Sepideh Jodeyri
Goodreads Author
Born
in Ahvaz, Iran
Genre
Member Since
February 2007
![]() |
کلاغ
by
994 editions
—
published
1845
—
|
|
![]() |
آبی گرمترین رنگ است
by
52 editions
—
published
2010
—
|
|
![]() |
خواب دختر دوزیست
by
—
published
2000
|
|
![]() |
صورتی مایل به خون من
by
—
published
2007
|
|
![]() |
منطقی
by
—
published
2001
|
|
![]() |
به آغوش دراز نی
by
2 editions
—
published
2012
—
|
|
![]() |
HAIRAN: Poems of Hair and Freedom by Iranian Women in Times of Repression and Struggle
by
—
published
2024
|
|
![]() |
دختر خوبی که شاعر است
—
published
1391
|
|
سپیده’s Recent Updates

People write books for many reasons, so why did you write yours?

Forough Farrokhzad (Persian: فروغ فرخزاد) (January 5, 1935 — February 13, 1967) was an Iranian poetess and film director. Forough Farrokhzad, Parvin E ...more

گروهي براي علاقمندان به داستان كوتاه اينجا گرد هم اومديم تا داستان بخونيم ، داستان بنويسيم ، با هم حرف بزنيم و حداقل چند دقيقه دلمشغولي هاي بي انتها ...more
Comments (showing 1-21)
post a comment »
date
newest »


