حمید درویشی شاهکلائی's Blog, page 53

June 21, 2011

پیشنهاد یک برنامه خوب: «گره» ببینید!

برنامه گره هم اکنون (سه شنبه ساعت 20) از شبکه سه سیما در حال پخش است.
برنامه گره، یکی از نمونه های موفق ورود جوونای حزب اللهی به عرصه تولید برنامه در صدا و سیما است که سعی دارد نگاه و تفکر انقلاب اسلامی را حفظ کند.
موضوع  محوری برنامه گره که مدتی است به صورت «زنده» پخش می شود و به جریان سازی رسیده، سبک زندگی است که موضوع عام، و جالب توجه برای همگان به ویژه دانشجویان علوم انسانی است.
مجری جوان برنامه، میلاد دخانچی است. در هر برنامه، از کلیپهای جذاب استفاده می شود و کارشناسان برجسته حضور می یابند. کارشناسانی که بخشی از عمرشان را در موضوع مورد بحث کار کرده اند. کارشناس مهمان امروز این برنامه، حجت الاسلام علیرضا پناهیان است و  موضوع آن «حجاب و چالشهای آن در جمهوری اسلامی ایران». گفتگوی تلفنی جالبی هم با آقای سید مجید امامی (دانشجوی دکتری فرهنگ و ارتباطات و استاد دانشگاه امام صادق علیه السلام و ...) انجام گرفت که گزارش تحقیقات میدانی ایشان در باره پوشش مورد بحث قرار گرفت.
استاد علیرضا پناهیان
متاسفانه برنامه گره، هنوز زمان پخش ثابتی ندارد! این هم از مظلومیت فرهنگ و مظلومیت جوونای حزب اللهی که یک برنامه در حد تیم ملی درست می کنند ولی با هزار مشکل مواجه می شن.
ساعت 8 و بیست دقیقه است و گره همچنان ادامه دارد.
 •  0 comments  •  flag
Share on Twitter
Published on June 21, 2011 03:00

June 17, 2011

اعتکاف: کانکت به بی نهایت

این همه معتکفین مسجد دانشگاه رو که می بینید
اعتکاف نمارگزاران مسجد دانشگاه امام صادق علیه السلام
گرچه سه روز از دنیا بریده اند اما تقریبا همه شان لپتاپهایشان را آورده اند
اعتکاف لپتاپها
تفاوت بارز جدید اعتکافهای دانشجویی با غیر آنها در همین «اعتکاف لپتاپها»ست. دانشجویان بدون سیم (وایرلس) به بی نهایت عالم دیگر (اینترنت) متصل می شوند و از همه مظاهر دنیایی دل می برند.
در مرکز پایین تصویر دوم، نمونه ای از جزوات درسی هم دیده می شود که ویژه اعتکاف ایام امتحانات دانشگاه است. (در اعتکافات سال های پیش تر که در تعطیلات تابستان بود، جزوه درسی نبود!)

پی نوشت::
 1- مطالعات و کسب علم و استفاده از لپتاپ در اعتکاف اشکال فقهی ندارد.
2- سایت خامنه ای دات آی آر بار دیگر کولاک کرده است. چندرسانه ای اعتکاف این سایت دارای بخشهای مختلف (سحر، ظهر و شب) است که هر یک از بخش ها از نظر گرافیک خیلی قشنگ کار شده است. در سمت چپ بخش شب، دو تا دخترخانم مشاهده می شوند که لپتاپ دارند. در سمت راست بخش شب نیز آقا پسری در هر حال گوش دادن با هدفون است.... کلا از دست ندهید: ویژه نامه چندرسانه ای اعتکاف سایت khamenei.ir با عنوان پشت پرچین بهشت
 •  0 comments  •  flag
Share on Twitter
Published on June 17, 2011 00:56

