Jump to ratings and reviews
Rate this book

ناپدید شدن

Rate this book
نتیجه‌ی آن ازدواج شکست‌خورده و همه‌ی این کلنجارها شده هیچی، شده درخت بی‌میوه، شده مرد میانسال ابتری که شب‌ها با پیژامه‌ای گشاد دور خانه‌اش راه می‌رود، با اجاقش کلنجار می‌رود و بعد برای تمدد اعصابش یک کاسه‌ی گنده آجیل شور می‌خورد چون جایی خوانده که آجیل مسکن اندوه است. طی همین خودشناسی‌های آجیلی دیگر این را فهمیده‌ام که برای آن ماجرا، منظورم ازدواج است، آمادگی نداشتم، چه روحی و چه پولی. الآن هم ندارم. اما سال‌هاست، مشخصا از ۳۰ به این طرف، احساس می‌کنم آمادگی بچه را دارم. یعنی فکر می‌کنم پدر فوق‌العاده‌ای می‌شوم. فکر کنم بچه زندگی‌ام را هم پر کند. مادرم می‌گوید با گربه امتحانم را پس داده‌ام و معلوم است پدر فوق‌العاده‌ای می‌شوم. بهرام نظرش برعکس است، مثلا پریروزها گفت: «همین که گربه‌باز شدی، خب یعنی سقفت گربه بوده، ظرفیت نهایتا گربه بوده، نه بچه‌ی آدم.»؛