انتشار کتاب رساله ی منطقی ـ فلسفی لودویگ ویتگنشتاین با ترجمه ی درخشان شمس الدین ادیب سلطانی، مترجم معتبر ایرانی، فرصتی است مغتنم برای علاقه مندان به فلسفه و منطق، مترجمان متون فلسفی و نظری، و متخصصان و دانشجویان زبان و ادبیات پارسی. برتراند راسل، فیلسوف بزرگ انگلیسی، رساله ی منطقی ـ فلسفی ویتگنشتاین را به دلیل گستره، دامنه و ژرفای آن، رویدادی عمده در جهان فلسفی نامیده است. رساله ی منطقی ـ فلسفی ویتگنشتاین نه تنها بر فلسفه و شناخت شناسی قرن بیستم، که بر بیش تر حوزه ها و مباحث نظری تأثیری ژرف داشت و نگره های او درباره ی زبان نقشی مهم در دگرگونی های نقد و نظریه ی ادبی ایفا کرد. این کتاب که دستاورد نخستین دوره ی اندیشه های ویتگنشتاین است، بر محور هفت حکم و گزاره تنظیم شده و دشوارترین مباحث فلسفه و منطق همچون نسبت اندیشه و زبان و واقعیت را تحلیل می کند
.
ترجمه های ادیب سلطانی از متون فلسفی نه تنها برگردانی دقیق و نزدیک به اصل به دست می دهند، که افزون بر این، فصلی تازه را بر غنای گنجینه ی واژگانی زبان پارسی در حوزه ی فلسفی و نظری می افزایند. فقر فلسفی یک فرهنگ، به فقر زبان در حوزه ی فلسفه نیز می انجامد و هم از این روی، ترجمه ی آثار مرجع فلسفی غرب به زبان پارسی، جز با گسترش خلاقانه ی گنجینه ی واژگانی فارسی شدنی نیست. شمس الدین ادیب سلطانی، که از او با نام خلاق ترین مترجم متون مرجع و دشوار فلسفی یاد می کنند، با ساختن و افزودن واژگان و ترکیب های بسیار که به گفته ی داریوش آشوری، از لغتمایه ی زبانهای ایرانی باستان، پیشوندها، پسوندها و ستاکها برگرفته است، و با ارائه ی اسلوبی روشمند برای واژه سازی، چشم اندازهای پُرباری را در این عرصه آفریده است. شمس الدین ادیب سلطانی که در سال ۱۳۱۰ زاده شد، به زبان های انگلیسی، یونانی، آلمانی، فرانسه و عربی تسلط دارد و تاکنون آثار مهمی چون سنجش خرد ناب، اثر کانت، ارگانون، نوشته ی ارسطو، جستارهای فلسفی، اثر برتراند راسل و دو اثر مهم شکسپیر را با نام های سوگنامه ی شاه ریچارد سوم و «سوگنامه ی هملت، شاهپور دانمارک به پارسی برگردانده و آثاری همچون رساله ی وين، پژوهشى در پيرامون مسأله ی تصميم در منطق، درآمدى بر چگونگى شيوه ی خط فارسى و راهنمايى آماده ساختن كتاب را به زبان پارسی و کتاب مسئله ی چپ و آینده ی آن را به زبان انگلیسی تألیف کرده است
.
لودویگ ویتگنشتاین در ۱۸۸۹ در وین، پایتخت اتریش در خانواده ای ثروتمند با ریشه های یهودی زاده شد. او که در سال های ۱۹۰۴ تا ۱۹۰۵ در ۱۴ سالگی در شهر لیتس اتریش با آدلف هیتلر هم مدرسه ای بود، در سال ۱۹۰۶ به دانشگاه فنی برلین رفت؛ اما دو سال پس از آن رهسپار انگلستان شد تا تحصیلات خود را در هواپیماسازی در دانشگاه منچستر پی بگیرد. ویتگنشتاین در این دانشگاه یادداشت هایی درباره ی کتاب های اصول ریاضیاتِ راسل و قوانین اساسی اثر فرگه نوشت و فرگه او را در سال ۱۹۱۱ به راسل و به دانشگاه کیمبریج معرفی کرد تا تحصیلات و مطالعات خود را در فلسفه و منطق در این دانشگاه ادامه دهد. با آغاز نخستین جنگ جهانی، ویتگنشتاین در سال ۱۹۱۴ خودخواسته به ارتش اتریش پیوست، در جبهه ها زخمی شد و در سال ۱۹۱۸ به اسارت ارتش ایتالیا درآمد و رساله ی منطقی ـ فلسفی را در اردوگاه اسیران جنگی به پایان بُرد و برای راسل فرستاد. راسل کوشید کتاب را چاپ کند، اما نخستین ناشر کتاب، انتشار کتاب مؤلفی گمنام را به افزوده شدنِ مقدمه ی راسل مشروط کرد که در آن روزگار شخصی نام آور بود. کتاب با مقدمه ی راسل منتشر و نام ویتگنشتاین به عنوان یکی از بزرگ ترین فلاسفه ی قرن بیستم تثبیت شد. ویتگنشتاین از ۱۹۲۰ به تدریس در دانشگاه کیمبریج پرداخت، اما چندی بعد به اتریش بازگشت و در نخستین سال های جنگ جهانی دوم با پیوستن اتریش به آلمان هیتلری، به دلیل ریشه های یهودی خود به ناچار به انگستان مهاجرت کرد و در سال ۱۹۵۱ در انگلستان درگذشت. از آثار ویتگنشتاین کتاب هایی همچون درس گفتارهایی در باب زیبایی شناسی، روان شناسی و باور دینی برگه ها، کتاب آبی و قهوه ای، درباره ی یقین، فرهنگ و ارزش، یادداشت ها و درباره ی رنگ ها به پارسی ترجمه شده اند
.

