Hesam > Hesam's Quotes

Showing 1-30 of 62
« previous 1 3
sort by

  • #1
    حسین پناهی
    “و رسالت من این خواهد بود
    تا دو استکان چای داغ را
    از میان دویست جنگ خونین
    به سلامت بگذرانم
    تا در شبی بارانی
    آن ها را
    با خدای خویش
    چشم در چشم هم نوش کنیم”
    حسین پناهی

  • #2
    نادر ابراهیمی
    “براي زنده ماندن به 2 خورشيد نياز داريد :
    يكي در قلب و يكي در آسمان”
    نادر ابراهيمي

  • #3
    نادر ابراهیمی
    “فراموشي را بستاييم ؛چرا كه مارا پس از مرگ نزديك ترين دوست زنده نگه ميدارد ،و فراموشي را با دردناك ترين نفرت ها بياميزيم ؛زيرا انسان دوستانش را فراموش ميكند،و رنگ مهربان نگاه يك رهگذر را
    .... كتاب :بار ديگر شهري كه دوست ميداشتم”
    نادر ابراهيمي

  • #4
    نادر ابراهیمی
    “در گذشته ها به دنبال لحظه هاي ناب گشتن ، آشكارا به معناي آن است كه آن لحظه ها ، اينك وجود ندارند”
    نادر ابراهیمی

  • #5
    نادر ابراهیمی
    “يك بار ، يك بار ، و فقط يك بار مي توان عاشق شد . عاشق زن ، عاشق مرد ، عاشق انديشه ، عاشق وطن ، عاشق خدا ، عاشق عشق .... يك بار ،فقط يك بار . بار دوم ديگر خبري از جنس اصل نيست”
    نادر ابراهیمی

  • #6
    مهدی اخوان ثالث
    “قاصدک! هان، چه خبر آوردي؟
    از کجا، وز که خبر آوردي؟
    خوش خبر باشي، امّا، امّا
    گرد بام و در من
    بي ثمر مي گردي.
    انتظار خبري نيست مرا
    نه زياري نه ز ديّاري ، باري،
    برو آنجا که بود چشمي و گوشي با کس،
    برو آنجا که ترا منتظرند.
    قاصدک!
    در دل من همه کورند و کرند.
    دست بردار از اين در وطن خويش غريب.
    قاصدک تجربه هاي همه تلخ،
    با دلم مي گويد
    که دروغي تو، دروغ
    که فريبي تو، فريب.
    قاصدک! هان، ولي ...
    راستي آيا رفتي با باد؟
    با توام، آي کجا رفتي؟ آي...!
    راستي آيا جايي خبري هست هنوز؟
    مانده خاکستر گرمي، جايي؟
    در اجاقي- طمع شعله نمي بندم - اندک شرري هست هنوز؟
    قاصدک!
    ابرهاي همه عالم شب و روز
    در دلم مي گريند ...”
    مهدی اخوانِ ثالث

  • #7
    مهدی اخوان ثالث
    “لحظه ی دیدار نزدیک است
    باز من دیوانه ام ، مستم
    باز می لرزد ، دلم ، دستم
    باز گویی در جهان دیگری هستم
    های ! نخراشی به غفلت گونه ام را ، تیغ
    های ، نپریشی صفای زلفکم را ، دست
    و آبرویم را نریزی ، دل
    ای نخورده مست
    لحظه ی دیدار نزدیک است”
    مهدی اخوان ثالث / Mehdi Akhavan Sales

