Reihaneh_T > Recent Status Updates

دشمنانش بی امان و دوستانش بی وفا
با کدامین سر کند مشکل دو تا دارد حسین ...

چه بد که وقت نمیشه بخونمش تموم شه .

بیا و چشم روشن بین من باش /بشو شمعی و بر بالین من باش
من آن ملای بی شمسم به تبریز/تو همت کن حسام الدین من باش

از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران /رفتم از کوی تو لیکن عقب سر نگران
ما گذشتیم و گذشت آن چه تو با ما کردی /تو بمان و دگران وای به حال دگران

خدا رو شکر که من همچین بابایی ندارم ! تا اینجاش فقط به همین نتیجه رسیدم !:}

اصلا اهمیتی نداره که امثال چمران انقد تو مملکتی که به خاطرش جونشون رو دادند ، غریبند ! یا کتاب هاشونو خوندن بیکاری می طلبه و از روشن فکری هم به دوره !اصلا اهمیت نداره من میخونمشون !من هزار بار ترجیح میدم عقب افتاده باشم اینطوری.تا روشن فکری باشم که از زمین و زمان طلبکاره ! و میخواد دنیارم نجات بده !

دیوونه شدم تا پیداش کنم !-_-

در شوق نگنجد دل دیوانه مارا /گنجی که پدید امده ویرانه مارا
نسبت نتوان کرد به شمع و گل و ریحان/رخساره مهتابی ریحانه مارا
^_^

از اون دسته رمانایی که من خوشم میاد و خیلی وقت بود نخونده بودم :))

باید خیلی جالب باشه ...:))

این قسمتایی که دارم میخونم منو یاد علوم سوم راهنمایی میندازه !! :|

چرا نگارشش انقدر بده ؟!؟