حمید درویشی شاهکلائی's Blog, page 48

January 18, 2012

علوم انسانی؛ تنگه احد انقلاب اسلامی

دیدار غدیر 84، 29 دی 1384به مناسبت ششمین سال‌گرد دیدار غدیر 84 دانشجویان و اساتید دانشگاه امام صادق علیه‌السلام با ولی معظم فقیه (+)

چرا آن پیش‌رفتی که در علوم مهندسی، پزشکی و صنایع ما پس از انقلاب صورت گرفت، در علوم انسانی به‌وجود نیامد؟! اگر علم، نور است؛ چرا دانش‌آموختگان علوم انسانی، سراسر وجودشان گره دینی است؟!
این دو جمله، از کتاب «پشت کوه قاف: نقدی بر شورای عالی انقلاب فرهنگی» نوشته استاد حیدر رحیم‌پور ازغدی انتخاب شده است. درباره این کتاب اینجا بخوانید.

در همین باره: رمان آسمان شیشه‌ای نیست! (مطلب من در ماه‌نامه حیات+) و (مطلب من در هفته‌نامه پنجره+)

 •  0 comments  •  flag
Share on Twitter
Published on January 18, 2012 21:34

January 13, 2012

بای بسم الله جزوه شماره پنج ماهنامه فرهنگی سیاسی حیات بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیه السلام

جزوه نیاز به نشریهداستان این جزوه
مقدمه اول:
همین هفته، هفته دوم دی ماه 1390، اهالی قرارگاه حیات در جلسه‌ای میزبان جناب آقای بذرافکن، دانشجوی دکتری مدرسی انقلاب اسلامی و دانش‌آموخته دانشگاه امام صادق علیه‌السلام بودند.

مقدمه دوم:
31 اردیبشهت ماه  1386، رهبری انقلاب اسلامی دیدار مهمی با بسیج دانشجویی داشتند. در آن دیدار، ولی معظم فقیه به بسیاری از سوالات و شبهات پیرامون بسیج دانشجویی و دانشجوی بسیجی پاسخ دادند.

ارتباط دو مقدمه:
آقای بذرافکن با یادی از این دیدار رهبری، بخش‌هایی را از آن به علت اهمیت موضوع روخوانی کردند. هم‌چنین در یک جمع‌بندی از دو مطالبه آقا سخن گفتند: یکی ایجاد اتاق فکر (که در آن جلسه مجموعه اندیشه‌ورز خوانده شد.) و دیگری نشریات پرمایه و غنی بسیج دانشجویی.

نتیجه:
به نظر، خوب است پس از چهار و نیم سال، مرور مجددی بر سخنان اماممان داشته باشیم. باشد تا گامی به سوی نشریه مطلوب رهبری حرکت کنیم.
یا علی مددی
الاحقر حمید درویشی شاهکلائی

لینک خبر مربوط به این جزوه در سایت بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیه السلام (+)

 •  0 comments  •  flag
Share on Twitter
Published on January 13, 2012 23:17

January 9, 2012

در معنای «حیات خلوت»

متن ذیل، در قالب یادداشت سردبیر در شماره دوم مجله حیات خلوت، دی 1390، کار شده است.

بای بسم الله



1-    
سلام بر شما.



2-    
منزل دوم «حیات‌خلوت» را با مرور معنای «حیات‌خلوت» شروع می‌کنیم.



3-    
حیات در حیات خلوت، نشان‌گر هویت تشکیلاتی مجله است. حیات،
تعلق تشکیلاتی مجموعه به فرزندان انقلابی امام روح‌الله در دانشگاه است. حیات یعنی
بسیج دانشجویی.



4-    
حیات در حیات خلوت، نشان‌گر وحدت رویکردی و گفتمانی است.
«حیات‌خلوت» هم در پی گفتمان انقلاب اسلامی در حوزه‌های مختلف اندیشه، سیاست،
فرهنگ و هنر است.



