Reihaneh_T > Recent Status Updates

چرا اینقدر داره طول می کشه نمی فهمم! -.-

می شه یک کتاب از این مدل ها معرفی کنید که نمی سه زمینشون گذاشت ؟ که فکرتو انقدر درگیر می کنه که جایی برا افکار مزاحم نمی ذاره! :-" :))

وااقعا هیچکس نبوده بگه ”سوقاتی” غلط ه ؟

حاصل بیکاری نصفه نیمه ای که دارم:))
خوب ه داره سرگرمم میکنه..!

این حجم از کتاب های نخونده / کتاب نخوندن رو دارم بالا می آرم.:))

ببین مولانایی که باش ، ادبیات عرفانی ای که باش ، دلیل نمیشه کاری کنی که تا یک هفته سراغ خوندن هیچی نرم:| :)

دوازده شب بالاخره تصمیم گرفتم درس بخونم =)) ادبیات رو برداشتم یک دقیقه رفتم چایی بریزم دیدم پدر محترم شروع کرده به خوندنش کلی م ذوق میکنه الانم رسیده به اسفندیار و داره بحث میکنه راجع به تشابهش به آشیل و این حرفا! :))

نباید منبع می بود . نباید
باید یه بعد از ظهر تابستونی با فکر باز خونده میشد ...

سرعت ناراضی کننده :|

همچین عقده ای هستم که دیروز کادو گرفتم و امروز شروعش کردم ! :))
دیدم گوشه اتاق با اون چشم آی رو جلدش داره بهم چشمک میزنه ! و درسم که نمیخونم حداقل یه کار مفید بکنم =)))

روانکاوی و نقد ادبی تا اینجا که عالی ترین بخش ش بوده !
قشنگ عین بچه هایی م که یه چیز جالب و جدید یاد گرفتند :))

دارم ادامه ش میدم سرانجام 8 )) ^^

دو باب خوندم . خب هنر کردم :|
گلستان رو که نباید اینطوری خوند آخه ... خیلی دلی ه .باید بخونی همینطوری و بفهمیش و بگذری بعدا چند ماه دیگه میاد تو ذهنت بعضی حکایتاش به تناسب حال! که پیش اومده برات ...نه اینطوری !

حسم "نه محقق بود نه دانشمند /چارپایی بر او کتابی چند"ه به خودم ینی حسم میگم حس دیگران الان اینطوری ه ! ولی "خب ما به حس دیگران چکار؟" ی گفته و شروعش کردم :/
میخواستم شمیسا بخونم ولی نخوندم بدون هیچ دلیل منطقی ای:-"

بخشی که منبع بود تموم شد .خیلی خوب و روون بود واقعاً !
ای حسن ! آن تویی که خود را می بینی و الا هیچکس را پروای دیدن تو نیست.آن نفس توست که ترا در چشم تو می آراید اورا قهر باید کرد و چنان به حقش مشغول ساخت که اورا پروای خود و خلقش نماند....
خیلی این قسمتش رو دوست داشتم :))

میخونمش ...باشد که حالم را کمی تغییر دهد...