هفته ی گذشته ترجمه ی علی اصغر حداد از رمان آمریکا، اثر کافکا، مجوز انتشار گرفت. با انتشار این کتاب، برگردان هر سه رمان کافکا از زبان اصلی و با ترجمه ای زیبا و نزدیک به اصل در بازار کتاب ایران حضور می یابند. علی اصغر حداد از موفق ترین مترجمان ایران است و پیش از این برخی آثار کافکا از جمله داستان بلند مسخ، دو رمان محاکمه و قصر و داستان های کوتاه کافکا را، با تلاش برای حفظ سبک و روال و نثر نویسنده، از زبان اصلی ترجمه کرده است. رمان آمریکا، برخلاف دو رمان قصر و محاکمه، پایانی تراژیک ندارد و فضای داستانی آن را روشن ترین فضای داستانی کافکا می دانند. کارل روسمان، شخصیت اول رمان آمریکا برای رهایی از مشکلاتی که در میهن بر او آوار شده است، فرار و به آمریکا مهاجرت می کند. کارل نیز چون یوزف کا و کا، دو شخصیت نخست رمان های قصر و محاکمه، در تلاش برای وصول به مقصد انسانی تنها و رها شده است. اما قهرمانان قصر و محاکمه در ورود به قصر و رها شدن از دادگاه ناکام می مانند؛ اما کارل روسمان در رمان آمریکا، جایی در «اوکلاهما»، یا در ذهن خود، به «تئاتر بزرگ طبیعت» می رسد و با احساس واقعی یا کاذب کامیابی به میهن بر می گردد، هرچند جهان مطلوب خود را نه در بافت جامعه و روابط انسانی، که در سیرکی می یابد که او را در آخرین سطرهای رمان از خواننده دور می کند. فصل یکم رمان آمریکا با عنوان آتش انداز، که منتقدان آن را درخشان ترین فصل کتاب می دانند، در زمان حیات کافکا در سال ۱۹۱۳ منتشر شد. کارل روسمان در این فصل به انگیزه ی عدالت خواهی در کنار آتش انداز مظلوم کشتی می ایستد و در فصل های دیگر کتاب در سرزمینی نو تنها و درگیر با موانع رها می شود. به دلیل دشواری برگرداندن نثر کافکا به فارسی، در چند دهه ی گذشته اغلب آثار کافکا از زبانی جز زبان اصلی به فارسی ترجمه شده اند. این روال، که در ایران معمول و رایج است، در جهان و به ویژه در عرصه ی آثار ادبی غریب و نابهنجار تلقی می شود. در سال های اخیر ترجمه ی مجدد آثار بزرگ در ایران معمول شد. هر چند بخش مهمی از این موج بر معیارهای اقتصاد بازار شکل گرفته است، مولفه هایی از این موج، از جمله تاکید بر ترجمه از زبان اصلی، در شناخت بیش تر فارسی زبانان از فرهنگ جهانی نقشی کارساز دارد. فرانتس کافکا از نخستین نویسندگان بزرگ آلمان و جهان بود که به فارسی زبانان معرفی شد. صادق هدایت با ترجمه ی جلوى قانون در سال ۱۳۲۲، گراگوس شکارچى در سال ۱۳۲۵ و ترجمه ی مسخ با همکاری حسن قائمیان در سال هزاروسیصد و بیست و نه در این عرصه پیشگام بود. این آثار و دیگر آثار کافکا در چند دهه ی اخیر بارها و با ترجمه های متفاوت و اغلب از زبانی جز زبان اصلی ترجمه و منتشر شدند. کافکا در اغلب آثار خود زبانی رئالیستی، ساده و زیبا را برای روایت رخدادها، جهان داستانی و فضاهای غیررئالیستی داستان های خود به خدمت می گیرد، اما برخی شاخصه های نثر و برخی مفاهیم و مولفه های نوشته های او، ترجمه ی آثار او را بر مترجم فارسی زبان دشوار می کنند. زبان آلمانی با راه دادن به ورود مکرر جمله های فرعی در جمله ی اصلی، به درهم تنيدگى دايره هاى به هم پيوسته ی رنگارنگ بر محور دايره ی اصلى می رسد و از این منظر به ساختار سمفونی های کلاسیک در این فرهنگ شباهت می برد. کافکا برای انتقال عدم قطعیت، که از مولفه های اصلی ساختاری آثار او است، این امکان را به کار می گیرد، اما طولانی شدن جمله ها و چالش جمله هاى فرعى با يکديگر و با جمله ی اصلی، بر دشواری ترجمه ی آثار او به فارسی می افزاید. بسیاری از مفاهیم و مباحثی که چون چالش های اصلی در آثار کافکا مطرح می شوند، هنوز در فرهنگ ایرانی، جز در قالب دریافت هایی ساده و بی تناسب با متن اصلی، مطرح نشده اند و انتقال این مفاهیم به خواننده ی فارسی زبان آسان نیست. تفاوت های ساختاری زبان آلمانی با زبان فارسی، وفور جمله های فرعی در جمله ی اصلی، جمله های طولانی، چندبعدی، تفسیرپذیر و پرمعنای کافکا، پیچیدگی جهان داستانی و غنای اندیشه و تخلیل و طنز درخشان او نیز ترجمه ی کافکا را به زبان فارسی به چالشی دشوار بدل می کنند. على اصغر حداد، مترجم آمریکا، افزون بر آثار کافکا، رمان ماندنی و باارزش زوال خانواده بودنبروک ها، اثر توماس مان، کاسپار، اهانت به تماشاگر، غيب گويى، اثر پيتر هانتکه، اشتيلر، نوشته ی ماکس فريش را نیز ترجمه کرده است. فرانتش کافکا در ۱۸۸۳ در خانواده اى آلمانى زبان و يهودى در پراگ متولد شد و در سال ۱۹۲۳ به بیماری سل درگذشت. کافکا فقط ۴۱ سال زیست، اما آثار او را از قله های بزرگ ادبیات ماندگار جهان می دانند
.