June 12, 2011

طرف مقابل را احمق فرض نکنید! یا چگونه یک تحقیق اینترنتی بنویسیم

تحقیق اینترنتییکی از دوستان ترم 12، تحقیق یکی از دروس تخصصی این ترم را برایم ایمیل کرد. در همین باره به نظرم رسید یک نکته را تذکر بدهم و آن این که هیچ گاه طرف مقابلتان را احمق فرض نکنید!
باید ها و نبایدهای تحقیق اینترنتی
برای طرف مقابلتان- در این مثال، استادتان یا همکار تحقیقاتی تان- این قدر شعور قائل شوید که بتواند دست شما را بخواند. همیشه از تحقیق اینترنتی استفاده نکنید. خودتان را از لذت شیرین کار علمی محروم نکنید.
کپی پیست یافته اول گوگل، روش مناسبی برای انجام تحقیقات دانشجویی دوره کارشناسی ارشد نیست. کلیدواژه هایی را هم استفاده نکنید که اگر استاد آنها را سرچ کند، گوگل مقاله شما را به عنوان یافته اول معرفی کند.
از لحاظ نگارشی حتما متن را چک کنید. ویرگولها، جمله بندی ها و ... مهم است.کلماتی که خاص اینترنت هستند، مثل «صفحه قبل» و «صفحه بعد» را حتما حذف کنید!به شیوه ارجاع دهی توجه کنید. اگر شما، جای نویسنده بودید چگونه ارجاع می دادید؟ کمی فکر کنید! شما مشخصه سه کلیدی را بلد هستید؟ پس به شیوه ای که بلد هستید، ارجاع دهید! اسم کتاب را در مشخصه سه کلیدی (داخل پرانتز) ننویسید. (مولف، سال، شماره صفحه). یعنی وقتی اون نویسنده واقعی مقاله سوتی داده و اسم کتاب را داخل پرانتز نوشته، شما یک جور سوتی اش را درست کنید. وگرنه استادتان می فهمد.
برخی کتب در دسترس شما نیستند که به آنها ارجاع بدهید! استاد شما احتمالا در همان نگاه اول می فهمد که شما برخی منابع را به عمرتان ندیده اید.
اگر نویسنده مقاله ای مشخص نبود؛ آن مقاله را کپی پیست نکنید! یکی از بچه ها همین کار را کرد. به خیال خودش یک مقاله ضعیف گمنام را به استادش تحویل می داد. استاد پرسید: کار خودت است؟ دانشجو گفت: بله! استاد گفت: این رو من 20 سال پیش، در دوره دانشجویی ام نوشتم و فلان جا چاپ کرد! این اولین مقاله ای بود که در این حوزه نوشته شده است!اصولا در تحقیقات اینترنتی، باید توانایی خوبی در ترکیب کردن داشته باشید. چند مقاله را با یکدیگر ترکیب کنید تا مقاله جدیدی که متفاوت از همه آنهاست حاصل آید. کپی پیست تنها یک مقاله، خیلی بی شرفی است. (+)پایگاه های sid.ir یا نورمگز یا حوزه دات نت یا سایتهای دانشنامه ها، منابع مطمئنی هستند. از آنها استفاده کنید. از هر جایی کپی پیست نکنید!بعد از ترکیب مطالب منابع مختلف، ارتباط بین آنها را با جملاتی با زبان خودتان برقرار کنید. راحت بنویسید که این پاراگراف با پاراگراف قبلی و بعدی چه ارتباطی دارد و یا اینکه چرا دارید به این موضوع می پردازید.
وقتی مقاله تان تمام شد، بخشی به عنوان چکیده در ابتدای آن اضافه کنید و شرح تمام کپی پیستها (سیر مقاله تان) را توضیح دهید. تنها به جای اینکه بنویسید «فلانی می گوید» می نویسید: «به این موضوع می پردازیم که...». (البته در متن مقاله، انتهای پاراگراف داخل پرانتز اسم نویسنده واقعی، سال و شماره صفحه را می اورید!)
حتما این احتمال را بدهید که مقاله توسط استادتان (یا دستیار او) خوانده شود.


باور کنید، تفاوت کار علمی و غیر علمی تنها در صداقت است. صادقانه از 10 منبع کپی پیست کنید و به هر 10 تای آن به طور دقیق ارجاع دهید. این یک مقاله مروری خوب می تواند باشد. اما اگر ارجاع دهی تان صادقانه نباشد، یک سرقت زشت ادبی است که به شدت شما را در چشم دیگران منفور می کند. النجاة فی الصدق.
 •  0 comments  •  flag
Share on Twitter
Published on June 12, 2011 22:17

June 10, 2011

خاطرات و تجربیات اولین آزمون شفاهی دکتری ارتباطات به شیوه نیمه متمرکز

تیتر دوم: آزمون سراسری دکتری علوم ارتباطات همان آش و همان کاسه

امسال، اولین سال آزمون سراسری دکتری است. استقبال از مطلب حاشیه ها و نکته هایی از اولین تجربه ام در آزمون دکتری ارتباطات
انگیزه نوشتن نکاتی درباره اولین مصاحبه دکتری ارتباطات به شیوه جدید است
که نوزدهم خرداد در دهکده المپیک (دانشگاه علامه طباطبایی) برگزار شد:

توضیح: به
نظر می رسد در شیوه جدید هر سال بین 5 تا 10 نفر فرصت تحصیل در مقطع دکتری
ارتباطات یکی از 4 دانشگاه (تهران، علامه طباطبایی، امام صادق علیه السلام
و باقرالعلوم قم) را پیدا کنند. امسال نوبت دانشگاههای علامه و باقرالعلوم
بود که دکتری برگزار کنند. دانشگاه باقرالعلوم ظاهرا بنا دارد صرفا از
طلبه ها دانشجوی دکتری بسازد ولی از دانشجوها نه. به این ترتیب برای مرحله
دوم آزمون نیمه متمرکز دکتری، یعنی مرحله مصاحبه، دانشگاه علامه طباطبایی
برای 5 نفر ظرفیت خود، شاهد رقابت 25 داوطلب بود.

