Parnian Sajjadpour > Recent Status Updates

«زبان پاکیزه». خانم نجم‌آبادی، دوباره سلام. 🌝

باید در مورد سیاسی‌ شدن بدن‌ها بیشتر بخونم.

ادا.

«دلم می‌خواهد دائم آن روزی را که قرار شراب‌خوری‌ی کمی داشتیم و گرامافون، آهنگ فرانسوی می‌خواند و یک کم سرمان گرم شده بود و به فرانسه با هم چیز می‌گفتیم، پیش چشمم بیاورم و هی تقلید آن روز را بکنم. خاک بر سر من.»

بیژن‌جون این چه کاریه کردی؟

خیلی جالبه. بنی‌یعقوب از پلیس زن باتوم‌به‌دست صحبت کرده. در چه تاریخی؟ خرداد ۱۳۸۵. گفته که پلیس‌های زن همیشه با افتخار چادر می‌پوشن و معتقدن که محدودیتی ایجاد نمی‌کنه؛ اما برای راحت‌تر کتک زدن معترضین چادرشون رو برداشته‌ان.

با همون نامه‌ی اول گریه‌م گرفت. چه جان‌های عزیزی.

دوست داشتن، پیلهٔ خود را شکافتن، به دیگری «دست یافتن» و او را در دل پذیرفتن - مثل پرواز پرنده -

The most terrible thing about hide-and-seek is realizing that no one is looking for you anymore.

همزمانی‌ها.

اومدم وضعیت این رو آپدیت کنم، دیدم دفعهٔ قبل هم تا همین صفحه پیش رفته‌ام و ول کرده‌ام. متن اصلی رو هنوز چک نکرده‌ام ولی ترجمه‌اش خیلی دشواره و این خیلی ناراحتم می‌کنه. هر خط رو باید دوسه‌بار بخونم.

صفحه‌ی ۱۱۳ - ۱۱۶