  • #8
    مهدی اخوان ثالث
    “خانه ام آتش گرفته ست ، آتشی جانسوز
    هر طرف می سوزد این آتش
    پرده ها و فرشها را ، تارشان با پود
    من به هر سو می دوم گریان
    در لهیب آتش پر دود
    وز میان خنده هایم تلخ
    و خروش گریه ام ناشاد
    از دورن خسته ی سوزان
    می کنم فریاد ، ای فریاد ! ی فریاد
    خانه ام آتش گرفته ست ، آتشی بی رحم
    همچنان می سوزد این آتش
    نقشهایی را که من بستم به خون دل
    بر سر و چشم در و دیوار
    در شب رسوای بی ساحل
    وای بر من ، سوزد و سوزد
    غنچه هایی را که پروردم به دشواری
    در دهان گود گلدانها
    روزهای سخت بیماری
    از فراز بامهاشان ، شاد
    دشمنانم موذیانه خنده های فتحشان بر لب
    بر من آتش به جان ناظر
    در پناه این مشبک شب
    من به هر سو می دوم ، گ
    گریان ازین بیداد
    می کنم فریاد ، ای فریاد ! ای فریاد
    وای بر من ، همچنان می سوزد این آتش
    آنچه دارم یادگار و دفتر و دیوان
    و آنچه دارد منظر و ایوان
    من به دستان پر از تاول
    این طرف را می کنم خاموش
    وز لهیب آن روم از هوش
    ز آندگر سو شعله برخیزد ، به گردش دود
    تا سحرگاهان ، که می داند که بود من شود نابود
    خفته اند این مهربان همسایگانم شاد در بستر
    صبح از من مانده بر جا مشت خکستر
    وای ، ایا هیچ سر بر می کنند از خواب
    مهربان همسایگانم از پی امداد ؟
    سوزدم این آتش بیدادگر بنیاد
    می کنم فریاد ، ای فریاد ! ای فریاد ”
    مهدی اخوان ثالث / Mehdi Akhavan Sales

  • #9
    Albert Camus
    “اندیشیدن، سرآغاز تحلیل رفتن است”
    آلبر کامو/Albert Camus

  • #10
    سیدمهدی شجاعی
    “مردم همه گوسفندند و ما چوپان:
    حواستان باشد!بزرگترین اشتباه در حکومت بها دادن به مردم یاارزش قائل شدن به مردم است.شما مطمئن باشیدکه اگر برای مردم ارزشی بیش از گوسفند قائل شوید نمی توانید بر آنها حکومت کنید.
    بهای مردم را شمامعین می کنید نه خودشان.اگر شما بر مردم قیمت نگذارید,آنها قیمتی بر خودشان می گذارند که هیچ جور نمی توانید بخریدوتازه اینکه من گفتم بالاترین قیمت است قیمت آدمهای اندیشمند و چاق و چله.قیمت بقیه مردم حداکثر در حدپشکل گوسفند است نه بیشتر.
    نتیجه اینکه:
    مردم را هر جور بار بیاوریدبار می آینداگر به آنها احترام بگذاریدفکر می کنند شما موظفید به آنها احترام بگذارید اگر به آنها توضیح دهیدگمان می کنند شما موظف به توضیح دادنید
    در حالیکه همه بارها این جمله را از دهان خود من شنیده اینکه:
    ما در مقابل هیچ کس ملزم به پاسخگویی یا توضیح دادن چی ؟
    -نیستیم
    اگر شما این اصل گوسفند بودن مردم رادرست بفهمید بقیه شیوه هاو سیاست ها و روش های حکومت داری مرا به خوبی درک می کنید و الا نمی کنیدو اگر نکنید همینطور گوساله می مانید و هیچ وقت گاو نمیشوید.”
    سید مهدی شجاعی, دموکراسی یا دموقراضه

  • #12
    Friedrich Nietzsche
    “آنجا که دیگر نمی توان عشق ورزید باید آنرا گذاشت و گذشت!”
    Friedrich Nietzsche

  • #13
    Boris Pasternak
    “When a great moment knocks on the door of your life, it is often no louder than the beating of your heart, and it is very easy to miss it. ”
    Boris Pasternak

  • #14
    Muhammad Taqi Jafari
    “اساسی ترین عامل شکست انسانیت در دوران ما، به شوخی گرفتن و بی اعتنایی به تعهد است.”
    علامه جعفری

  • #15
    Muhammad Taqi Jafari
    “بیایید اوراقِ کتاب هستی خود را از عکس و امضای دیگران پر نکنیم.”
    علامه جعفری

  • #16
    Muhammad Taqi Jafari
    “فرار از تعهدها، در حقیقت فرار از خویشتن است.”
    علامه جعفری

  • #17
    Arthur Schopenhauer
    “حماقت بزرگی است که آدمی به منظور برنده شدن در بیرون٬ در درون ببازد.”
    آرتور شوپنهاور

  • #18
    عباس صفاری
    “دنيا كوچكتر از آن است
    كه گم شده اي را در آن يافته باشي
    هيچ كس اينجا گم نمي شود
    آدمها به همان خونسردي كه آمده اند
    چمدانشان را مي بندند
    و ناپديد مي شوند
    يكي در مه
    يكي در غبار
    يكي در باران
    يكي در باد
    و بي رحم ترينشان در برف
    آنچه به جا مي ماند
    رد پايي است
    و خاطره اي كه هر از گاه
    پس مي زند مثل نسيم سحر
    پرده هاي اتاقت را”
    عباس صفاری / Abas Safari, کبریت خیس

