شاهنامه، دفتر یکم Quotes
شاهنامه، دفتر یکم
by
Abolqasem Ferdowsi108 ratings, 4.91 average rating, 28 reviews
شاهنامه، دفتر یکم Quotes
Showing 1-10 of 10
“بیاموز و بشنو ز هر دانشی
بیابی ز هر دانشی رامشی
ز خورد و ز بخشش میاسای هیچ
همه دانش و داد دادن بسیچ
"شاهنامه (تصحیح خالقی مطلق)/ گفتار گفتار اندر خواب دیدن سام نریمان”
― شاهنامه، دفتر یکم
بیابی ز هر دانشی رامشی
ز خورد و ز بخشش میاسای هیچ
همه دانش و داد دادن بسیچ
"شاهنامه (تصحیح خالقی مطلق)/ گفتار گفتار اندر خواب دیدن سام نریمان”
― شاهنامه، دفتر یکم
“جهانا سراسر فسوسی و باد
به تو نیست مرد خردمند شاد
"شاهنامه (تصحیح خالقی مطلق)/ گفتار اندر نامه نوشتن منوچهر بنزدیک شاه آفریدون”
― شاهنامه، دفتر یکم
به تو نیست مرد خردمند شاد
"شاهنامه (تصحیح خالقی مطلق)/ گفتار اندر نامه نوشتن منوچهر بنزدیک شاه آفریدون”
― شاهنامه، دفتر یکم
“نگر تا سخنگوی دهقان چه گفت
که راز دل از دیدگان درنهفت:
مرا و ترا بندگی پیشه باد
ابا پیشهمان نیز اندیشه باد
به نیک و به بد هر چه شاید بدن
بباید همی داستانها زدن
"شاهنامه (تصحیح خالقی مطلق)/ گفتار اندر آمدن سلم و تور به جنگ آفریدون”
― شاهنامه، دفتر یکم
که راز دل از دیدگان درنهفت:
مرا و ترا بندگی پیشه باد
ابا پیشهمان نیز اندیشه باد
به نیک و به بد هر چه شاید بدن
بباید همی داستانها زدن
"شاهنامه (تصحیح خالقی مطلق)/ گفتار اندر آمدن سلم و تور به جنگ آفریدون”
― شاهنامه، دفتر یکم
“زمانه بیک سان ندارد درنگ
گهی شهد و نوش است و گاهی شرنگ
"شاهنامه (تصحیح خالقی مطلق)/ گفتار اندر آمدن سلم و تور به جنگ آفریدون”
― شاهنامه، دفتر یکم
گهی شهد و نوش است و گاهی شرنگ
"شاهنامه (تصحیح خالقی مطلق)/ گفتار اندر آمدن سلم و تور به جنگ آفریدون”
― شاهنامه، دفتر یکم
“برین گونه گردد به ما بر سپهر
بخواهد ربودن چو بنمود چهر
مبر خود به مهر زمانه گمان
نه نیکو بود راستی در کمان
چو دشمنش گیری نمایدت مهر
و گر دوست خوانی نبینیش چهر
یکی پند گویم ترا من درست
دل از مهر گیتی ببایدت شست
"شاهنامه (تصحیح خالقی مطلق)/ گفتار اندر نامه فرستادن شاه آفریدون به سلم و تور”
― شاهنامه، دفتر یکم
بخواهد ربودن چو بنمود چهر
مبر خود به مهر زمانه گمان
نه نیکو بود راستی در کمان
چو دشمنش گیری نمایدت مهر
و گر دوست خوانی نبینیش چهر
یکی پند گویم ترا من درست
دل از مهر گیتی ببایدت شست
"شاهنامه (تصحیح خالقی مطلق)/ گفتار اندر نامه فرستادن شاه آفریدون به سلم و تور”
― شاهنامه، دفتر یکم
“جهانا بپروردیش در کنار
وزان پس ندادی به جان زینهار
نهانی ندانم ترا دوست کیست
بدین آشکارت بباید گریست
"شاهنامه (تصحیح خالقی مطلق)/ گفتار اندر نامه فرستادن شاه آفریدون به سلم و تور”
