و خدا را شکر به سر آمد زمستان

تابستان عجیبی بود.

شروع تابستان، طوفانی و هیجان انگیز بود.

سه روز اعتکاف (+) با صفا در طبقه فوقانی مسجد دانشگاه امام صادق علیه السلام.

کسب عنوان دلنشین رتبه یک کنکور در اولین آزمون کنکور سراسری دکتری.

پایان همه 200 و اندی واحد دانشگاهی که باید پاس می شدند.

و ...

تابستان زمستانی پاورقی نویس

زمستان در تابستان



اما این فکر که «اگر قبول شوم، کی واحد بره دنبال 28 واحدی که
اعلام نتیجه نشده اند؟ چه جوری پایان نامه رو تموم کنم که خودمم راضی باشم؟
و ...» بسیار آزارم می داد! رک بگم، این بلاتکلیفی، تابستانم را زمستان
کرد!

به همین دلیل از همون اول، از همه التماس دعای خیر داشتم و نه قبولی. (+)



یک نکته دیگر هم بگم: با انتقاداتی که به کنکور امسال وارد بود و توسط
رسانه ها چند برابر هم دیده شد، و توسط سیاستمداران و سیاستگذاران شورای
عالی انقلاب فرهنگی (+) پشت کوه قاف (+) بیشتر هم شد، قبولی در کنکور دکتری امسال را جای افتخار نمی دانستم! (گرچه همه دوستان را خوشحال می کند.)

و خدا را شکر زمستان بالاخره سر آمد و دوباره روز از نو...
مطالب مرتبط:
خاطرات و تجربیات اولین آزمون شفاهی دکتری ارتباطات به شیوه نیمه متمرکزحاشیه ها و نکته هایی از اولین تجربه ام در آزمون کتبی دکتری ارتباطات

گزینه های دکتری در ارتباطات سال آینده دانشگاههای ایرانقبولی پاورقی نویس در آزمون کتبی دکتری علوم ارتباطاتنفر اول کنکور سراسری دکتری شدم!آزمون نیمه متمرکز دکتری و لختی پادشاهان دانشگاهی تهران
از غرور تهرانی ها تا فقدان خودباوری شهرستانی ها

 •  0 comments  •  flag
Share on Twitter
Published on September 13, 2011 18:16
No comments have been added yet.