کلود لوی استراوس در یکصد سالگی درگذشت

کلود لوی استراوس، فيلسوف، انسان شناس و جامعه شناس برجسته فرانسوی که از او به عنوان پدر انسان شناسی مدرن ياد می شود در سن صد سالگی درگذشت.کلود لوی استراوس فيلسوف، انسان شناس و جامعه شناس برجسته فرانسوی که از او به عنوان پدر انسان شناسی مدرن ياد می شود در سن صد سالگی درگذشت. يکی از فرضيه های مهم او که در زمان خود بسيار نوگرايانه بود اين است که جوامع مدرن و جوامع بدوی انسانی از لحاظ عيار هوشمندی تفاوت چندانی ندارد. لوی استراوس که هم فيلسوف بود و هم جامعه شناس در مجموع يک شخصيت و انديشمند انسان گرا تلقی می شد. او يکی از متفکران تاثير گذار در جامعه روشنفکری فرانسه در دهه های ۶۰ و ۷۰ ميلادی و پايه گذار مکتب فکری بود که به ساختارگرايی شهرت دارد. پايه اصلی اين تفکر اين است که تجارب و حيات جوامع گوناگون بشری در طول تاريخ عناصر بسيار همگونی دارند و اين عناصر برخاسته از طبيعت و توانايی های ذهن خود انسان است. او با مطالعه زندگی قبايل بدوی در برزيل و آمريکای شمالی و مقايسه آن با جوامع مدرن و «تمدن غربی» به اين نتيجه رسيد که در تمام اين گروه های انسانی همان سئوالات و دلمشغولی های مهم مانند «چگونگی پيدايش انسان» به شيوه ای مشابه مطرح شده و هر يک از اين جوامع متناسب با عرف و عناصر افسانه ای و اسطوره ای خود در جستجوی پاسخی برای اين سئوالات هستند. استراوس در اقامت چهار ساله خود در برزيل برای نخستین بار به مناطق دوردست آمازون سفر کرد و با زندگی در ميان قبايل آن منطقه قعاليت در رشته انسان شناسی را اغاز کرد. با وجوديکه در آن زمان تصور عمومی اين بود که اين قبايل وحشی هستند، لوی استراوس آنها را «جوامع بدون خط و نگارش» می دانست. يکی ديگر از نکات مورد توجه لوی استراوس مطالعه قطب های متضاد و يا دوگانگی ها در تجارب و زندگی بشری بود و معتقد بود که آنها از عناصر مهم در نحوه سازماندهی و شکل گيری عوامل اجتماعی است. نتايج تحقيقات او در مورد نقش اسطوره در تاريخ بشری در مجموعه از کتاب های او منتشر شد. بسياری از نويسندگان و انديشمندان کتاب های لوی استراوس را از جمله تاثير گذارترين آثار فلسفی و جامعه شناختی قرن بيستم قلمداد می کند. در فرانسه، زادگاه لوی استراوس، او جايگاه ويژه ای داشت و يکی از گنجينه های کم نظير فرهنگ اين کشور تلقی می شد. در پی مرگ وی نيکولا سرکوزی او را يک انسان گرا بزرگ توصيف کرد و برنار کوشنر وزير خارجه فرانسه گفت که اين کشور يک انديشمند بزرگ را از دست داد. کوئیشیرو ماتسوئورا، دبيرکل يونسکو، لوی استراوس را «يکی از بزرگان قرن بيستم» نام داد و گفت او نحوه برخورد و برداشت انسان ها از يکديگر