(?)
Quotes are added by the Goodreads community and are not verified by Goodreads. (Learn more)
نیکزاد نورپناه

“همان اوایلش توافق کرده بودیم بچه نداشته باشیم و بچسبیم به درس و کارمان. آن دوران کار متجددی به نظر می‌رسید، و ما هم عاشق شکستن ساختارها بودیم، اما الان فکر می‌کنم این تيوری، یعنی ازدواج بی‌بچه، محصول فکر دو تا احمق بود. ما، دو تا بی‌سروپا، چرا فکر کردیم در نسخه‌ای که نسل پشت نسل جوابش را پس داده دست ببریم؟ ازدواج یک «نهاد» است و مثل هر نهادی قواعد خودش را دارد. با همان قواعد سر پاست. ما این‌قدر کودن بودیم که دل‌بخواهی شروع کردیم قواعدش را انگولک کنیم. طبعا کل نهاد خراب شد، آوار شد روی سرمان.می‌گفتیم ازدواج‌مان به خاطر عشق است و عشق‌مان به قدری بزرگ است که تا آخر ماجرا را پیش می‌برد، بدون نیاز به بچه و سایر محرک‌های مصنوعی. اما نبرد. زودتر از چیزی که آدم انتظارش را دارد عشق به عادت و عادت به کسالت تبدیل می‌شود. قوای اولیه ته می‌کشد. حرف نداشتیم. توی سکوت باید می‌نشستیم و شام می‌خوردیم.«عزیزم روزت چه‌طور بود؟» جواب این سؤال دو ثانیه طول می‌کشد: «خوب بود»، و هنوز کل شب مانده بود که «سپری» شود.”

نیکزاد نورپناه, ناپدید شدن
Read more quotes from نیکزاد نورپناه


Share this quote:
Share on Twitter

Friends Who Liked This Quote

To see what your friends thought of this quote, please sign up!

0 likes
All Members Who Liked This Quote

None yet!


This Quote Is From

ناپدید شدن ناپدید شدن by نیکزاد نورپناه
122 ratings, average rating, 29 reviews

Browse By Tag