سهم دانشگاه امام صادق در آزمون شفاهی دکتری ارتباطات علامه: تنها دو نفر
امسال
تنها سه امام صادقی برای مصاحبه به دانشگاه علامه طباطبایی دعوت شدند. من،
محمد رضا برزویی (دانش آموخته کد 82) و یکی دیگر که فکر کنم صلاح نیست
اسمش را ببرم. نفر سوم در مصاحبه شرکت نکرد. تعداد کم دانشجویان دانشگاه
امام صادق در مقطع لیسانس، تمایل برخی از آنها به شرکت در آزمون رشته های
دیگر (علوم تربیتی، علوم اجتماعی)، ضعف در سوالات تستی و ... احتمالا از
موارد تاثیرگذار بوده است تا سهم کمی دانشجویان امام صادق کم باشد. در همین جا قبولی هم اتاقی عزیزم، محمد جواد نوروزی اقبالی در رشته علوم تربیتی را تبریک می گم.

این تصویر آقا حمید گل، خوش تیپ ترین پسر دنیاستبا همین ظاهر بری، ردّی!
من معمولا کت نمی پوشم. یکی از اساتیدمان گفت: کت بپوش! با همین ظاهر (ریش، بدون کت و ...) رد خواهی شد. استاد دیگری هم تاکید کرد که حداقل ریشم را کمی کوتاه کنم.

درباره ریش: شما
مرا می شناسید. ما هیچ گاه از آرمانهایمان کوتاه نخواهیم آمد انشاء الله.
ریش هم جزء آرمانهای ما نیست! اما آدمی به لاغری من اگر ریشش را کوتاه کند،
بدجوری لاغر و زشت به نظر می رسد! به خاطر دقت در همین مسائل است که به من
می گویند: «خوش تیپ ترین پسر دنیا!» نکته دیگر اینکه: اگر دین ندارید، در
دنیاتان آزاده باشید!

در مورد کت:
این مساله ریشه در ظاهرگرایی شدید ما ایرانی ها دارد که پدرمان را درآورده
است! فرهنگ گاهی مقابل طبیعت می ایستد. اما گاهی این ایستادگی حماقت است.
آدم عاقل تو هوای طبیعی گرم خرداد تهران، کت نمی پوشد. این ظاهرگرایی جز
حماقت معنی دیگری ندارد. از یک طرف تو اوج گرما کت بپوشیم، از اون طرف هم
درجه سردی کولر را بیشتر کنیم و مصرف انرژی را ببریم بالا! شعور برخی
اساتید دانشگاهی ما و مسئولین ما در همین قدر است! (گاهی بدجوری دلم می
سوزد! طرف تو اتاق خودش نشسته، در هم بسته است ولی کتش را در نمی آورد.)

به
هر حال، حفظ ظاهر، به ویژه شیک پوشی برای حضور در مصاحبه دانشگاه های
تهران و علامه ظاهرا مهم است. برخی آن را نشانه احترام به استاد تلقی می کنند. گرچه از نظر
من، حماقت است یا دو رویی یا ....  احترام به استاد هم این است که کارهای علمی ایشان را ادامه بدهید و تکمیل کنید.


هم اکنون به فکر رزومه خود باشید! فردا دیر است...
با
توجه به حذف سهم نمره کتبی در قبولی دکتری، رابطه های شما با اساتید که در
رزومه هاتان جلوه گر است، سهم بسزایی در قبولی شما خواهد داشت. رابطه خوب و
مقاله های بیشتر مطلوب است.
شما مرا می شناسید! ...
این تصور هم که رقبای شما رزومه قدرتمندی دارند از اساس باطل است.

برای
همه فعالیتهای علمی تان، بروید مدرک جور کنید. امضا بگیرید. اگر مدرکش را
تحویل ندهید، امتیازی به شما تعلق نمی گیرد. (من تصور می کردم تنها برای
مقاله ها باید مدرک نشان داد!)

بشناسید با کی، کجا، چه جور آدمایی طرفید!
قبل از مصاحبه به سایت دانشگاه و دانشکده و گروه مربوطه مراجعه کنید تا هیئت علمی و رزومه آنها را بشناسید. (اگر نمی شناسید.)
اگر مدارک خاصی یا نکته خاصی هم باشد در سایت می نویسند. به ویژه در مورد زمان مصاحبه.

حتما
آدرس محل مصاحبه را چک کنید و از چند نفر بپرسید چه جوری می رسید اونجا. 
خوشبختانه با اطلاعات درستی که دوستان دادند، راس ساعت هفت و نیم (همان
ساعتی که در سایت نوشته بودند.) رسیدم.