را متحول کرد و با کنار زدن مفاهيمی مثل نژاد راه را برای تفکری تازه براساس يگانگی و پيوستگی کل جامعه انسانی هموار نمود. کلود لوی استراوس در ۲۸ نوامبر سال ۱۹۰۸ در بروکسل متولد شد. پدر او يک نقاش و پدربزرگ او ويلونيست مشهور قرن نوزده ايساک استراوس بود. او در دانشگاه سوربون پاريس در رشته فلسفه و حقوق تحصيل و در سال۱۹۳۱ فارغ التحصيل شد. پس از ۴ سال تدريس در دبيرستان های پاريس با پذيرش عضويت در يک هئيت علمی و فرهنگی راهی برزيل شد و کار تدريس در دانشگاه سائوپولو را آغاز کرد. استراوس در اقامت چهار ساله خود در برزيل برای نخستین بار به مناطق دوردست آمازون سفر کرد و با زندگی در ميان قبايل آن منطقه قعاليت در رشته انسان شناسی را اغاز کرد. در دهه ۱۹۸۰ ديدگاه های لوی استراوس از سوی مکتب موسوم به پسا ساختارگرايی مورد حمله و نقد قرار گرفت که معتقد بود تاريخ و تجربه بشری در شکل دادن به آگاهی انسان بسيار مهمتر از قوانين طبيعی هستند. او در سال ۱۹۳۹ برای شرکت در جنگ جهانی دوم به فرانسه بازگشت و به عنوان افسر هماهنگ کننده با نيروهای بريتانيايی مشغول انجام وظيفه شد. مدتی بعد دوباره کار تدريس در دبيرستان ها را شروع کرد ولی به خاطر يهودی بودن اخراج شد. تا اينکه در سا ل۱۹۴۱ دانشگاه جديد تحقيقات جامعه شناسی نيويورک به وی پيشنهاد کار داد و لوی استراوس آن را پذيرفت. در مدت اقامت در نيويورک فرصت فراوانی برای مطالعه در کتابخانه عمومی نيويورک پيدا کرد و همزمان با کار يک دانشگاه کوچک برای فرانسوی های مهاجر و تبعيدی را تاسيس کرد. بسياری از ايده هايی که وی در آن دوران داشت بعدها در کتاب های وی به تفضيل منعکس شده اند. پس از پايان جنگ لوی استراوس به فرانسه بازگشت و با تکميل بخشی از مطالعات خود در سال ۱۹۴۸ دکترای خود در رشته انسان شناسی در دانشگاه پاريس را به پايان رساند. چند سال بعد هنگامی که وی در يکی از دانشگاه های فرانسه تدريس می کرد با کمک مالی بنياد راکفلر توانست دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی را در اين دانشگاه تاسيس کند. او تا زمان بازنشستگی همچنین يکی از پروفسورهای «کالج فرانسه» بود. در اواسط دهه ۱۹۶۰ او به يکی از چهره های تاثير گذار در عرصه روشنفکری فرانسه بدل شد. اما در دهه ۱۹۸۰ ديدگاه های لوی استراوس از سوی مکتب موسوم به پسا ساختارگرايی مورد حمله و نقد قرار گرفت که معتقد بود تاريخ و تجربه بشری در شکل دادن به آگاهی انسان بسيار مهمتر از قوانين طبيعی هستند. اما در سال های اخير بار ديگر جهت گيری ها در عرصه فلسفه و انسان شناسی به سمت ديدگاه های لوی استراوس متمايل شده و انديشه های او باری ديگر اهميت یافته است
.

