داستان پنجم : نیکا
دوستش داشتم. مشاهده یه آدم از بیرون و بیان تفکرات لحظه ای و گذرا و شلوغی که حین این دیدن ها و مشاهده ها و تلاش برای کشف تو ذهن آدم میاد،خوب بود و کاملا ملموس.
زندگی شاید هیچی نیست جز همون حباب های توی آب. زندگی شاید مثل نیکا خیلی خیلی ساده است و ما داریم پیچیده اش می کنیم. شاید هم خیلی پیچیده است و ما نمی فهمیمش و تقلای بیهوده ای می کنیم برای فهمش و هی دور خودمون رو شلوغ می کنیم که بفهمیم ولی نمیشه
— Jan 31, 2019 03:01AM
Add a comment