253 pages, Paperback

First published May 6, 2018

4 people are currently reading
77 people want to read

About the author

نیکزاد نورپناه

8 books236 followers

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
17 (13%)
4 stars
33 (27%)
3 stars
45 (36%)
2 stars
21 (17%)
1 star
6 (4%)
Displaying 1 - 29 of 29 reviews
Profile Image for Miss Ravi.
Author 1 book1,167 followers
June 8, 2018
مدت‌ها بود رمانی نخوانده بودم که تا این‌حد اطناب داشته باشد. چند بار هم خواستم رهاش کنم و بگذارم ناتمام بماند اما نتوانستم و این نتوانستن برای این نبود که داستان کشش داشت، به این دلیل بود که بدانم رمانی با این فرم و قصه قرار است چطور تمام شود؟
شاید خواندن کتابِ وبلاگنویسی که هیچوقت وبلاگش را نخوانده‌ای ریسک باشد. ولی لزوماً هر وبلاگنویسی که کتابی چاپ کند، در کتابش هم وبلاگنویس نیست. رمان‌نویس است. پیش‌فرض این است. ولی فرم این کتاب شبیه آرشیو یک وبلاگ است با فصل‌هایی که ماجرای خاصی را دنبال نمی‌کنند، حتی می‌شود چند فصل را برداشت بدون این‌که به کلیت رمان آسیبی برسد. هر چند قرار بوده از اول -با توجه به فصل پیش‌درآمد- ماجرایی در کار باشد اما انگار آن فصل پیش‌درآمد در واقع مربوط به کتابی است که راوی دارد می‌نویسد و بعد هم به جایی نمی‌رسد. همانطور که رمان «ناپدید شدن» به جایی نمی‌رسد. از این سؤال که «چطور ممکن است کسی با ایده‌ی کسب‌وکاری که به میلیاردر شدن برسد، زندگی و کارش را در انگلیس رها کند و برگردد به ایران ولی هیچ‌کاری و ابداً هیچ‌کاری در راستای آن ایده‌ها انجام ندهد؟» بگذرم، رمان تماماً نک‌ونال‌های شخصیت است و واکاوی گذشته‌ی کسالت‌بارش. بازگشت به گذشته هم در خلال روایت نیست. بلکه کاملاً یک فصل جدا را به خود اختصاص می‌دهد. مثل ماجرای طلاق. راوی مدام هر مسئله‌ای را شرح می‌دهد، تحلیل می‌کند، مدام توضیح می‌دهد و ریزترین مسائل را باز می‌کند. (مثل معماری فضای باز که هیچ ربطی به مسئله‌ی شخصیت اصلی و داستان ندارد). این شیوه من را خسته می‌کند. هیچ اتفاقی نیست، شخصیت‌ها هم (راوی و دوستش) آن‌قدر شبیه هم‌اند که جذابیتی ایجاد نمی‌کنند. واقعیت این است که از این دست آدم‌ها در دنیای واقعی‌مان زیادند و چرا باید در دنیای ادبیات سراغ‌شان برویم و داستان زندگی‌شان برایمان خواندنی باشد؟‌
Profile Image for Amirsaman.
496 reviews264 followers
August 9, 2019
خود خرس توی وبلاگش از دورانی از نوشتنش ابراز انزجار می‌کنه که شبیه اینفلوئنسرا بوده. اتفاقا این کتاب هم هر وقت می‌ره تو فاز نصیحت، توی ذوق می‌زنه‌. بخش عمده‌ی کتاب فلسفه‌بافی در باره‌ی زندگی روزمره است (و آمیختنِ هرازگاهی‌اش با اشعار مولوی و جملات بوعلی) و ربط دادن این اتفاقات به آن به اصطلاح بحرانی که نویسنده توش گیر افتاده. اما این تحلیل‌های وسواس‌گونه‌ی زندگی، غالبا دورِ-خود-چرخیدن هستند و تکراری، با همان زاویه‌دید محدود. بُعدِ «ببینید من چطور به زندگی نگاه می‌کنمِ» کتاب از این‌جا میاد و کسالت‌آوریِ گاه‌گاهی‌ش هم از همین‌جا.
اما از قضا خرسِ متاخر خیلی از این‌جور نوشتن فاصله گرفته‌. اتفاقا نوشته‌های خرس وقتی جون می‌گیرند که خودش رو اول از همه در صف طبقه‌بندی کردن و نقد کردن قرار می‌ده و از منبر رفتن برای دیگران دست می‌کشه‌. توی این کتاب هم کم نبودند صفحاتی که من تاشون کردم و فرستادم برای دوستانم. نظرم این است که اگر نویسنده در کتاب هم مثل الان‌ترش، به خودش هم حمله می‌کرد، کتاب فوق‌العاده‌ای از آب درمی‌آمد؛ کتابی نه با نخوت و کتگورایزد-کردن‌های ساده‌سازی‌شده‌. اما خب ما هم خرس را به خاطر همین قضاوت‌های رادیکال و شجاعانه‌اش است که دوست داریم، گیرم سخت‌هضم و برخورنده!