سلامت باشید!
شب قبل مصاحبه، به موقع بخوابید! خواب سر شب در موفقیتهای شما موثر است. صبح به موقع بیدار شوید. همه چیز را دوباره چک کنید.

چای از
مخدرات است. (انتظار ویتامین و پروتئین از آن نداشته باشید.) آرامش بخش
است. متاسفانه امسال خوابگاه ما مشکل آب جوش دارد. نشد چای بخورم و سرم
داشت می ترکید!

یک دوست، یک آشنا، یک هم صحبت
آقای
برزویی در میان تعدادی از داوطلبان قبل از من رسیده بودند. آقای برزویی
سومین سرگروه درس اندیشه اسلامی (طرح مطالعاتی مقرریهای شهید مطهری) من بود. ما هم اعضای گروه خوبی
بودیم و دو ترم رابطه سرگروه و گروه ادامه داشت. در آزمون کتبی، نمره تراز
آقای برزویی حدود نه هزار بود. نمره خوبی بود ولی دیگر به کار نمی آمد!

کمی سر و گوشتان بجنبد! از اکثریت کورکورانه پیروی نکنید!
از
جمع جدا شدیم. گوشه ای نشستیم. در مورد مسائل مختلف صحبت کردیم. آقای
برزویی از دانشکده پرسید. (ایشان ترم قبل دفاع کردند.) به امید پیدا کردن
بوفه رفتیم دوری در اطراف بزنیم که فهمیدیم یه جایی هست که باید مدارک را
تحویل بدیم و منتظر شیم نوبتمون بشه. به این ترتیب من دومین نفری بودم که
مدارکم را تحویل دادم و دومین مصاحبه شونده من بودم!

مکالمه دانشگاه تهرانی ها
به مکالمه دو داوطلب حاضر در محل هم توجه کنید:
-: دانشگاه ما که از اینا نمی گیره. اینا هم که از ما نمی گیرن. (ترجمه روان: در مصاحبه شفاهی دکتری ارتباطات دانشگاه تهران، دانشجویان
علامه قبول نمی شوند. متقابلا دانشگاه علامه هم دانشگاه تهرانی ها را قبول
نمی کند!) حالا امام صادقی ها ممکنه قبول شن ولی ما نه.
-: به هر حال، مصاحبه تجربه خوبیه!

چه کسانی و در چه دانشگاهی قبول می شوند؟
در تکمیل مکالمه آنها: دانشگاه امام صادق علیه السلام تقریبا از هیچ کدام از آنها نمی گیرد! زیرا
آنها دانش کافی برای قبولی در آزمون کتبی معارف اسلامی دانشگاه امام صادق علیه السلام
را ندارند. هیچ امام صادقی هم در رشته ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی قبول نشده است. دانشگاه
تهران هم در سه دوره گذشته دکتری خود، تنها از میان فارغ التحصیلان ارشد
خود دانشجوی دکتری پذیرفته است. البته در سال گذشته حسین سرفراز و مهدی
یوسفی از دانشگاه امام صادق با حضور موفق در آزمون کتبی که نفرات اول و دوم
شدند توانستند وارد دوره دکتری شوند. (آزمون کتبی 50 درصد موثر بود و از
50 درصد شفاهی هم آنها نمره مطلوبی گرفتند.)

از کاربندی تا کارمندی

از اخلاق خوب کارکنان آنجا (از انتظامات دم در تا اون خانمهایی که مدارک را
تحویل می گرفتند یا آبدارچی ها و ...) تشکر می کنم. شناسنامه نداشتم، کارت
ملی قبول کرد. مدرک لیسانس نداشتم، گیر نداد. (ما ارشد پیوسته هستیم و هیچ
گاه مدرک لیسانس به ما نمی دهند.) ریز نمرات نیاورده بودم گفت تا هفته یک
آینده بیار.

خوب است کارمند نقش خود را بفهمد. بداند که کارمندی به معنی کاربندی نیست.
کارمند نباید کار را بند بیاورد. بلکه باید کمک کند تا کار پیش برود.

مصاحبه کنندگان دکتری ارتباطات علامه

برخی شان حدود نیم ساعت دیر آمدند! من دومین نفر بودم. 4 نفر اون طرف میز
بودند. سه تاشون را می شناختم. (آقایان استاد کیا (مدیر گروه)، رحمان
سعیدی (معاون آموزشی) و نقیب السادات.) نفری یکی دو سوال علمی پرسیدند. اونی که نمی شناختم خیلی خوش برخورد
بود. (دقیقا معنی این جمله این است که سه تای دیگر گویا با خودشان هم قهر
هستند!)

سوال از موضوع پایان نامه

وقتی عنوان پایان نامه ارشدم را گفتم، همه آنها به فکر فرو رفتند. به نظرم
کمی فرصت تجزیه و تحلیل لازم داشتند تا بتوانند بفهمند که «آموزش فرهنگ
پایداری به نوجوانان: تحلیل محتوای کتب درسی علوم انسانی دبیرستان» یعنی چه
تا بر اساس آن سوال بپرسند.