  • #19
    “می گفت دگرباره به خوابم بینی / پنداشت که بعد از این مرا خوابی هست”
    ابوسعید ابوالخیر

  • #20
    Pablo Neruda
    “You can cut all the flowers but you cannot keep Spring from coming.”
    Pablo Neruda

  • #21
    هوشنگ ابتهاج
    “نشود فاش کسی آنچه میان من و توست

    تا اشارات نظر نامه رسان من و توست

    گوش کن با لب خاموش سخن می گویم

    پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست

    روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید

    حالیا چشم جهانی نگران من و توست

    گر چه در خلوت راز دل ما کس نرسید

    همه جا زمزمه ی عشق نهان من و توست

    گو بهار دل و جان باش و خزان باش، ارنه

    ای بسا باغ و بهاران که خزان من و توست

    این همه قصه ی فردوس و تمنای بهشت

    گفت و گویی و خیالی ز جهان من و توست

    نقش ما گو ننگارند به دیباچه ی عقل

    هر کجا نامه ی عشق است نشان من و توست

    سایه ز آتشکده ی ماست فروغ مه و مهر

    وه ازین آتش روشن که به جان من و توست”
    هوشنگ ابتهاج

  • #22
    محمدرضا شفیعی کدکنی
    “هیچ میدانی چرا چون موج
    در گریز از خویشتن پیوسته میکاهم ؟
    زانکه بر این پرده تاریک
    این خاموشی نزدیک
    آنچه می خواهم نمی بینم
    و آنچه می بینم نمی خواهم”
    محمدرضا شفیعی کدکنی

  • #23
    محمدرضا شفیعی کدکنی
    “فنجان آب فنچ هایم را عوض کردم
    و ریختم در چینه جای خردشان ارزن
    وان سوی تر ماندم
    محو تماشاشان.


    دیدم که مثل هر همیشه، باز، سویاسوی
    هی می پرند از میله تا میله
    با رفرفه ی آرام پرهاشان.


    گفتم چه سود از پر زدن، در تنگنایی اینچنین بسته
    که بالهاتان می شود خسته؟

    گفتند (وبا فریاد شاداشاد) :
    "زان می پریم، اینجا که می ترسیم
    پروازمان روزی رود از یاد”
    محمدرضا شفیعی کدکنی

  • #24
    “درد من تنهايي نيست؛ بلكه مرگ ملتي است كه گدايي را قناعت، بي‏عرضگي را صبر، و با تبسمي بر لب اين حماقت را حكمت خداوند مي‏نامند”
    گاندي

  • #25
    John Steinbeck
    “Power does not corrupt. Fear corrupts... perhaps the fear of a loss of power.”
    John Steinbeck

  • #26
    “گفتم: چشمم، گفت: به راهش می‌دار

    گفتم: جگرم، گفت: پر آهش می‌دار

    گفتم که: دلم، گفت: چه داری در دل

    گفتم: غم تو، گفت: نگاهش می‌دار”
    ابوسعید ابوالخیر

  • #27
    Ludwig Wittgenstein
    “لا شيء أصعب من تجنب خداع المرء لنفسه.”
    Ludwig Wittgenstein

  • #28
    Ludwig Wittgenstein
    “A serious and good philosophical work could be written consisting entirely of jokes.”
    Ludwig Wittgenstein

  • #29
    August Wilson
    “Confront the dark parts of yourself, and work to banish them with illumination and forgiveness. Your willingness to wrestle with your demons will cause your angels to sing.”
    August Wilson

  • #30
    Mulla Sadra
    “گرهمی خواهی دو چشم اشک ریز
    قطره ای زین باده بر خاکت بریز
    گرهمی خواهی دل آتش فشان
    دل بدان آتش رخ مهوش رسان
    زین عناصر تا نگردی دل کسل
    کی شوی با روح قدسی متصل؟”
    ملاصدرا, مجموعه اشعار ملاصدرا

  • #31
    Mulla Sadra
    “ساقیا یک ره میی در جام ریز
    کاین ستیزنده فلک دارد ستیز”
    ملاصدرا, مجموعه اشعار ملاصدرا



Rss
« previous 1 3