5-    
خلوت در حیات خلوت، نشان‌گر هویت کلان‌تری به نام دانشگاه
امام صادق علیه‌السلام است. حیات خلوت، به همت امام صادقی‌ها و برای امام صادقی‌ها
تولید می‌گردد. خلوت، یعنی جمع خودمانی خودمان. خلوت یعنی ما امام صادقی‌ها.



6-    
پس حیات خلوت، حیاتی است که خلوت شده است. پیشنهاد ما این
است که از خلوت شدن حیات، به مثابه یک فرصت استفاده کنید. روی صحبتم بیشتر با
دانشجویان دکتری ومسئولان دانشگاه است. آنانی که انتظار بیش‌‌تری می‌رود تا فکر
کنند و نه تنها از فرصت‌ها استفاده کنند، بلکه فرصت‌سازی کنند. دانشجویان محترم
دکتری! امروز انقلاب اسلامی به یادداشت‌های شما نیاز دارد. املای نانوشته غلط
ندارد. بنویسید و غلط‌های خود را اصلاح کنید.



7-    
البته این تنها یک وجه تسمیه «حیات‌خلوت» بود!



8-    
خوش‌بختانه کار خدا روی زمین نمی‌ماند. شماره دوم «حیات‌خلوت»
با 60 صفحه مطلب آماده شد. از این شماره بنابه ملاحظاتی با دوهفته‌نامه «حیات‌خلوت»
و در حجمی مناسب‎تر به حضور خواهیم رسید. اگر خدا بخواهد، «حیات‌خلوت» پروژه
بابرکتی برای تربیت نیرو در جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی خواهد بود.



9-    
جا دارد از دبیر محترم تحریریه، بچه‌های ورودی 90 به ویژه
اهالی فرهنگ و ارتباطات تشکر ویژه‌ای کنم که زحمت این شماره‌ها بر دوش آن‌هاست.



یا علی مددی



الاحقر سردبیر

 •  0 comments  •  flag
Share on Twitter
Published on January 09, 2012 12:35

January 4, 2012

فرهنگ صاحب‌خانگی



حمید درویشی شاهکلائی



سرمقاله‌نویس مهمان



دانشجوی کارشناسی‌ارشد معارف
اسلامی و فرهنگ و ارتباطات



Hdarvishie@gmail.com



PavaraQi.ir



1-    
سلام بر شما.



2-    
«بسیج یعنى آن عنصر دل‌سوزى كه كشور
را متعلق به خود و آینده را وابسته‌ به تلاش خود مى‌داند؛ نگران است، چون صاحب‌خانه
است. اگر در خانه یك شیشه بشكند، ممكن است مهمان‌ها و تماشاكن‌ها خیلى اهمیتى ندهند،
اما براى صاحب‌خانه فرق مى‌كند كه شیشه‌ كدام اتاق بوده و نگران مى‌شود؛ صاحب‌خانه
است دیگر. این نگرانى را من در شما مجموعه‌ جوان بسیجى، قدر مى‌دانم.» (ولی معظم
فقیه، 31/2/86)



3-    
طول و عرض خانه‌ای که بسیج،
صاحب آن است طول و عرض کشور است. (این هم اندیشه رهبری‌ست!) اما وقتی بسیج دانشگاه
ما، اسم نشریه‌اش را گذاشت خانه ما و به مسائل داخل دانشگاه پرداخت؛ یعنی بسیج،
همان عنصر دل‌سوز، نه تنها کشور و نظام را، بلکه دانشگاه انقلاب را هم متعلق به
خود می‌داند؛ نگران است، چون صاحب‌خانه است. (حداقل نسبت به دانشگاه، احساس صاحب‌خانگی،
نگرانی و دغدغه خاصی دارد.) آیا شما این دغدغه را قدر می‌دانید؟