سوالها بیشتر مرتبط با پایان نامه بود. پایان نامه ارشد و تزی که تز دکتری من خواهد بود.

سوالهای آسان علمی

سوالهای علمی خیلی ساده و آسان بود. قبلا هم نوشتم که با سوال آسان می شود
تفاوت آنی که درس خوانده و آنی که نخوانده را فهمید اما نمی توان تفاوت آنی
که کم و سطحی خوانده با آنی که زیاد و عمقی خوانده را فهمید.

سوالهای
علمی درباره نظریه هنجاری رسانه ها و روش تحلیل محتوا بود. یک سوال هم بود که
من نفهمیدم از کجا به ذهن طراح آن خطور کرد: تکنولوژی خوبه یا بد؟!

کل
فرآیند مصاحبه شاید یک ربع هم طول نکشید! این می تواند معنی دار باشد یا
نباشد. (معنی1: ردّی! معنی2: دکتری که می گفتن به همین آسونیه!)



سوال سیاسی هم نپرسیدند. البته هر سوالی بار ارزشی سیاسی دارد. بنابراین جوابهای سیاسی گرفتند!


درباره روش جدید آزمون دکتری در راستای برقراری عدالت آموزشی

با تشکر از زحمات وزارت علوم که سعی در قانونمند کردن پذیرش دانشجو در دکتری دارد:

 در سیستم جدید، نظر نهایی و مهم را دانشگاه برگزار کننده دکتری می دهد. یعنی ممکن است نفر اول مرحله کتبی، در مصاحبه رد شود.

سوالهای آسان یعنی برخورد گزینش سلیقه ای

اگر هدف نیمه متمرکز کردن آزمون دکتری این بود که نقش دانشگاهها کمرنگ شود
تا عدالت آموزشی محقق شود، به نظر می رسد باید سهم 50 درصدی آزمون کتبی
احیا شود. واگذاری صد در صد پذیرش به مرحله مصاحبه عادلانه نیست. دیدیم که
با این سوالهای آسان، ارزیابی علمی محقق نمی شود. بی شک نظر اساتید دانشگاه
برگزارکننده دکتری مهم است و باید لحاظ شود اما این که 4 نفر تصمیم بگیرند
که چه کسانی دکتری بخوانند، عادلانه نیست. بهتر است 50 درصد سهم آزمون
کتبی باشد، 50 درصد هم نظر مصاحبه کنندگان. باید راه را بر گزینش سلیقه ای بست.

دعوت پنج برابر ظرفیت برای دکتری رشته ارتباطات اشتباه محض است

در مورد رشته هایی مثل ارتباطات که یکی دو جا بیشتر نمی گیرند، دعوت از 5
برابر ظرفیت اشتباه است. چون دانشگاه برگزار کننده اولویت را با پذیرش
دانشجویان خود می گذارد و غیر آنها را پذیرش نمی کند!
وقتی 25 نفر دعوت می شوند، احتمالا در میان آنها 5 دانش آموخته علامه پیدا می شوند!
وقتی
25 نفر دعوت می شوند، افرادی با نمره کل حدود 7 هزار هم دعوت به مصاحبه می
شوند! چرا من باید با کسی که نمره کلش سه هزار تا از من پایین تر است از
صفر رقابت کنم؟ تفاوت نمره تراز هفت هزار و ده هزار مشهود است و باید موثر
هم باشد. با این سوالات ساده شفاهی که نمی شه تفاوت سطح علمی را نفهمید!
باید جلوی برخورد سلیقه ای دانشگاهها را گرفت.

پستهای مرتبط در وبلاگ پاورقی فرهنگ و ارتباطات:
حاشیه ها و نکته هایی از اولین تجربه ام در آزمون دکتری ارتباطات

گزینه های دکتری در ارتباطات سال آینده دانشگاههای ایرانقبولی پاورقی نویس در آزمون کتبی دکتری علوم ارتباطات











 •  0 comments  •  flag
Share on Twitter
Published on June 10, 2011 01:10

June 5, 2011

تقدیم به استاد فرهاد اقوامی: از درس «تدبیر زندگی» تا درس زندگی

برای استاد فرهاد اقوامی

پست قبلی را به آقای علی
احمدی، کارمند دانشکده اختصاص داده بودم. این پست را نیز تقدیم به یکی
دیگر از کارمندان دانشکده می کنم؛ کارمندانی که شأن و منزلتشان بیش از
کارمند است و شخصیت علمی شان را می ستاییم:




یادگار هاروارد!