كتابخانه ی بريتيش اعلام كرد آرشيو موسيقی سنتی و جهانی را برای بهره مندیِ
همگان به رايگان در اينترنت میگذارد
.
خبرگزاری كتاب ايران (ايبنا) به نقل از پایگاه اینترنتیِ اين كتابخانه گزارش کرده است در
اين گردآورده كه دربردارنده ی 28هزار قطعه ی موسيقايی است، حدود 2هزار ساعت موسيقی
از گوشه و كنار جهان، از زدن فلوت با بينی تا ترومپت نوازی در دهكدهای
دورافتاده يافت میشود
.
اين مجموعه، آواها و نغمه هایی از نخستين روزهای آغاز ضبط صفحه را دربرمیگيرد و می توان آن را
ارائه كننده ی تاريخ موسيقی از زمانی دانست كه انسان توانست نواها را ضبط كند
.
يكي از دست اندر کارانِ بایگانی كتابخانه ی بريتيش می گوید: كار گردآوری و دستهبندی اين
آرشيو دشوار بود، اما مسؤولان كتابخانه بر این باورند که اين آرشيو، كه دربرگيرنده ی
قطعات پُرشمار محلی و سرودهای نظامی موسيقی سنتی است، میتواند جوانان را در يافتن ريشههای فرهنگيشان یاری رساند
.
تاريخ قديمیترين قطعاتی كه در اين گردآورده يافت می شوند، به بيش از یکصد سال
پيش می رسد كه دربرگیرنده ی نخستين تلاشهای انسانشناسِ انگليسي، «آلفرد
كورت» در سفر او به زیستگاه های قبايل بومی استراليا برای ضبط آوازخوانی آنها در سال
1898
است
.
ترانههای محلي از سيرالئون، غنا و توگو از ديگر سندهای موسيقيايی هستند كه
كمتر احتمال میرود در جای ديگری بتوان آنها را يافت
.
http://www.guardian.co.uk/books/2009/...
http://www.ibna.ir منبع خبر
بازنگاری و ویرایش : امیر

فارس- 16:45/ روزنامه گاردين فهرستي از صد اثر داستاني برتر جهان ارائه كرده است كه در آن آثاري از ادبيات ايران نيز ديده ميشود.
اين ليست به ترتيب حرف الفباي نام نويسنده اثر تنظيم شده است.
گاردين «دن كيشوت» نوشته «سروانتس» را بهعنوان اولين اثر داستاني تاريخ ادبيات جهان شناخته است اما رتبهبندياي در ذكر بقيه اين آثار لحاظ نكرده است.
در اين ليست «بوستان و گلستان» شيخ سعدي و «هزار و يك شب» بعنوان بهترين آثار ادبي ايران و «مثنوي» مولانا نيز بعنوان بهترين ادثر ادبي كشور افغانستان معرفي شده است.
گاردين در اين ليست از هر نويسنده تنها يك اثر معرفي كرده است اما براي بعضي از نويسندگان بزرگ دنيا استثنا قائل شده و چند اثر آنها را در اين ليست صدتايي ذكر كرده است.
براي نمونه، «جنايت و مكافات»، «ابله» و «برادران كارامازوف» كه همگي نوشته «فيودور داستايوسكي هستند در اين ليست ديده ميشوند.
«مادام بوواري» و «تربيت احساسات» نوشته گوستاو فلوبر فرانسوي نيز از اين نمونه است.
از ديگر كتابهاي ليست بهترين آثار داستاني برتر جهان به روايت گاردين ميتوان به «غرور و تعصب» نوشته جين آستين، مجموعه داستانهاي «خورخه لوئيس بورخس»، «بلنديهاي بادگير» نوشته اميلي برونته، داستانهاي منتخب «آنتوان چخوف»، «ژاك قضا و قدري و اربابش» نوشته «دني ديدرو»، «خشم و هياهو» نوشته ويليام فاكنر، «صد سال تنهايي» نوشته «گابريل گارسيا ماركز»، «طبل حلبي» نوشته گنتر گراس»، «پيرمرد و دريا» نوشته «ارنست همينگوي»، «اوليس» نوشته «جيمز جويس»، «محاكمه» نوشته فرانتس كافكا، «دفترچه طلايي» نوشته «دوريس لسينگ»، «بودنبروكها» و «كوه جادو» نوشته توماس مان و «در جستجوي زمان از دست رفته» نوشته مارسل پروست اشاره كرد.
نجيب محفوظ، مونتني، توني موريسون، موراساكي، جورج اورول، ناباكوف، اويد، پسوسا، ادگار آلن پو، خوان رولفو، ژوزه ساراماگو، ويليام شكسپير، استاندال، لئو تولستوي و ويرجينيا وولف از ديگر نويسندگان اين ليست صدتايي است.
ليست صد اثر برتر ادبيات داستاني گاردين تفاوتهايي با ليستهاي مشابه روزنامهها و مراكز فرهنگي ديگر جهان دارد.
براي مثال نام هيچ اثري از «اسكات فيتزجرالد» در اين ليست قرار ندارد در حالي كه «گتسبي بزرگ» و «لطيف است شب» اين نويسنده در ليست صد اثر برتر بيشتر رسانههاي دنيا ديده ميشود

