تا به حال نشده چیزی را از بس مرتفع باشد ندیده باشم. البته هنوز قاف را ندیدهام. ولی موری را دیدهام که میرفت از قاف بالا برود. نقطه پایان این جمله جای دست اوست.
چه لذیذ!
یاد روزهایی میافتم که با شوق روی تخت فلزی مانده روی ایوان لم میدادم و آنک آن یتیم نظر کرده سرشار را داستان داستان به آرامی و گاه هر تکه را چند باره میخواندم. شاید لذتی دو چندان از آن اینبار نصیبم شود...
— Jan 02, 2018 06:28PM
Add a comment