تذکرة الاولیاء Quotes

Rate this book
Clear rating
تذکرة الاولیاء تذکرة الاولیاء by Attar of Nishapur
996 ratings, 4.27 average rating, 98 reviews
تذکرة الاولیاء Quotes Showing 1-21 of 21
“(از ابوالحسن بوشنجی راجع به حقیقت تصوّف پرسیدند، گفت:) امروز اسمی است و حقیقت پدید نه؛ و پیش از این حقیقت بود بی اسم.”
فرید الدین عطار, تذکرة الاولیاء
“محبت درست نشود مگر در میان دو تن که یکی دیگری را گوید که: ای من!”
Farid Al-Din Attar, تذکرة الاولیاء
“حسن بصری می گوید : مسلمانی در کتاب هاست و مسلمانان در زیر خاک خفته اند .”
فرید الدین عطار, تذکرة الاولیاء
“گفت: "هر که پندارد که نزدیک تر است ، او به حقیقت دورتر است. چون آفتاب که بر روزن می افتد، کودکان خواهند که تا آن ذره ها بگیرند. دست در کنند . پندارند که در قبضه ی ایشان آمد . چون دست باز کنند، هیچ نبینند .”
فرید الدین عطار, تذکرة الاولیاء
“دلها سه قسم است: دلی است مثل کوه که آن را هیچ از جای نتواند جنبانید. و دلی است چون درخت بیخ او محکم، اما باد او را گه گه حرکتی می‌دهد. و دلی است چون پری، که تا باد می‌وزد به هرسو می‌گردد”
Farid Al-Din Attar, تذکرة الاولیاء
“در حکایت حلاج می خوانیم :
در شبان روزی در زندان هزار رکعت نماز کردی . گفتند: چون می گویی که من حقم این نماز که را می کنی ؟ گفت : ما دانیم قدر ما”
فرید الدین عطار, تذکرة الاولیاء
“ما را با او سرّی است که جز بر سر دار نمی توان گفت”
فرید الدین عطار, تذکرة الاولیاء
“گفتند: محبت را نشان چیست؟ گفت: آن که به نیکویی زیادت نشود و به جفا نقصان نگیرد”
Farid Al-Din Attar, تذکرة الاولیاء
“زبان تو ترجمان دل توست و روی تو آینهٔ دل توست. بر روی پیدا شود آنچه در دل نهان داری”
Farid Al-Din Attar, تذکرة الاولیاء
“سهل بن عبدالله می گوید : اهل لا اله الا الله بسیارند و مخلصان اندک”
فرید الدین عطار, تذکرة الاولیاء
“این قصه را الم باید که ز قلم هیچ نیاید”
Farid Al-Din Attar, تذکرة الاولیاء
“‫به صحرا شدم. عشق باریده بود و زمین تر شده. چنانک پای به برف فرو شود، به عشق فرو می‌شد.”
Farid Al-Din Attar, تذکرة الاولیاء
“ماتم‌زده را نبیند مگر ماتم‌زده”
Farid Al-Din Attar, تذکرة الاولیاء
“و گفت: دلم را به آسمان بردند، گرد همه ملکوت بگشت و باز آمد.
گفتم: چه آوردی؟
گفت: محبت و رضا که پادشاه این هردو بودند.
{ذکر بایزید بسطامی - تذکرة الاولیا}”
Attar of Nishapur, تذکرة الاولیاء
“حقیقت صدق آن است که راست گویی در مهم ترین کاری که از او نجات نیابی مگر به دروغ”
Farid Al-Din Attar, تذکرة الاولیاء
“نقل است که در بغداد دزدی را آویخته بودند. جنید برفت و پای او را بوسه داد. او را سؤال کردند، گفت: "هزار رحمت بر وی باد که در کار خود مرد بوده است و چنان این کار را به کمال رسانیده است که سر در سر آن کرد".”
Farid Al-Din Attar, تذکرة الاولیاء
“اگر حال خود از شما پنهان دارم، زبان ملامت دراز میکنید و اگرمکشوف میگردانم، طاقت آن نمی‌آورید. با شما چه می‌باید کرد؟”
Farid Al-Din Attar, تذکرة الاولیاء
“اندوه ملکی است که چون جایی قرار گرفت، رضا ندهد که هیچ‌چیز با وی قرار گیرد”
Farid Al-Din Attar, تذکرة الاولیاء
“همه چیز در دوچیز یافتم: یکی مراست، دوم دیگری را. آنکه مراست اگر من از آن بگریزم، او به سر من آید و آنکه دیگری راست به جهد بسیار به من نیاید”
Farid Al-Din Attar, تذکرة الاولیاء
“تا خلق را بشناختم هیچ باک ندارم از آنکه مدح گویند یا ذم از آن جهت که ندیدم ستاینده الا مفرط، و نکوهنده الا مفرط”
Farid Al-Din Attar, تذکرة الاولیاء
“و مستی را دیدم که در میان وحل می رفت، افتان و خیزان.
فقلت له ثبت قدمک یا مسکین حتی لاتزل
گفتم قدم ثابت دار تا نیافتی.
گفت: تو قدم ثابت کردها ای با این همه دعوی؟ اگر من بیفتم مستی باشم به گل آلوده، برخیزم و بشویم. این سهل باشد. اما از افتادن خود بترس.

[ذکر حسن بصری]”
فریدالدین عطار نیشابوری., تذکرة الأولیاء: دوره ۲ جلدی