آلیس مونرو برندهی جایزهی بینالمللی ادبی بوکر سال ۲۰۰۹ شد
آلیس مونرو نویسندهی هفتادوهفت سالهی کانادایی داستانهای کوتاه، در جایزهی بینالمللی بوکر ادبی سال ۲۰۰۹ نویسندگان قدری چون ماریو بارگاس یوسا، ای.ال. دکتروف، جویس کرول اوتس و آنتونیو تابوکی را پشت سر گذاشت و این جایزهی شصت هزار پوندی را به خانه برد. مارگارت آتوود، دیگر نویسندهی نامدار کانادایی، آلیس مونرو را یکی از مقدسات ادبیات جهان نام داده است. جایزهی ادبی بوکر هر دو سال یکبار افزون بر جایزهی سالانهی کتاب خود، جایزهای بینالمللی برگزار میکند و آن را نه به کتاب خاصی از یک نویسنده، بلکه به خود نویسنده و مجموعهی آثارش هدیه میدهد. بوکر جایزهی ادبی نویسندگان را از سال ۲۰۰۵ به راه انداخته است و اسماعیل کاداره نویسندهی پرآوازهی آلبانیایی و چینوئا آچهبه نویسندهی نیجریهای در کنار آلیس مونرو برندهی امسالِ بوکر، برندگان دو سال گذشته و چهار سال گذشتهی این جایزه معتبر انگلیسی هستند
.
مارگارت آتوود سال گذشته با انتشار مقالهای جایگاه آلیس مونرو در ادبیات جهان را ستود و نوشت: آلیس مونر در میان نویسندگان مهم داستانهای انگلیسیزبان عصر ما جای دارد. منتقدان ادبی در آمریکای شمالی و بریتانیا آثار او را بسیار ستودهاند و وی همچنین جوایز ادبی زیادی نصیب خود کرده و دنیا بهخوبی با آثارش آشنایی دارد. در میان نویسندگان نیز نام آلیس مونرو به آرامی زمزمه میشود. آلیس مونرو از آن دسته نویسندگانی است که اغلب دربارهشان میگوییم که هر چقدر هم که در جهان شناختهشده باشند، باز هم باید بیشتر آنها را شناخت. مجموعهی داستان فرار از آثار این نویسندهی کاناداییست که با ترجمهی مژده دقیقی و به همت انتشارات «نیلوفر» به زبان فارسی منتشر شده است
.
سایت سیب گاززده

