“همسفر بودن وهم هدف بودن،ابدا به معنای شبیه بودن وشبیه شدن نیست.وشبیه شدن ،دال بر کمال نیست،بل دلیل توقف است.”
―
―
“ز دست جور تو گفتم ز شهر خواهم رفت
به خنده گفت که حافظ برو که پای تو بست”
― غزلیات خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی
به خنده گفت که حافظ برو که پای تو بست”
― غزلیات خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی
“در افغانستان هرچیز قلابی باشد
درد واقعی ست
تریاک اصل است
در هندوستان حتی اگر رئیس جمهور ها مکانیکی باشند نیش مار ها طبیعی ست
حتی اگر سیل و زلزله طبیعی نباشد
حتی اگر مسافرت به ماه دروغی باشد که ژول ورن گفته است
حتی اگر سقوط برج ها منهتن ساخته ی فتوشاپ کویر باشد
طبیعی ست
طبیعی ست سرباز آمریکایی در کربلا
طبیعی ست ناو های هواپیما بر در خلیج فارس
طبیعی ست تهدید، تحریم، قطعنامه
برای ما
برای ملت هایی که هنوز
حتی در گور هم
رو به قبله می خوابند.”
―
درد واقعی ست
تریاک اصل است
در هندوستان حتی اگر رئیس جمهور ها مکانیکی باشند نیش مار ها طبیعی ست
حتی اگر سیل و زلزله طبیعی نباشد
حتی اگر مسافرت به ماه دروغی باشد که ژول ورن گفته است
حتی اگر سقوط برج ها منهتن ساخته ی فتوشاپ کویر باشد
طبیعی ست
طبیعی ست سرباز آمریکایی در کربلا
طبیعی ست ناو های هواپیما بر در خلیج فارس
طبیعی ست تهدید، تحریم، قطعنامه
برای ما
برای ملت هایی که هنوز
حتی در گور هم
رو به قبله می خوابند.”
―
“گیسو را که میبافتند، نوکش از زیر چارقد بیرون میزد و بر پشت میلغزید. گیسو یکی از نهانیترین سرمایهٔ زن بود که نامحرم نمیبایست ببیند. مردی از «شارسان» به ده ما آمده بود، برای خریدن کتیرا که من نسبت به او احساس تحسینی پیدا کردم. این، از آنرو بود که به من گفتند که دختری از خویشان خود را دوست میداشته و به خواستگاریش رفته بود، ولی او را به او نمیدادند. سرانجام فکری به خاطرش میرسد. روزی که دختر به حمام رفته بوده، کمین میکند و سر «بینهٔ حمام» در حالیکه او خود را با حوله خشک میکرده، ناگهان میجهد و مشتی از گیسوانش را میبُرد و بیرون میرود.
همین کار، خانوادهٔ دختر را راضی میکند که او را به او بدهند. ظاهراً بعد از این عمل، کس دیگری حاضر نمیشده است او را بگیرد. گییو، نشانهٔ ناموس بود و با همین بریدن، بیآنکه دختر تقصیری داشته باشد، گویی در حکم آن قرار میگرفته که ناموسش را خدشهدار کردهاند.
دلیل دیگر آن است که در قدیم، زنان بدکاره گیسویشان را میبُریدند و خطاب «ای گیسوبریده!» دشنام بوده است
/ روزها، جلد اول، نشر یزدان، چاپ ۸۷، ص ۲۷۷ و ۲۷۸”
―
همین کار، خانوادهٔ دختر را راضی میکند که او را به او بدهند. ظاهراً بعد از این عمل، کس دیگری حاضر نمیشده است او را بگیرد. گییو، نشانهٔ ناموس بود و با همین بریدن، بیآنکه دختر تقصیری داشته باشد، گویی در حکم آن قرار میگرفته که ناموسش را خدشهدار کردهاند.
دلیل دیگر آن است که در قدیم، زنان بدکاره گیسویشان را میبُریدند و خطاب «ای گیسوبریده!» دشنام بوده است
/ روزها، جلد اول، نشر یزدان، چاپ ۸۷، ص ۲۷۷ و ۲۷۸”
―
تازههای کتاب
— 804 members
— last activity May 04, 2022 11:47PM
معرفی کتابهایی که به تازگی منتشر شده اند.
علیرضا’s 2025 Year in Books
Take a look at علیرضا’s Year in Books, including some fun facts about their reading.
More friends…
Polls voted on by علیرضا
Lists liked by علیرضا

