4-    
بسیج، یعنی آن دانشجوی دل‌سوزی
که آمده‌ است شریک نگرانی‌ها باشد. آمده است تا شیشه‌های شکسته اتاق‌های دانشگاه
را درست کند. شما چقدر بسیجی این دانشگاه هستید؟ حساسیت سنج شما نسبت به دانشگاه
انقلاب چه درجه‌ای را نشان می‌دهد؟



5-    
برای دفع دخل مقدر، اساتید و
مسئولان هم می‌توانند خودشان را بسیجی و صاحب‌خانه بدانند. تشکیلات سازمانی بسیج
مهم نیست، مهم تفکر و فرهنگ صاحب‌خانگی و دغدغه‌مندی است.



6-    
خواستم بگویم، «خانه ما»
بسیجی‌ترین نشریه دانشگاه است. چون قرار است دغدغه‌مندترین باشد. کمکش کنید.

مرتبط:

+ یادداشتی درباره کتاب «سقای آب و ادب» نوشته سید مهدی شجاعی منتشر شده در شماره دوم نشریه خانه ما (سال 1389)

 •  0 comments  •  flag
Share on Twitter
Published on January 04, 2012 09:44

December 31, 2011

فعالیت در تشکل بسیجی ها

یادداشت ذیل، یادداشت سردبیری با عنوان «تای تمت» است که در شماره 59 ماه‌نامه فرهنگی سیاسی «حیات»، نشریه بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیه السلام منتشر شده است.

تای تمت



فعالیت در تشکل بسیجی‌ها



1-    
سلام بر شما. خدا را شکر.
شماره 58 بعد از 24 روز از طراح گرفته شد و به چاپ‌خانه رفت. شاید 24 روز طول
کشیدن طراحی زیاد باشد، اما فراموش نکنیم، اصالت در مجموعه بسیج، کارکرد آموزشی و
تربیت نیرو است. دوست داشتیم قبل از اردوی راهیان نور بچه‌های دانشگاه (یعنی چند
روز قبل از دعای عرفه) توزیع می‌شد که نشد.



2-    
همان‌قدر که ظرفیت‌های جبهه
فرهنگی انقلاب اسلامی خیلی زیاد است، مدیریت این ظرفیت سرشار و استفاده بهینه از
آن دشوار است. ایده­‌ها و سوژه­‌های فراوانی داریم که کار کنیم. همه شان هم اولویت
دارند و پرونده­‌های قشنگی درمی­‌آد. شما هم ایده و سوژه بدهید. نقدمان کنید و
بنویسید و بفرستید. نامه­‌ها، فکس­‌ها، ایمیل­‌ها و هر آن‌چه که از شما برسد برای ما
باارزش است و خیلی به ما روحیه می‌­دهد.



3-    
ماه‌نامه حیات، تنها نشریه
دانشجویی بود که در هجدهمین نمایشگاه بین­‌المللی مطبوعات غرفه مستقلی داشت. همه
این­‌ها اعتباری است که به مدد تلاش‌­های دوستان در 21 سال گذشته نصیب حیات شده است.
بعضی شماره­‌های منحصر به فرد مثل اولین شماره تفکر بسیجی و شماره دست‌نویس این مجله
نوستالژیک و دوست داشتنی، ویژه­‌نامه‌­های محاصره (مذاکرات هسته‌­ای) و شماره‌های
قدیمی هفت‌قفل و حیات را به نمایش گذاشته بودیم. بعضی مشترکان و خوانندگان قدیمی
را دیدیم. مشترکان جدیدی به ما اضافه شد. تجربه قشنگی بود.



4-    
مطالب شماره آبان را اواخر
مهر بستیم. مشکل طراحی داریم. شماره‌های گذشته را هم‌کلاسی هنرمندم، حسین براتی
طراحی می‌کرد. همه مطالب را می خوند و خودش عکس انتخاب می ‌کرد و تصویرسازی‌های
قشنگی انجام می‌داد. تصویر مکمل متن بود و باعث خوانده شدن و فهمیده شدن متن بود.
طراحی در خدمت محتوا بود. اما حسین آقا به سفر حج واجب رفته است. حسین آقا برگرد!
ما کوفی نیستیم.