رضا سیدحسینی، مترجم توانای ایرانی درگذشت
رضا سید حسینی مترجم نام آشنای ایرانی، امروز جمعه، یازدهم اردیبهشت ماه، در سن ۸۳ سالگی بر اثر عفونت ریه در بیمارستان ایران مهر در تهران درگذشت.آقای سیدحسینی روز ۱۵ فروردین سال ۸۸ برای سومین بار در یک سال گذشته به بیمارستان منتقل شد و در چند روز گذشته به خاطر عفونت ریه و تب در بخش مراقبتهای ویژه به سر میبرد.به گفته پزشکان، رضا سیدحسینی در سالهای اخیر از ضعف عمومی بدن، درد شدید پا و مشکل نخاعی که سال گذشته مورد عمل جراحی قرار گرفت، رنج میبرد.رضا سیدحسینی از تأثیرگذارترین مترجمان ایرانی، بیست و دوم مهرماه ۱۳۰۵ در اردبیل متولد شد و كار ترجمه را از سن ۱۶ سالگی با ترجمه از تركی قفقازی و تركی استانبولی شروع كرد.وی پس از آن نزد کسانی چون دکتر پرويز ناتل خانلری و عبدالله توکل زبان فرانسه را یاد گرفت و اولین ترجمهاش از اين زبان در سال ۱۳۲۶ منتشر شد. آقای سیدحسینی در سال ۸۰ در اولین دوره همایش چهرههای ماندگار ایران، به عنوان یکی از پرکارترین و تأثیرگذارترین مترجمان ایرانی معرفی و برگزیده شداز آقای سیدحسینی تا کنون بیش از ۴۰ جلد کتاب منتشر شده است. آندره مالرو، مارگریت دوراس، یاشار کمال، ژان پل سارتر، آندره ژید، آلبرکامو و بالزاک از جمله نویسندگان مطرح خارجی هستند که تعدادی از آثارشان اولین بار از سوی رضا سيدحسينی به زبان فارسی برگردانده شده است.کتاب ماندگار«مکتبهای ادبی» او که همچنان در دانشگاهها تدريس میشود، نخستین بار در سال ۱۳۳۴ خورشيدی منتشر شد.اين کتاب، به گفته بسیاری از اهالی قلم هنوز یکی از بهترین منابع برای علاقهمندان به حوزه ادبیات و نقد ادبی محسوب میشود.آقای سیدحسینی همچنین سرپرست و عضو اصلی تألیف و ترجمه مجموعه شش جلدی فرهنگ آثار نیز بود.وی همچنین در سا ل ۱۳۸۰ خورشیدی در اولین دوره همایش چهرههای ماندگار ایران، به عنوان یکی از پرکارترین و تأثیرگذارترین مترجمان ایرانی معرفی و برگزیده شد.قرار است پیکر رضا سیدحسینی روز یکشنبه، سیزدهم ادریبهشت ماه، از مقابل تالار وحدت به سمت قطعه هنرمندان بهشت زهرا تشییع شود
.

دوستان عزیز، من نمیدونم که اطلاعاتِ سایت زیر که میخوام بازدیدش رو بهتون پیشنهاد کنم ، تا چه اندازه درسته؛ اما بعد از این که یه نگاه کلی به داده های ارائه شده انداختین، با یه دقت بیشتری آیتم های «جامعه و رسانه ها» و «محیط زیست» رو نگاه کنین؛ به ویژه بخش «کتاب هاي جديد منتشرشده ی امسال» رو
...
http://www.worldometers.info/fa/

كتابخوان
كتابخوان همان فیلمی بود که پس از شش سال غیبت، از کارگردان انگلیسی و گزیدهکارش، استفن دالدری، انتظار داشتیم. دالدری که اصالتاً یک تئاتری محسوب میشود و تا کنون موفقیتهای بسیاری را به واسطهی اجرای نمایشهای درخشانش بدست آورده، در سه فیلم بلند سینمایی خود نشان داده است که هم سینما را خوب میشناسد و هم به چگونگی تصویر تأثیرگذار و تودرتوی یک داستان اشراف کامل دارد. دالدری در «کتابخوان» موضوعی را مورد بحث قرار داده که بر خلاف ظاهر تکراری و شاید به نوعی کلیشهشدهاش، در لایههای زیرین خود گویای حرف و سخن تازهای در باب فاجعهی جنگ و متعاقب آن نفرین ابدیاش برای جامعهایست که در دنیا به عنوان بانی آن شناخته میشود
...
http://www.longcuts.com/index.php?option...

Thomas Browne (1605-1682)

هیچ وقت نقاش خوبی نـخواهم شد
امشب دلی کشیدم
شبیه نیمه سیبی
که به خاطر لرزش دستانـم
در زیر آواری از رنگ ها
...ناپدید ماند

khoshlaham ke mano be jame dostat rah dadi
omidvaram baham karhaye bozorgi bokonim

The poets labouring all their days
To build a perfect beauty in rhyme
Are overthrown by a woman's gaze
And by the unlabouring brood of the skies:
And therefore my heart will bow, when dew
Is dropping sleep, until God burn time,
Before the unlabouring stars and you.
"William Butler Yeats "
http://www.goodreads.com/topic/show/4...
کلود شابرول، فیلمساز برجستهی فرانسوی درگذشت
http://www.goodreads.com/topic/show/4...