در شبهای زمستان، وقتی سوپ روی آتش می پخت، او دلش برای حرارت پستوی کتابفروشی و صدای وز وز خورشید در لابلای درختان بادام گرد و خاک گرفته، و سوت قطار در ساعات خواب بعد از ظهر تنگ می شد، درست همانطور که در ماکوندو، دلش برای سوپ روی آتش شبهای زمستان و فریاد قهوه فروشان و آواز فاخته های زودگذر بهاری، تنگ شده بود.
— Mar 06, 2018 03:36AM
Add a comment