5-    
از شماره آذر، مطالب هر ماه، اول ماه قبل نهایی می‌شود. برایمان مطلب بفرستید. آثار اندیشه‌ای/هنری شما در
حوزه گفتمانی انقلاب اسلامی مورد نیاز ماست. فراخوان مطالب پرونده ویژه‌ها را در HayatMag.ir قرار می‌دهیم. به زودی Hayat.BasijISU.ir، پایگاه مجازی مجله حیات شروع به
کار می‌کند.



6-    
شمارگان چند هزار نسخه‌ای
ماه‌نامه حیات، به مثابه یک نشریه دانشجویی خوب است. اما ولی معظم فقیه در دیدار
تاریخی غدیر 1384 از ما امام صادقی­‌ها خواسته‌اند که خودمان را با دیگر دانشگاه‌ها
مقایسه نکنیم. بنابراین شمارگان ما پایین است. مشترک ما شوید و اشتراکمان را هدیه
دهید. حیات نمایندگی می پذیرد. با پذیرش نمایندگی حیات، به تولید و توزیع محصولات
جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی کمک کنید.



7-    
حیات به منظور حفظ استقلال
فکری و اندیشه‌ای خود، نیازمند منابع مالی است. تبلیغات و آگهی فرهنگی می‌پذیریم.



8-    
تشکل بسیجی­‌ها تشکل جالبی
است. بچه­‌ها همین‌که برای بسیج کار می­‌کنند، فکر می‌کنند هر چقدر زحمت بکشند لطف
کرده­‌اند. صد البته لطف کرده‌اند. اما شاید بهتر بود پول کامل می‌گرفتند و کار خود
را به موقع و کامل انجام می‌دادند. عمده مشکل ما این است که متاسفانه بسیجی­‌ها،
فعالیتشان را در بسیج، به مثابه وظیفه نمی­‌بینند و لطف می‌­دانند. این بند طرح بحثی
برای پرونده نقد بسیج دانشجویی در شماره‌های بعدی. شما هم بنویسید.



9-    
منتظریم. یا علی مدد!



10-  زین پس یادداشت­‌های سردبیری به یاد پیشکسوت سردبیری حیات، آقای صفاریان، با
عنوان «الاحقر» امضا خواهد شد.



الاحقر حمید درویشی شاهکلائی



سردبیر ماه‌نامه حیات




 •  0 comments  •  flag
Share on Twitter
Published on December 31, 2011 09:13

December 26, 2011

حیات 59 با جلدهای رنگی منتشر شد

مجله حیات شماره 59 با طرح روی جلد سردار قاسمی
صلوات داشت ها!
حیات، ماهنامه فرهنگی سیاسی بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیه السلام با پنج پرونده متنوع
منتظر مجله ضمیمه جنبش هشت آذر باشید!
منتظر کتاب ضمیمه روایت پیام حج باشید!
 •  0 comments  •  flag
Share on Twitter
Published on December 26, 2011 13:41

December 22, 2011

دو تامل درباره آزمون دکتری جدید علوم ارتباطات (در سال 1391)

این روزها ایمیل‌ها و نظرات زیادی درباره معرفی منابع برای مطالعه و شرکت در آزمون دکتری علوم ارتباطات به دستم می‌رسد.
یک ملاحظه عمومی و یک ملاحظه تخصصی را بخوانید! در پایان هم دو نکته اصلی را نوشتم!

