حیدر خسروی

Add friend
Sign in to Goodreads to learn more about حیدر.

https://t.me/Scarecrow7

Loading...
محمدعلی بهمنی
“تو را گم می كنم هر روز و پیدا می كنم هر شب
بدین سان خواب ها را با تو زیبا می كنم هر شب
تبی این گاه را چون كوه سنگین می كند آن گاه
چه آتش ها كه در این كوه برپا می كنم هر شب
تماشایی است پیچ و تاب آتش ها، خوشا بر من
كه پیچ و تاب آتش را تماشا می كنم هر شب
مرا یك شب تحمل كن كه تا باور كنی ای دوست
چگونه با جنون خود مدارا می كنم هر شب
چنان دستم تهی گردیده از گرمای دست تو
كه این یخ كرده را از بی كسی، ها می كنم هر شب
تمام سایه ها را می كشم بر روزن مهتاب
حضورم را ز چشم شهر حاشا می كنم هر شب
دلم فریاد می خواهد ولی در انزوای خویش
چه بی آزار با دیوار نجوا می كنم هر شب
كجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی؟
كه من این واژه را تا صبح معنا می كنم هر شب”
محمدعلی بهمنی
tags: poem

رضا براهنی
“یغمبری شدم که خدایش او را از خویش رانده بود
مسدود مانده راه زبان نبوتش
من آن جهنمم که شما رنج هایش را در خواب هایتان تکرار می کنید
خورشید، هیمه ای است مدور که در من است
یک سوزش مکرر پنهانی همواره با من است
و چشم های من، خاکستری ست که از عمق های آن
ققنو س های رنج جهان می زایند
تنهایم
از آن زمان که شیدایی خجسته ام از من ربوده شد

اینک منم
مردی که در صحاری عالم گم شد
مردی که بر بنادر میثاق و آشتی بیگانه ماند
مغروق آب های هزاران خلیج دور
پیغمبری که خواب ندارد”
رضا براهنی, گُل بر گُسترهٔ ماه
tags: humor

محمد مختاری
“همزاد چشمهای توام در بازتاب آشوب
که پس زده است پشت دری های قدیمی را و نگران است.
آرامشی نمانده که بر راه شیری بگشاید.
و روشنای بی تردیدت
از سرنوشتم اندوهگین می گردد.
دنیا اگر به شیوه چشم تو بود
پهلو نمی گرفت بدین اضطراب...
از پرده ها فرود می آید ماه
وز شاخه های بید می آویزد
و لای سنگ و بوته و خاکستر
از باد
آرامش زمین را سراغ می گیرد.
شاید صدای گنجشکی از شاخه سپیده نیاید.
شاید که بامداد خو کرده است با خاموشی.
چشمان بسته ات را اما می شناسم
و زیر پلکهایت
بیداری من است که بی تابم می کند...”
محمد مختاری, سحابی خاکستری

محمد مختاری
“اکنون کدام یک از ما ساکن است؟
من رفته‌ام؟
من رفته بوده‌ام؟
و آنکه می‌رود،
اکنون کدام یک از ماست؟
شاید که ما
نسل عبور در تاریکی بوده‌ایم
و جای پاهامان را نیز به خود مبتلا کرده‌ایم.
دیدارهای سخت
و واژه‌هایی که هیچ‌یک درست
ندانستیم نقطه‌هاشان را کجا باید گذاشت.”
محمد مختاری

Bohumil Hrabal
“I asked him to forgive me, without knowing what for, but that was my lot, asking forgiveness, I even asked forgiveness of myself for being what I was, what it was my nature to be. Depressed,”
Bohumil Hrabal, Too Loud a Solitude

5085 داستان كوتاه — 3326 members — last activity Aug 13, 2025 09:15AM
گروهي براي علاقمندان به داستان كوتاه اينجا گرد هم اومديم تا داستان بخونيم ، داستان بنويسيم ، با هم حرف بزنيم و حداقل چند دقيقه دلمشغولي هاي بي انتها ...more
141788 تازه‌های کتاب — 804 members — last activity May 04, 2022 11:47PM
معرفی کتاب‌هایی که به تازگی منتشر شده اند‫.
220 Goodreads Librarians Group — 305039 members — last activity 0 minutes ago
Goodreads Librarians are volunteers who help ensure the accuracy of information about books and authors in the Goodreads' catalog. The Goodreads Libra ...more
year in books
Navid T...
951 books | 474 friends

Milad
1,030 books | 178 friends

Sarah K...
444 books | 297 friends

فرشاد
167 books | 2,917 friends

سپید
821 books | 52 friends

Seyed H...
755 books | 1,901 friends

Mahshad
645 books | 21 friends

Nahid
491 books | 124 friends

More friends…



Polls voted on by حیدر

Lists liked by حیدر