اگر بخواهیم کتاب را در موضوع‌بندی تنگ مرسوم قرار دهیم، مجموعه اپیزودهایی است از یک داستان بلند. مرد می‌خواهد میلیاردر شود و فکر می‌کند انگیزه‌اش برای میلیاردر شدن متفاوت است با دیجی‌کالا و دلال‌های بی‌شرف. اما برای من بنظر می‌رسید نویسنده، حالا که دارد با یک فاصله‌ی زمانی، اتفاقات را روایت می‌کند، از همان ابتدا خیلی هم این فازهایش را جدی نمی‌گیرد و با اندکی تردید، کنایی‌وار از خودش و انگیزه‌هایش می‌نویسد.
اظهرمن‌الشمس است که بودن در فضای ذهنی نویسنده با خواندن وبلاگش باعث ارتباط بیشتر با کتاب می‌شود؛ اما تفاوت‌هایی هم بین این دو متن وجود دارد. مثلا رابطه‌ی نویسنده و پدرش در وبلاگ بسیار پیچیده‌تر (و غنی‌تر) است از پدرِ کتاب - درگیری با «کارمندزادگی» و ترس از جلو نزدن از والدین. یا مثلا یک بهرامِ خیلی پررنگ در کتاب می‌بینیم که زیادی خودِ نویسنده بود؛ یک جور کمک‌دست راوی برای تحلیل‌ها (که البته کارکردش بیشر خودزنیِ نویسنده است (و نیز ایفای نقش در پایان‌بندیِ گل‌درشتِ کتاب)).
با همه‌ی این اوصاف، کتاب کم ندارد از لحظاتی که حرف اساسی و نقد ویران‌کننده‌اش را بر مخاطب جاری می‌کند. لحظاتی که به واقع نشان‌دهنده‌ی یک مرد جدی در پشت قضایا هستند، فارغ از نص کتاب. نقدِ (خود)ویرانگری که بسیاری از نویسنده‌های مدعی‌ وطنی حتا نزدیک به آن حوالی هم نشده‌اند.
Profile Image for Hamideh Parsaeian.
50 reviews54 followers
May 19, 2018
مدت‌ها بود از خوندن رمان‌های نویسنده‌های جوان ایرانی ناامید شده بودم و تصمیم داشتم دیگه سراغشون نرم، تا این‌که خبر چاپ این کتاب رو شنیدم. اگه‌ وبلاگ‌خون باشین، حتمن «خرس» عزیز رو می‌شناسید و چه چیزی هیجان‌انگیزتر از این‌که بشنوین کتاب خرس چاپ شده؟
فضای کتاب خیلی خیلی به وبلاگش نزدیکه و این از نظر من نه تنها مشکلی نداره که خیلی هم جذابه. نثرش، طنزش، فلسفه‌ش و دغدغه‌هاش دوست‌داشتنیه و علی‌رغم این‌که قصه‌ی چندان پرآب‌وتابی نداره، مخاطب رو با خودش همراه می‌کنه. حالا که جز از کل استیو تولتز رو هم خونده‌م می‌تونم ادعا کنم که نثر خرس ورژن ایرانی شده‌ی نثر استیو تولتزه. خلاصه که پیشنهاد می‌کنم بخونیدش :)
Profile Image for Mahdi.
223 reviews45 followers
December 12, 2021
داستانش فکر می‌کنم توی پنج خط خلاصه بشه و بقیه‌ش تنها مثال‌هایی بود که چندباره و چندباره وضعیت نخستین رو توضیح می‌دادن... در واقع شخصیت داستان هیچ عزیمت مثبت یا منفی‌ای توی داستان نداشت و روی خط راست فقط تلو تلو می‌خورد.
Profile Image for Ainaz.
11 reviews5 followers
June 8, 2018
شاید بزرگ‌ترین پارادوکس اینجاست که در آستانه‌ی کارمندی خوندمش. اگه با ادبیات و نثر «خرس» آشنایین، از رک و پوست‌کنده حرف زدنش، از اینکه احتمالن چیزایی که تو مغز خودتون می‌گذره رو به بهترین شکل بیان می کنه لذت می‌برین انگار که یکی از پست‌های چند قسمتی‌اش چاپ شده.
روایتی (واقعی) از اونچه تو مغر معیوب‌مون می‌گذره تا قورباغه‌هامون رو قورت بدیم یا فکر کنیم قورت‌شون دادیم.
Profile Image for Moeen.
86 reviews298 followers
June 4, 2018
یه جایی اواخر کتاب یه دعوایی می‌شه و راوی گلوی طرف رو می‌گیره و سریع می‌گه «یک راست رفته بودم سر اصل ماجرا، چون به این رسیده بودم که همه‌ی زندگی‌ام فقط به حواشی چسبیده‌ام...» این توصیف چکیده‌ی مشکل من با کل کتابه؛ قبل این‌که اتفاقی بیفته خروارخروار توضیح می‌خونیم در تفسیرش. همینه که هم خیال محدود می‌مونه، هم کشف، هم قصه و شخصیت و صحنه‌پردازی. کتاب بی‌اوج و بی‌فروده؛ یه وبلاگ طولانی، که البته نویسنده‌ش نوشتن بلده.
Profile Image for masoud mahdavi.
26 reviews6 followers
July 3, 2018
داستان نسبتا مفرح ملال یک زندگی معمولی، که قرار نیست شاهکار ادبی باشد
Profile Image for Ali  Mousavi.
132 reviews26 followers
December 31, 2019
راستش من خرس وبلاگ نویس رو بیشتر از خرس رمان نویس دوست دارم.