چه کسی باید دکتری بخواند؟چه کسی باید دکتری بخواند؟/ نخواند؟
1- به این دوره های دکتری می گویند پی اپ دی. ph در ابتدای phd یعنی فلسفه. d هم یعنی دکتری. یعنی دانشجویان دکتری، قرار است وارد مطالعات عمیق تری شوند. اگر در دوره لیسانس، دانشجویان ارتباطات، مهارتهای روزنامه نگاری می آموزند؛ در دوره دکتری باید نظریه بخوانند. جدی هم باید بخوانند. روی مبانی فلسفی مکاتب و نظریه ها باید تفکر کنند و نقد کنند. از دانشجوی دکتری، انتظار تولید دانش می رود. دانشجوی دکتری باید پژوهش کند!
2- می گویند دکتری، مصداق علم لاینفع نیست. چون، مدرک است و علم نیست. لاینفع هم نیست؛ بلکه پول توشه.
3- با توجه به گزینه دو، به بسیاری از علاقمندان حق می دهم که شانس خود را برای دکتری امتحان کنند؛ اما باید قبول کرد که بسیاری از انسانها برای دکتری خواندن ساخته نشده اند.

منابع آزمون دکتری علوم ارتباطات سال 91منابع آزمون دکتری علوم ارتباطات در سال 91
4- منابع پارسال، نسبتا مشخص و منطقی بود. دروس نظریه و روش تحقیق و آمار. هیچ کس را یارای آن نیست که همه نظریه ها (جامعه شناسی، فرهنگ، ارتباطات و با همه زیرشاخه های عجیب و غریب آنها) را بخواند و یاد بگیرد. اما آمار و روش تحقیق، حدود مشخصی دارند. مثلا شما آمار توصیفی و استنباطی می خوانی و آمار تمام می شود.
5- امسال، در روندی تامل برانگیز، روزنامه نگاری همه به منابع اضافه شده است! نمی دانم آنهایی که روزنامه نگاری را به منابع اضافه کرده اند، از خود پرسیده اند مهارت روزنامه نگاری چه کمکی به نظریه پردازی و اهداف دوره دکتری می کند؟
6- به هر حال، نظر من این است که روزنامه نگاری و همه مهارتهای آن (خبر، مصاحبه، گرافیک و ...) یک درس انحرافی است. برای موفقیت در ارتباطات، باید نظریه و روش بلد بود. قبولی تان را به خدا بسپارید. اگر صلاح نیست، قبول نمی شوید. اگر صلاح بود، بدون وقت گذاشتن برای روزنامه نگاری هم قبول می شوید. (البته دانشجوی ارتباطات، باید روزنامه نگاری بلد باشد. اما این که روزنامه نگاری، جزء مواد آزمون دکتری باشد، محل اشکال است.)

* نکته اصلی: من یک دانشجوی ساده کارشناسی ارشد معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات بیش نیستم. پس، این حرفها را در همین حد جدی بگیرید که یک دانشجوی ساده کارشناسی ارشد معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات زده است.
* نکته اصلی دوم: این که چه کتابی را بخوانیم، سوال خوبی نیست. فرض بر این است که این آزمون، سطح دانش شما را می سنجد. بنابراین شما باید مثلا تحلیل محتوا بلد باشید. فرقی نمی کند که آن را کجا آموخته اید.
 •  0 comments  •  flag
Share on Twitter
Published on December 22, 2011 00:27

December 17, 2011

من هم ترجیح می دهم ته چاه باشم!/ یادداشتی درباره سبک زندگی و آموزش علوم انسانی در ایران؛ با نگاهی به کتاب «آسمان شیشه‌ای نیست!»

این یادداشت در نشریه خبری تحلیلی پنجره شماره 118، شنبه 19 آذر 1390، منتشر شده است. لینک این مطلب در سایت پنجره (+)

درباره رمان «آسمان شیشه‎ای نیست!» مرتضی انصاری



با هم برویم ته چاه/ حمید درویشی شاهکلائی



«سال
اول غروب جمعه دلش به هیچ کاری نمی‎رفت. بعد از مدتی غروب که می‎شد، دیگر
دلش نمی‎گرفت و از این دل نگرفتن ناراحت می‎شد و نگران. می‎رفت به پارک
کوچک کنار خوابگاه و سعی می‎کرد و حتی زور می‎زد که یک جوری همان حس غریب
به‎سراغش بیاید. این اواخر هم که دیگر یا اصلا تفاوت روز‎ها را متوجه
نمی‎شد و یا آخر شب یک دفعه به ذهنش می‎آمد که یک غروب دیگر هم گذشت... . »

