Mohammad Ranjbari > Recent Status Updates

گمان نمی کردم خوانش دوم این کتاب روزی برای امتحان درسیم باشه.
به هر حال توفیق اجباری لذتبخشی شد منابع این امتحان
منابع دیگر هم برایم لذتبخش هست
نظریه ی ادبیات رنه ولک
ژانر- هدر برو
شعر غنایی والتر پیتر

ادای احترام به بزرگی اندیشۀ منسجم و هولناکی به نام ارسطو که کار ادبیات و . نظریه پژوهان رو تسهیل کرد. ممکن بود در نبود اون ما تا 10 قرن بر سر ژانرها و تقسیم بندیشون دعوا راه بندازیم. هر چند چنین جنجال ها کم نبوده

بله، ولی ای سگها! نه به این قصد که کارم اینجا با این وضع به پایان برسد. می خواستم راه به آنسو بجویم.، به حقیقت برسم، می خواستم از این جهان سراسر دروغ بیرون بزم، جهانی که در آن حقیقت را از زبان هیچکس نمی توان شنید، حتی از زبان خود من! از زبانِ این شهروندانِ بومیِ دروغ. چه بسا حقیقت چندان دور نبود، بنابرین من هم آن اندازه که گمان می کردم تنها و بی کس نبودم، چه بسا تنهایی من از دیگران نبود، از خودم بود و بس...

کتابی پر از تعاریف ادبی و اشاره به آراء و رویکردهای گوناگون و مناسب برای یادداشت برداری و ارجاعات ادبی.
چند سال پیش تورق نصف نیمه ای از این کتاب داشتم و حالا فرصت مناسبی برای تدقیق بیشتر پیش اومد.

بخارا خواندن برای من یکی همیشه تلفات سنگینی دارد!
بدون اغراق، هر وقت این مجله که عصارۀ هنرمدان و پژوهشگران اصیل و نخبۀ این سرزمین را می خوانم، عنان وقت و تنفس و اندکی استراحت از دستم می رود.
این شماره در بخش آویزه ها ، دکتر میلاد عظیمی کمی بی پرواتر از گذشته (هر چند همیشه بی پروا حرف می زند) درد دل و نقل کرده است. نمی توان از این سطورِ در .جریان، دست کشید و یا دیر خواند

کتابی با موضوع جنگ و آسیب های جسمی و روحی بعد از آن برای خود افراد و خانواده هایشان
ترجمه ای قابل قبول و دلنشین.
فصل اول تصاویر توصیفی و به قول خودمان شاعرانه ی بسیاری دارد و تلاش نویسنده برای تداعی صحنه های رمان مشهود است. اما رفته رفته، خط سیر روایت اندکی کسل کننده و عادی می شود

مقایسه ی کی یر کگارد در کنار اقبال مقایسۀ قابل توجهی ست. اما مشکل بزرگ تا بدینجا، سیطرۀ ذهنیت اسلامی و شرقی مولف بر هر نوع مطلب و تحقیق است. به نوعی که کی یر کگارد را تا سر حد یک عالم دینی تنزل داده است. هر چند نمی توان منکر چنین ذهنیت کی یر کگارد شد، اما چنین دیدگاهی با حذف بسیاری از ناگفته های اندیشۀ کی یر کگارد امکان پذیر است. و انگار نویسنده بدش نمی آید برای برجسته سازی اقبال، کی یر کگارد را هم متاله نشان دهد.

Despite all the criticisms of this book, I started it

محاله که بتونم ذره ای از این کتاب رو دوس داشته باشم. خاطرات تینیجری هست تا مجموعه ی متشخص شعر، ولی دوس دارم در حس و حال شعر امروز جهان هم کندوکاوی داشته باشم.

بدون تعصب، یکی از فرمانروایان تصویر در شعر را نظامی می دونم. چطور ممکنه کسی هشت نه قرن پیش تصویری رو در شعر ترسیم کنه که انسان امروزی حس کنه این تصویر اسلموشون فول اچ دی در تلوزیون سامسونگ هست!
تصویر زیر وقتی شیرین در چشمه در کف آب بر میداره تا بر موهاش بریزه و اون قطره ها دور ماه، مروارید می بندن و ماه رو زیبا می کنن. توضیح ندم این نبوغ فراتر از هر هزاره رو :

چو بر فرق آب می انداخت از دست
فلک بر ماه مروارید می بست

اولین نشانه های باز مانده از نسل بشر حاکی از آن است که انسان به سه موضوع اساسی توجه خاص داشت: تولد، مرگ و تهیۀ آذوقه. رویکرد آنان به هر یک از این موارد، اگرچه به کمک الهام از موجودی ماوراءالطبیعه یا فردی مذهبی شکل می گرفت، اما اساسا کاربردی بود. مرگ، اتفاقی بود که کمبودهای اقتصادی متوفا را نشان می داد و مواجه شدن با مرگ به این صورت نشانگر میزان اعتقاد آنها به زندگی پس از مرگ بود.

ص 35