کتاب ماجرای یک لوزر است که می‌خواهد میلیاردر شود. عموم داستان دارد ملال به طرف آدم تف می‌شود، بعضی فصل ها و توضیحات فوق‌العاده کسل کننده و شاید در تکمیل شخصیت عقده‌ای کتاب است. آخرش هم این عقده را خالی می‌کند. در کل همانطور که ریویو های دیگه هم گفته بودند شبیه یک وبلاگ بلند است که کتاب شده. که اشکالی هم ندارد. یکجور پیوستگی هم در رمان هست که من جایی ندیده‌ام، که آدم را تا آخر نگه می‌دارد. که هی آدم دوست دارد بداند واقعن سرانجام این آدم بدبخت چیست؟
Profile Image for Sarah Nehzati.
25 reviews
June 7, 2018
«ناپدید شدن» به زعم من کتاب متوسّط و در عین حال عجیبیه. عجیب ازین لحاظ که یه تیکّه‌هایی از متن درخشانه. شخصیت‌پردازی‌ راوی و بهرام خیلی خوبه. به این‌ها و نثر نویسنده بخوام امتیاز بدم چهار رو می‌گیره. ولی از طرفی کشش‌ش کمه. کششی که داره برای یه پست وبلاگی مناسبه نه بیش‌تر. مشکل بزرگی هم که باهاش داشتم شلختگی کتابه. ساختار منسجمی نداشت و بعضاً می‌شد یه فصل رو حذف هم کرد و اتّفاق خاصّی نیفته.متنش انگار تو واحد جزئی خیلی تروتمیزه، نویسنده فارسی بلده و این به چشم می‌آد. ولی شلختگی کلّی اذیت می‌کنه. به‌هرحال کتاب اوّله و اگه نویسنده کتاب دیگه‌ای چاپ کنه من می‌خرم و می‌خونم. به امید تیکّه‌های درخشان و شخصیت‌پردازی‌های خوب‌.
Profile Image for M. J..
3 reviews4 followers
November 28, 2018
به گمانم بهرام وجود خارجی نداشت. ناخودآگاهی بود که سبب انتقاد و تحقیر دائمی وضعیت زندگی و آ��مان‌های نویسنده بود. همان که باعث شده هیچوقت نویسنده با وضعیت خودش کنار نیاید و ناراضی باشد. هر چند سبب شده درک عمیق‌تری از خود واقعی و خواسته‌هایش داشته باشد. در نهایت، بزرگترین دستاورد نویسنده می‌شود کشتن آن صدای منتقد و شناخت و آشتی با خود.
خیلی دوست داشتم این کتابو. به نظرم یه طنز تلخ بود که بعضی وقتا باعث میشد از پوچی زندگی بلند بلند بخندم.
This entire review has been hidden because of spoilers.
Profile Image for Arghavan.
319 reviews
December 24, 2018
دلم نیومد به سه ستاره؛ ولی منظورم سه‌تا و نصفی بود.
روایت روون و خوب و پایان‌بندی جذاب. باقی‌ش؟ شبیه یه «خرس» طولانی بود. همین.
Profile Image for Sang Cast.
76 reviews5 followers
June 2, 2023
نظرم درباره این کتاب را در این‌جا نوشته‌ام:

https://sangcast.blogspot.com/2023/04...

به طور کلی از کتاب لذت بردم و هرچند گاهی از متن خسته می‌شدم، اما برای خودم و برادرم بی‌اندازه دوست‌داشتنی بود و خیلی هیجان‌زده کتاب را تا پایان دنبال کردیم و خندیدیم و در فکر فرو رفتیم.
Profile Image for Mona.
23 reviews5 followers
November 10, 2018
برای منی که سالها، خواننده‌ی وبلاگ "خرس" بودم.کتاب ناپدید شدن یک تجربه‌ی خیلی خوب بود.مجلد مبسوط وبلاگ خرس .داستان مردی که تصمیم می‌گیره زندگیش رو تغییر بده و ما او رو همراهی می‌کنیم.راه ها رو به ما نشون می‌ده از افکارش میگه و هرازگاهی تلنگری به ما می‌زنه که "شما چی؟"اطلاعات جالبی راجع به خود و محیط اطراف به ما میده و ما رو در اون تجربه‌ها سهیم می‌کنه.کشش بی نظیری داره که تا آخرین سطر کتاب رو مشتاقانه می‌خونین.از خوندن کتاب لذت بسیار بردم و حتما به دوستانم پیشنهاد خواهم داد.
Profile Image for Sara Pahlevani.
157 reviews33 followers
October 31, 2021
خیلی خودمو مجبور کردم تمومش کنم چون خستم از کتابهای نصفه. واقعن ارزششو نداشت ولی.
جالبه که من وبلاگ خرس رو خیلی دوست دارم. یعنی همه ی پستهای طولانیش رو با لذت میخونم. به نظر من حتا ساده ترین و روزمره ترین چیزها رو هم جالب مینویسه. ولی این کتاب دقیقا عکسش بود.
Profile Image for Manaa.
17 reviews22 followers
August 6, 2019
مزخرف. نصفه رهاش کردم
1 review1 follower
Read
May 31, 2020
تلاش موفق برای شخصی‌نویسی همه‌فهم.
Profile Image for Emad.
63 reviews10 followers
July 16, 2019
بنظرم رمان فاقد فراز و نشیب هایی که انتظار داشتم بود و نقطه اوج داستان در آخرش قرار گرفته بود . در نتیجه "فرود" انتهای رمان از دست رفته و بنظر میاد که نویسنده یکدفعه تصمبم گرفته کتاب رو تموم کنه.
وبلاگ خرس رو با علاقه زیادی میخوندم. و فکر میکنم خرس عزیز تو داستانهای کوتاه بهتر میتونه بدرخشه.
Profile Image for Sina Aghdasinia.
21 reviews6 followers
November 3, 2020
روان بودن و آسانی خوندنش، کتاب رو لذت‌بخش می‌کنه. دو ارجاع دوست‌داشتنی هم به سینما داره؛ نوستالژیای تارکوفسکی و روزی روزگاری در آناتولی جیلان. به جز این‌ها، دنبال دست‌آورد خیلی خاصی نباشید.
Profile Image for Maryam.
1 review1 follower
June 11, 2018
خیلی خیلی نا امید شدم. برای من که خواننده وبلاگ اش بودم واقعا خواندن این کتاب ناامیدکننده بود. نه تنها از حد وبلاگ فراتر نرفته که بسیار پایین تر بود. شبیه یک ذهن بسیار به هم ریخته ...
106 reviews1 follower
June 6, 2020
تجربه خواندن رمان وبلاگ نویسی که برای مدت طولانی وبلاگش را خوانده ای واقعا متفاوت است. از همان اولین صفحات مشخص است که شخصیت اصلی رمان همان نویسنده وبلاگ است با همان مشخصات زندگی و در نتیجه به عنوان کسی که مدتها با نوشته های این نویسنده در وبلاگش مانوس بوده خواندن این نثر روان و پر از لحظات درخشان جدا لذت بخش است. اما سوال اصلی اینجاست که آیا اساسا با داستان طرفیم؟ آیا فارغ از شناخت پیشین از وبلاگ و نویسنده اش همچنان اثر می تواند سر پا بایستد؟ در این زمینه تردید دارم. فرم رمان همچنان بسیار به وبلاگ شباهت دارد و خط سیر بسیار مینیمالیستی انتخاب شده هم کمتر موفق به نجاتش می شود. بهرام تنها شخصیتی که غیر از نویسنده در داستان حضور دارد علیرغم حضور پر رنگش خوب پرداخت نشده و در کل هر کجا که سعی کنیم به اثر به شکل مستقل نگاه کنیم به بن بست می رسیم.
Profile Image for Seyed Mohammad.
82 reviews17 followers
January 27, 2021
روانی نثر و سهل‌خوانی مهمترین سرمایه نویسنده است‌. عامل اصلی این سهولت کشش داستانی نیست، طنز است.(تقریبا هیچ صفحه ای نیست که کنجکاو شوید صفحه بعد چه میشود.)
طنز نویسنده تکه ای یا قطعه ای نیست. ( از آنها که به درد توئیتر یا حاضرجوابی فامیلی میخورد.) بلکه حجم دارد و برای بیانش به بستر روایی حداقل چند پارگرافی نیاز است‌. این جنس طنز خیلی بهتر از طنز تکه ای در رمان می نشیند.
اما تخیل رمان خصوصا در پرداخت شخصیت‌ها محدود است. وقایع هم کم و بیش رخدادهای رومزه‌ای است که همه می‌شناسیم. بدون هیچ او و فرود خاصی. فقر رمان از این جهت باعث شده پایان‌بندی آن هم مصنوعی باشد. آخر با یک رخداد مصنوعی، صفحات به آخر می‌رسند.
Profile Image for Elham Y..
73 reviews1 follower
August 6, 2021
مشکل افت و افتادن به ورطه‌ی تکراره. از میانه‌های کتاب دیگه سخت میشه بخوای بهش برگردی اما کنجکاوی. روایت قابل درکه و احتمالاً به سر خیلی‌هامون اومده. در مورد پایانش نکته‌ی خاصی ندارم، فقط می‌تونم بگم دلم خنک شد.
Profile Image for Parham.
14 reviews24 followers
June 29, 2025
یه بخش هاییش خیلی شبیه هامون و رادیو چهرازی بود