سبک زندگی هر تمدنی جدای از پیش‎فرض‎‎ها و اصول فکری آن تمدن نیست و هر
تمدنی هنگام برخود با سایر تمدن‎‎ها مجموعه‎ای را از خود عرضه می‎دارد که
شامل همه‎چیز است، از غذایی که پیشنهاد می‎دهد تا شیوه تربیت فرزندان. در
این مجموعه، جایگاه علوم، به‎ویژه علوم انسانی برجسته است. علوم انسانی هر
تمدنی متأثر از نوع نگاه آن به هستی است و در مرحله بعد خود به نگاه افراد
به هستی شکل می‎دهد و چرخه تولید و بازتولید را کامل می‎کند. در این داستان
اختلافات ریشه‎ای سبک‎‎های مختلف زندگی دیده می‎شود که ارتباط تنگاتنگی با
علوم انسانی دارند.

قصه از آن‎جا آغاز می‎شود که «حامد» در سرگردانی‎‎ها غرق است. هرچند
اشاره مستقیمی به عامل این وضعیت نمی‎شود؛ اما با توجه به فضای داستان و
زندگی کنونی او می‎توان به نقش پررنگ رشته تحصیلی‎اش رسید. استاد مسن حامد
که اتفاقا دارای اعتقادات فردی مذهبی‎ست، به هنگام تدریس و بحث، خدا را
کنار می‎گذارد و می‎گوید: «باید این فرض را بپذیریم که انسان موجودی مستقل و
خود‎بنیاد است و سرنوشتش به‎دست خودش رقم می‎خورد و نباید چشم به‎جای
دیگری بدوزد... این‎که برخی از امور توسط نیرو‎های جدای از انسان صورت
می‎گیرد با روح برنامه‎ریزی سازگار نیست. به‎عنوان مثال در جامعه‎ای که
اتفاقات را به خدا، جادو یا الهه‎‎ها نسبت می‎دهند؛ امکان برنامه‎ریزی وجود
ندارد.» و تقابل این نوع نگاه با نگاه دینی به‎هنگام حضور حامد در مسجد
به‎راحتی قابل‎مشاهده است: «... رفت عقب‎تر و تکیه به دیوار مسجد داد. یک
صفحه قرآن خواندند و بعد دعا کردند: خدایا به برکت این قرآن موانع ازدواج
جوانان را رفع بگردان، توطئه‎‎های دشمنان را به خودشان برگردان، همه
مریض‎‎ها را شفا بده. برایش جالب بود که از خدا این همه تأثیر در عالم
می‎خواستند. ذهنش شروع به اشکال گرفتن کرده بود...»

