Javad Yektaparast > Recent Status Updates

بخش دوم کتاب هم تمام شد، چه بیرحمانه احساسات را باید تربیت کرد

بسیار پسندیدم هر سه داستان را... ملاقاتی... گیس بلند جودیتا... آشنایی به یک کشیش عجیب

با اشتیاق ادامه میدهم همچنان

فصل یک از بخش دو هم تموم شد. فلوبر خیلی خوب می‌نویسه و از همه مهمتر کلیشه‌ای نمینویسه

متن کتاب سنگینه ولی توضیحات گیرایی داره و ادم حس میکنه محیط کتاب در چه حالی هست. ولی خواندن کتاب بسیار آهسته پیش میرود

معرکه بود
he wrote the truth, he was Emile Zola.

اینقدر دوست داشتم که از ساعت 8:30 شب که شروع کردم تا الان که 11:45 اینقدر پیشروی کردم

بعد از چند روز دوباره فصل اول رو خوندم تا چیزی رو فراموش نکرده باشم...

بلاخره کتاب را تمام کردم. آلبوم، اشک‌های پنهانی، بوقلمون صفت،شب پیش از محاکمه داستان های بسیار دل‌پذیری بودند.

داستان های خوبی داشت. قیم... نقل از دفتر خاطرات یک دوشیزه... در پست‌خانه... حقوقدان... چاق و لاغر... المانی حق‌شناس هم بنظرم داستان خیلی جا افتاده و در عین حال ساده‌ای بود

داستان کبریت بی‌خطر جالب بود و دوستش داشتم... عقاید کلانتر و هرزگی رفیق گم شده‌اش و زن کلانتر....

پیش بردن کتاب تا حدی خسته‌کننده شده ولی امیدوارم اینها مقدمه‌چینی برای اتفاقات بعدی باشند...

این دومین کتابیه که از رانپو میخونم. واقعا کارش خوبه. بریم جلو ببینیم چی میشه...

بخش اول بخوبی گذشت و گرفتار کلیشه نشد. امیدوارم بخش دوم هم خوب باشه...

نه همچین بدم نیست... کنش این جمع چهارنفره جالب داره میره جلو.

مابین داستان های دزد، مادرزن وکیل، مرگ یک کارمند و بچه تخس، فکر میکنم که داستان دزد قوی تر باشد ولی هردو با دو دید جنبه های زنانگی رو بررسی میکنند که جالب توجه هست. داستان بچه تخس خنده دار است ولی مرگ یک کارمند تا حدودی دردناک است زیرا شاید میشد با زیردستانمان جوری صحبت کنیم که قوت قلب بدهیم به آنها تا ذهنشان ازاد شود.

مقدمه چینی ها با لحن و اهنگ خوبی داره پیش میره، امیدوارم گوته گرفتار کلیشه های این ژانر نشه با وجود اینکه جزو اولین کتاب هایی بوده که با این درون مایه نوشته شدند.

رمان لحن خاصی داره و بسیار بهش خوشبین هستم؛ تا ببینم چی از داخلش در میاد...

از میان داستان های بی عرضه، به نقل از یک پرونده، طبع معمایی و گفت و گو فکر میکنم که نکته داستان طبع معمایی قابل اعتناتر باشه و علتش هم معیار انتخاب همسر بسیاری از زنها با وجود اینکه میدونن کارشون اشتباهه و مرد پولدار همه چیز نیست.

عیب شیرین دهنان نیست
که خون می ریزند

جرم صاحب نظران است
که دل می بندند

نیک است که
دیوار
به یک بار
بیفتاد

تا هیچکس این باغ
نگویی که ندیده ست