استاد فرهاد اقوامی هم
کارشناس آموزش دانشکده ماست. (اشتباه ننوشتم، ایشان قبل از اینکه کارمند
سالها استاد دانشگاه بودند.) این استاد
بازنشسته، در دوره شاه یکی دانشجویان دانشگاه هاروارد (یعنی همان مرکز
مدیریتی که بعد انقلاب به دانشگاه امام صادق تبدیل شد.) بوده است که به
خاطر مواضع ضد امپریالیستی درست یک ماه قبل از فارغ التحصیلی در مقطع فوق
لیسانس اخراج می شود!
او تحصیلات تکمیلی دانشگاهی خود را در مدیریت، زبان انگلیسی و علوم سیاسی
ادامه داده است.



درس زندگی و درس تدبیر زندگی

ما هشتاد و چهاری ها توفیق آن را داشته ایم که اولین دوره
درس «تدبیر زندگی» را با ایشان در ترم دوم سال 84 بگذرانیم. درسی که برای اولین بار در دانشگاه برگزار می شد. نمایشگاه منابع
کتابی و گزارشات تحقیقات که منبع آن درس بود یادم نمی رود. (تصور کنید که
حجم منابع مورد استفاده استاد آن قدر زیاد بود که یک نمایشگاه به آن اختصاص
یافت.)

مهم تر از درس تدبیر زندگی، استاد عملا به ما درس زندگی می دهند: استاد اقوامی با
وجود کهولت سن، از نشاط فراوانی برخوردار است و قهرمان مسابقات پینگ پنگ
دانشگاه است. برای ورودی های جدید برنامه های ورزشی ترتیب می دهد و ضمن آن،
مقررات آموزشی را بازگو می کند. اخیرا هم به طور فعال، برنامه های بازدید
از مراکز فرهنگی و موزه ها را به منظور افزایش نشاط در فضای دانشجویی
پیگیری می کند و ...









سلامتی همه آنانی که قلبشان برای اعتلای نسل جوان می تپد، صلواتی هدیه کنید.
 •  0 comments  •  flag
Share on Twitter
Published on June 05, 2011 03:10

تقدیم به استاد فرهاد اقوامی

برای استاد فرهاد اقوامی

پست قبلی را به آقای علی
احمدی، کارمند دانشکده اختصاص داده بودم. این پست را نیز تقدیم به یکی
دیگر از کارمندان دانشکده می کنم؛ کارمندانی که شأن و منزلتشان بیش از
کارمند است و شخصیت علمی شان را می ستاییم:




یادگار هاروارد!


استاد فرهاد اقوامی هم
کارشناس آموزش دانشکده ماست. (اشتباه ننوشتم، ایشان قبل از اینکه کارمند
سالها استاد دانشگاه بودند.) این استاد
بازنشسته، در دوره شاه یکی دانشجویان دانشگاه هاروارد (یعنی همان مرکز
مدیریتی که بعد انقلاب به دانشگاه امام صادق تبدیل شد.) بوده است که به
خاطر مواضع ضد امپریالیستی درست یک ماه قبل از فارغ التحصیلی در مقطع فوق
لیسانس اخراج می شود!
او تحصیلات تکمیلی دانشگاهی خود را در مدیریت، زبان انگلیسی و علوم سیاسی
ادامه داده است.



درس زندگی و درس تدبیر زندگی

ما هشتاد و چهاری ها توفیق آن را داشته ایم که اولین دوره
درس تدبیر زندگی را با ایشان در ترم دوم سال 84 بگذرانیم. نمایشگاه منابع
کتابی و گزارشات تحقیقات که منبع آن درس بود یادم نمی رود. (تصور کنید که
حجم منابع مورد استفاده آن قدر زیاد بود که یک نمایشگاه به آن اختصاص
یافت.)

مهم تر از درس تدبیر زندگی، استاد عملا به ما درس زندگی می دهند: استاد اقوامی با
وجود کهولت سن، از نشاط فراوانی برخوردار است و قهرمان مسابقات پینگ پنگ
دانشگاه است. برای ورودی های جدید برنامه های ورزشی ترتیب می دهد و ضمن آن،
مقررات آموزشی را بازگو می کند. اخیرا هم به طور فعال، برنامه های بازدید
از مراکز فرهنگی و موزه ها را به منظور افزایش نشاط در فضای دانشجویی
پیگیری می کند و ...









سلامتی همه آنانی که قلبشان برای اعتلای نسل جوان می تپد، صلواتی هدیه کنید.
 •  0 comments  •  flag
Share on Twitter
Published on June 05, 2011 03:10

June 3, 2011

وبلاگ جغرافیای فرهنگی؛ وبلاگ علی احمدی، کارمندی که با پشتکار و تلاش دانشجوی دکتری شد

برای علی احمدی عزیز و همه زحمت کشان دانشگاه امام صادق علیه السلام

دانشجویان رشته معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق علیه
السلام، او را می شناسند. دفتردار خوش برخورد دانشکده که متواضعانه در پی
انجام وظایف خویش است.