کلا من از خواننده های قدیمی وبلاگ نویسنده بودم و فکر میکنم تنها وبلاگیه که گه گاه به یادشم و هوسش رو‌ میکنم.
نثرش و قسمت هایی که با خودش فکر میکنه رو دوست داشتم.
ولی دیالوگ های بهرام به نظرم آبکی بودند.
5 reviews
November 18, 2020
دقیقا انگار داری وبلاگ خود آقای خرس رو می خونی. نویسنده، بخشی از وبلاگش رو تبدیل به کتاب کرده.
Profile Image for Elmira.
72 reviews31 followers
February 14, 2025
پرکشش و روان. استفاده مناسب از طنز. گه‌گداری اظهار فضل و نقل قول از بزرگان. فصل‌های کوتاه. شبه زندگینامه
This entire review has been hidden because of spoilers.
Profile Image for Sarkhosrow.
3 reviews
May 3, 2020
برای من شبیه یک پست طولانی وبلاگ بود
و البته من همواره از خواندن خرس لذت بردم.
Profile Image for Tahmineh Baradaran.
566 reviews137 followers
July 2, 2024
نویسنده دهه شصتی است وبرای من که باهم نسلان او بس��ار زندگی وکارکرده ام ، این ادبیات ونوع نگاه بسیارآشنا بود. دونوشته اوراقبلا" درمجله ناداستان خوانده و پسندیده بودم . تصّوری هم ازنسبت خانوادگی او با یکی ازاساتید دانشگاهم دارم که تجّسم پدراورا برایم ممکن میسازد ( برفرض صحت ) . قهرمان کتاب ، دکترای مهندسی سازه و تخصص سازه های دریایی دارد. درانتخاب روش سرراست زندگی مشکل و ازدواجی شکست خورده دارد. درمهاجرتی معکوس ازلندن به تهران برمیگردد و درفکر راهی برای پولدارشدن است . دوستی هم به نام "بهرا م " دارد که رابطه شان مصداق عشق و نفرت است وشاید نیمه پنهان خود او ؟ نیمه اول کتاب را بیشتردوست داشتم .پایانش ؟
" اتفاق عجیب درخواب مواجه شدن با آیین نامه ی سکوهای دریایی است . دورانی که مهندس متعصبی بودم .سیمی اش کرده بودم تابراثراستفاده ی زیادخراب نشود .....ازسواد فنی خودم درآن دوران تعجب میکنم . ..دیگرازآن مهندس جوان قبراقی که میخواست تمامی سکوهای نفتی دنیاراطراحی کند خبری نیست .."
" اگر یک خط کش راازدوطرف فشاردهیم نمیشکند ، بلکه کمانه میکند . درمکانیک سازه ، کمانش یعنی همین ، یعنی دررفتن اززیرباریعنی سازه غلط طراحی شده .این منم مردی سی و هشت ساله که هنوزدنبال تعریف رسالتش است ، که درمواجهه باسختی و تنش و رسالت های کلاسیک جاخالی داده ام ."

دلیل چهارامتیاز، ترکیب پیچیده ای از آشنایی احتمالی ، مهندسی و دهه شصتی هاست .
Profile Image for sally.
34 reviews3 followers
Read
August 27, 2018
خوندن کتاب با قلم وبلاگ نویسی که سال‌هاست پست‌هاش رو می‌خونی تجربه جالبی بود
Displaying 1 - 29 of 29 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.