!
 •  0 comments  •  flag
Share on Twitter
Published on September 12, 2011 23:11