وقتی من وارد دانشگاه شدم، آقای علی احمدی هنوز دانشجوی فوق لیسانس نشده
بود. اما سال گذشته خبر قبولی ایشان در مقطع دکتری رشته جغرافیا، تعجب و
تحسین همگان را برانگیخت. کارمند پژوهشگر برتر دانشگاه امام صادق علیه
السلام به جغرافیای فرهنگی علاقه دارد و به جرات می توان ایشان را از صاحب
نظران موضوع «جغرافیای فرهنگی» در ایران دانست.

علی احمدی چندان اهل فضای سایبر نیست. وقت چندانی هم ندارد. او هم اکنون
کارشناس آموزش دانشکده است. اما علاقه دارد تا دیگران بتوانند به سهولت
مقالات منتشر شده اش را بیابند.

http://CulturalGeography.mihanblog.com

یادداشتی هم تقدیم به استاد فرهاد اقوامی نوشته ام که به زودی به روز می شود.












[image error]


دانشگاه امام صادق یک پدیده ممتاز است!
 •  0 comments  •  flag
Share on Twitter
Published on June 03, 2011 03:25

June 1, 2011

قبولی در آزمون کتبی دکتری علوم ارتباطات

آقا حمید گلباسمه تعالی
بدین وسیله قبولی اینجانب را در آزمون کتبی دکتری به جبهه فرهنگی سایبر انقلاب اسلامی، همه دوستان به ویژه اساتید ارجمند دانشگاه امام صادق علیه السلام، تبریک گفته؛ ملتمس دعای خیر همگان هستم.

توضیح: دعای خیر یعنی اینکه: دعا کنید هر چه خیر است همان بشود.
هر چه خدا خواست، همان می شود
نه این، نه آن، فقط همان می شود

آقا حمید گل
خاکم سالار

برای رفع کنجکاوی دوستان: قبولی در آزمون کتبی، یعنی معرفی شدن به دانشگاه برای مصاحبه شفاهی که تصمیم نهایی را دانشگاه برگزار کننده دکتری می گیرد. وزارت علوم تلاش در کمی و منضبط کردن معیارهای مصاحبه شفاهی دارد ولی تاکنون توفیقی نداشته جز برگزاری سراسری آزمون دکتری. امسال دانشگاه باقرالعلوم قم و علامه طباطبایی تهران در رشته ما دوره دکتری برگزار می کنند و من باید در روزهای آینده در آزمون شفاهی دکتری مربوطه شرکت کنم. دعای خیر کنید چون ته دلم این است که دکتری را در دانشگاه خودمان (امام صادق علیه السلام) یا نهایتا دانشگاه تهران بخوانم؛ اما شما دعا کنید هر چه خیر است همان اتفاق بیفتد. ما راضی به تقدیر الهی هستیم.

پستهای مرتبط در وبلاگ پاورقی فرهنگ و ارتباطات:
حاشیه ها و نکته هایی از اولین تجربه ام در آزمون دکتری ارتباطات

گزینه های دکتری در ارتباطات سال آینده دانشگاههای ایران
 •  0 comments  •  flag
Share on Twitter
Published on June 01, 2011 18:42