همگان اذعان دارند که هر سبک زندگی مجموعه‎ای از باید و نباید‎‎ها را
با خود دارد؛ اما نکته مهم آن است که حدود باید و نباید‎‎ها را چه‎چیزی
تعیین می‎کند. ملاک درست و غلط چیست؟ خواست خدا یا خواست بشر؟ دستور خدا یا
رضایت طرفین؟ نباید به صرف اشتراک ظاهری بعضی رفتار‎ها حکم به نزدیکی
سبک‎‎های زندگی داد. اندیشه‎‎های بشر خود‎بنیاد به او یاد داده به‎خاطر
خود‎پرستی گاهی به رفتار‎های به ظاهر نیک روی بیاورد. «... با لحنی که
انگار دارد تأسف می‎خورد گفت: «می‎شه الان با یه ذره کمک، نذاریم این گدا
تبدیل به دزد بشه؛ وگرنه اون موقع چند برابر این کمک بهمون ضربه می‎زنه.
حتی می‎شه به مردم فهموند که این کمک براشون یه‎جور سوده و آموزش‎شون داد
که به این آدم‎‎ها کمک کنند.» تعجب کرد. بیشتر از تعجبی که تا آن موقع با
شنیدن حرف‎‎های سارا و حتی از لبخند‎های خودش تجربه کرده بود...» الگوی هر
سبک زندگی به واقع جهت‎دهنده بقیه قسمت‎‎ها است. داستان پایانی باز دارد و
سرگردانی حامد وارد مرحله جدیدی می‎شود و به نوعی مخاطب را متوجه
انتخاب‎‎های پیش‎رویش در زندگی می‎کند. اما کم نیستند کسانی‎که افق سبک
زندگی خود را ناآگاهانه انتخاب کرده‎اند. مانند استاد حامد که حاضر است حتی
به ته چاه غرب برود، چون در این کار هم آن‎‎ها تجربه بیشتری از ما دارند:
«استاد انگار که حرفی تکراری شنیده باشد، سریع گفت: اگه اونا خودشون رو
انداختن تو چاه، من هم خودم رو می‎اندازم. می‎دونین چرا؟ چون اونا 400 سال
از ما جلوترن... چون اونا برای همین کارشون هم کلی دلیل و برنامه‎ریزی
دارن. اگه اونا الان ته چاهن و ما با این وضعیت‎مون سر چاهیم، من ترجیح
می‎دم ته چاه باشم. چند نفری خندیدند.»


آسمان شیشه ای نیست مرتضی انصاری زاده



یادداشت مرتبط من در ماه‌نامه فرهنگی سیاسی حیات، شماره 58 (+)مصاحبه نویسنده با خبرگزاری ایکنا (+)مشکل علوم انسانی، رابطه دختر و پسر نیست (+)قصه به بهترین شکل ممکن تموم می شه (+)شکهای همیشگی (یادداشت روزنامه خراسان) (+)
 •  0 comments  •  flag
Share on Twitter
Published on December 17, 2011 04:55

December 13, 2011

یادداشت من برای شماره اول نشریه حیات خلوت-آذر 1390

این یادداشت، در شماره اول نشریه حیات خلوت، آذر 1390، در صفحه چهار، منتشر شده است.

بای بسم‌الله



نیاز به یک «حیات خلوت»

حمید درویشی شاه‌کلائی



1-      مقدمه اول: از 14 سال پیش که روزنامه‌نگاری
را شروع کردم، ضعف بچه مذهبی‌ها را در نوشتن و به تبع آن، رسانه‌های مکتوب، دیده‌ام.
همیشه مطبوعات خوب از آن دگراندیشان بود. از مشروطه و روشنفکرانش بگیر تا سال‌های اخیر و روزنامه
شرق و هفته‌نامه شهروند امروز.



2-      مقدمه دوم: دانشجویان دانشگاه امام صادق علیه السلام نسبت به گفتمان انقلاب اسلامی
دچار شعارزدگی شده‌اند. ماه‌نامه «حیات» هم در تلاش است که شعارزدگی تمام شود اما
نیازمند مشارکت بیشتری است. مخاطبان ماه‌نامه حیات (چه زمانی که هر سال، تنها یک
شماره منتشر می‌شد و چه زمانی که نام وزین هفت‌قفل بر پیشانی‌اش خورده بود)، عمدتا
در بیرون دانشگاه هستند. گفتمان انقلاب اسلامی، حتی در قالب شعار هم برای آن‌ها
«هم‌چنان» تازگی دارد.  اما پرداختن به مسائل درون دانشگاهی، هیچ جذابیتی برای آن‌ها
ندارد.



3-      نتیجه: قرارگاه روزنامه‌نگاری حیات بسیج دانشجویی1، با توجه به دو مقدمه ذکر
شده، افزایش فرصت‌های مطبوعاتی و تمرین نوشتن را برای امام صادقی‌ها در دستور کار
خود قرار داده است. در این میان پرداختن به موضوعات داخل دانشگاه با نگاه گفتمانی
انقلاب اسلامی از اهمیت بیشتری برخوردار است. تولد ویژه‌نامه «حیات خلوت» در همین
راستاست.



4-      البته نشریه، تنها راه و حتی بهترین راه نیست.
اما راه‌کار خوبی است. مثلا وبلاگ‌نویسی هم برای دست به کیبورد (قلم سابق) شدن
موثر و ضروری است ولی اگر از زاویه تربیت نیرو برای جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی
نگاه کنیم، واجب‌ترین راه، راه حیات است. راه «حیات» را بپیمایید.



5-     بنابراین، تفاوت حیات
خلوت با «عبور»2 در اختصاص نداشتن آن به کدهای پایین است. (شماره اول با پنج
یادداشت از دانشجویان دکتری منتشر شد.) تفاوت آن با عمده نشریات دانشگاه، رویکرد
گفتمان انقلاب اسلامی حاکم بر آن است. تفاوت آن با ماه‌نامه حیات، اختصاص حیات
خلوت به داخل دانشگاه امام صادق علیه السلام است. تفاوت آن با «خانه ما»3، در
ظاهر، رویکرد و فاصله زمانی انتشار است.



پی‌نوشت:



1.     جنب قرارگاه روح‌الله،
روبه‌روی اتاق تلویزیون، جنب بوفه دانشجویی.



2.     «عبور»، تجربه کمی شکست
خورده بسیج دانشگاه است در چند سال قبل، که طی آن شش شماره مجله توسط کدهای پایین
منتشر شد.



3.     «خانه ما»، در
سال گذشته دو شماره منتشر شد. امسال با رویکردها و ظاهر جدیدی به همت بسیج
دانشجویی منتشر خواهد شد.

 •  0 comments  •  flag
Share on Twitter
Published on December 13, 2011 04:56

December 9, 2011

سند مربوط به عدم استفاده از سهمیه در کسب رتبه یک دکتری علوم ارتباطات سال 1390

یا:

چهار چیزی که خیلی مخالفان را سوزاند

یکی از ویژگی‌های افرادی که آلت دست دشمنان اسلام می‌شوند، تهمت زدن است.
آن‌ها بدون سند و مدرک تنها براساس امیال خود، تهمت می‌زنند، افترا
می‌بندند، تحلیل می‌کنند و نتیجه‌گیری می‌کنند. نمونه‌های آن را در
کامنت‌های این روزهای وبلاگ (در قضایای باغ ایرانی قلهک) می‌بینید. به ویژه وقتی استدلالی ندارند، به جای «ما قال» به «من قال» می پردازند و اصل قضیه را فراموش می کنند. عمده این کامنت‌نویسان، کانادانشین
هستند و به همین دلیل هم خیلی از فضا دورند. با تحلیل محتوای کامنت‌های
آنها به وضوح می‌شود فهمید که از چند چیز خیلی سوخته‌اند:

1- مدیریت امام خامنه‌ای در رهبری نظام

2- ساندیس

3- جوان بودن نسل جدید نیروهای انقلاب

4- دانشجو بودن و تحصیلات عالی این نسل جدید انقلابی



اینها فکر می‌کنند یک بسیجی تنها با سهمیه‌های خاص می‌تواند دانشجو شود. تصور کنید چقدر از فضا دورند.

یکی از تهمت‌هایی که چندبار تکرار شد، شک در رتبه اول دکتری بنده بود که در
اینجا تصویر بخشهایی را از کارنامه که در آن در عدم استفاده بنده از سهمیه
تصریح شده است، می بینید. تا کور شوند آلت‌های دست استکبار جهانی.


سهمیه ثبت نامی: آزادرتبه اول در سهمیه آزاد
 •  0 comments  •  flag
Share on Twitter
Published on December 09, 2011 12:57