May 29, 2011

معنی کار فرهنگی به ویژه در اردوها: قمست اول: در معنی فرهنگ به زبان ساده

تهاجم فرهنگی با چیپس
1- اواخر هفته قبل، یعنی هفته سیزدهم آموزشی، اردوی فرهنگی تفریحی اردبیل توسط اداره فرهنگی دانشگاه ما برگزار شد. کاری به این اردو ندارم. چون رشته ام فرهنگ و ارتباطاته، بد نیست کمی درباره فرهنگ و کار فرهنگی حرف بزنم.چیپس یک محصول فرهنگی است
2- وقتی می گویند فرهنگ، معانی مختلفی ممکن است مراد باشد. مثلا گاهی فرهنگ را مقابل طبیعت قرار می دهند. «نه طبیعت» می شود فرهنگ. مثلا «باران»، طبیعت است اما «چتر» فرهنگ است. چتر، یک محصول فرهنگی است زیرا دخالت انسان در طبیعت است. یک مثال دیگه: لباس یک محصول فرهنگی است که برای غلبه بر طبیعت توسط انسان به شیوه های مختلف به کار گرفته می شود. مثالی دیگر: سیب زمینی طبیعت است اما چیپس فرهنگ است چون بشر آن را دستکاری کرده است. چیپس یک محصول فرهنگی است. با چیپس (محصولات فرهنگی) می توان تهاجم فرهنگی کرد و فرهنگ یک جامعه ای را عوض کرد.  همان طور که با فست فودها، آپارتمان نشینی، ماشین سواری و ... این اتفاق افتاده است. لباس را یادتان هست که یک محصول فرهنگی بود؟ پوشیدن لباس های یک فرهنگ دیگر، نمونه های این تهاجم فرهنگی است.
2.5- (البته بهتر است بگوییم اشاعه یا تبادل فرهنگی. اما گاهی موضوع تهاجم فرهنگی است. بی شک وقتی یک فرهنگی در مقابل نفوذ مظاهر فرهنگ دیگر از خود، دفاع می کند، ما با تهاجم فرهنگی مواجهیم و اشاعه نامیدن آن خود فریبی است.)
3- اجمالا می توان گفت که فرهنگ، یعنی دستاوردهای معنوی بشر. معمولا به وجه مادی دستاوردهای بشری تمدن می گویند. این تعاریف وحی منزل نیستند و برخی از فرهنگ مادی هم سخن می گویند. مثل معماری.
4- در معانی تخصصی تر، این دستاوردها باید بین جمعی مشترک باشند. یعنی تعدادی از انسانها (مثلا یک گروه دوستی) این ویژگی های معنوی را داشته باشند. به تعبیری بین آنها «رسم» باشد. آداب و رسوم یعنی فرهنگ.
5- فرهنگ، آموختنی است. فرهنگ با آموزشهای مستقیم و غیر مستقیم، سینه به سینه یا از طریق وسایل ارتباط جمعی و یا هر شیوه ای که فکرش را بکنید، از فردی به فرد دیگر آموزش داده می شود. فرهنگ، اکتسابی است. آمریکایی ها بر خلاف اروپایی ها به هر کسی که ارزشهای آنها را اکتساب کند (یاد بگیرد) آمریکایی می گویند. چه سرخ باشد و چه سیاه و چه بهتر که سفید باشد.
6- پس منظور ما از فرهنگ، ارزشها، هنجارها، قوانین، باورها و ... هستند که بین جمعی از انسانها مشترکند و می شه اونا را به دیگران آموزش داد.
 شماره های بعدی ان شاء الله ناظر به کار فرهنگی و کار فرهنگی در اردوها خواهد بود که در پستهای بعدی تقدیم خواهد شد.
 •  0 comments  •  flag
Share on Twitter
Published on May 29, 2011 07:56

May 19, 2011

صدا و سیما رسانه ملی هم نیست؛ چه برسد به رسانه انقلاب اسلامی!

باز هم در وضع بایسته «صدا» و «سیما»ی «جمهوری» «اسلامی» «ایران»
یکی کامنت نوشته بود که چون جامعه فقط قشر مذهبی نیست، پس موقع عزا، همون روزهای اصلی عزاداری که برنامه طنز پخش نمی شه  همین خوبه دیگه و ...
ایده های مشابهی هم از سوی برخی بچه مذهبی ها به دستم رسید که جای تاسف داشت. البته قربون کم توقعی همشون برم اما...
سازمان صدا و سیما وصل است به شیرهای نفت حکومت جمهوری اسلامی ایران. وصل است به بیت المال مسلمین. اعتبار خودش را از نظام ولایت فقیه می گیرد. بنابراین، اگر در محرم و صفر و فاطمیه برنامه طنز پخش نمی کند، این طور نیست که منت گذاشته باشد. وظیفه اش است. پخش برنامه های مناسبتی هم از سر لطف و فضل صدا و سیما نیست. اصلا موضوع بحث و انتقادات ما از صدا و سیما، سوتی های سطح پایینی چون پخش برنامه طنز در ایام فاطمیه نیست! (+)
ما می گوییم صدا و سیمای انقلاب اسلامی باید رسانه گفتمان انقلاب اسلامی باشد. انقلاب اسلامی هم در اندیشه امام روح الله سلام الله علیه دو مولفه اصلی داشت: یکی این که علیه ظلم بود و دیگری این که علیه تحجر دینی بود. یعنی علیه اسلام آمریکایی و اسلام منحصر به امور فردی. صدا و سیمای این انقلاب باید همسو با این انقلاب و اهداف آن باشد. این صدا و سیما در چند درصد برنامه هایش، رسانه انقلاب اسلامی بوده است؟ انعکاس زیبایی های اندیشه اسلام اجتماعی امام روح الله در کدام یک از برنامه های امام روح الله آمده است؟ عمده برنامه های به اصطلاح دینی صدا و سیما از نظر ما ضد دین است چرا که ترویج اسلام انقلاب اسلامی ما نیست. ترویج اسلام فردی و لیبرال و سکولار است.
صدا و سیما حتی رسانه ملی هم نبوده است. چه برسد به رسانه انقلاب اسلامی! دغدغه چند درصد برنامه های صدا و سیما از فراتر از شمال تهران بوده است؟
نه صدای اسلام و نه سیمای انقلاب
تذکر: ما هیچ مشکل خاصی با شخص آقای ضرغامی نداریم. با سیاستها و تفکر اداره کننده صدا و سیما در بعد انقلاب مشکل داریم که هیچ گاه به درستی ایفای نقش نکرده است.
 •  0 comments  •  flag
Share on Twitter
Published on May 19, 2011 06:37