― شاهنامه، دفتر یکم
وزان پس ندادی به جان زینهار
نهانی ندانم ترا دوست کیست
بدین آشکارت بباید گریست
"شاهنامه (تصحیح خالقی مطلق)/ گفتار اندر نامه فرستادن شاه آفریدون به سلم و تور”
― شاهنامه، دفتر یکم
“مکش مورکی را که روزی کشست
که او نیز جان دارد و جان خوش است
"شاهنامه (تصحیح خالقی مطلق)/ گفتار اندر نامه فرستادن شاه آفریدون به سلم و تور”
― شاهنامه، دفتر یکم
که او نیز جان دارد و جان خوش است
"شاهنامه (تصحیح خالقی مطلق)/ گفتار اندر نامه فرستادن شاه آفریدون به سلم و تور”
― شاهنامه، دفتر یکم
“بزرگی که فرجام او بتریست
برآن برتری بر بباید گریست
سپهر بلند ار کشد زین تو
سرانجام خشتست بالین تو
"شاهنامه (تصحیح خالقی مطلق)/ گفتار اندر نامه فرستادن شاه آفریدون به سلم و تور”
― شاهنامه، دفتر یکم
برآن برتری بر بباید گریست
سپهر بلند ار کشد زین تو
سرانجام خشتست بالین تو
"شاهنامه (تصحیح خالقی مطلق)/ گفتار اندر نامه فرستادن شاه آفریدون به سلم و تور”
― شاهنامه، دفتر یکم
“نگه کرد پس ایرج نامور
بدان مهربان پاک فرخ پدر
چنین داد پاسخ که ای شهریار
نگه کن بدین گردش روزگار
که چون باد بر ما همی بگذرد
خردمند مردم چرا غم خورد
همی پژمراند رخ ارغوان
کند تیره دیدار روشنروان
به آغاز گنج است و فرجام رنج
پس از رنج رفتن ز جای سپنچ
که بستر ز خاکست و بالین ز خشت
درختی چرا باید امروز کشت
که هر چند چرخ از برش بگذرد
تنش خون خورد، بار کین آورد
خداوند شمشیر و گاه و نگین
چو ما دید بسیار و بیند زمین
"شاهنامه (تصحیح خالقی مطلق)/ گفتار اندر بخش کردن آفریدون جهان را بر پسران”
― شاهنامه، دفتر یکم
بدان مهربان پاک فرخ پدر
چنین داد پاسخ که ای شهریار
نگه کن بدین گردش روزگار
که چون باد بر ما همی بگذرد
خردمند مردم چرا غم خورد
همی پژمراند رخ ارغوان
کند تیره دیدار روشنروان
به آغاز گنج است و فرجام رنج
پس از رنج رفتن ز جای سپنچ
که بستر ز خاکست و بالین ز خشت
درختی چرا باید امروز کشت
که هر چند چرخ از برش بگذرد
تنش خون خورد، بار کین آورد
خداوند شمشیر و گاه و نگین
چو ما دید بسیار و بیند زمین
"شاهنامه (تصحیح خالقی مطلق)/ گفتار اندر بخش کردن آفریدون جهان را بر پسران”
― شاهنامه، دفتر یکم
“مرا پیشتر قیرگون بود موی
چو سرو سهی قد و چون ماه روی
سپهری که پشت مرا کرد کوز
نشد پست، گردان بجایست نوز
خماند شما را همان روزگار
نماند خمانیده هم پایدار
"شاهنامه (تصحیح خالقی مطلق)/ گفتار اندر بخش کردن آفریدون جهان را بر پسران”
― شاهنامه، دفتر یکم
چو سرو سهی قد و چون ماه روی
سپهری که پشت مرا کرد کوز
نشد پست، گردان بجایست نوز
خماند شما را همان روزگار
نماند خمانیده هم پایدار
"شاهنامه (تصحیح خالقی مطلق)/ گفتار اندر بخش کردن آفریدون جهان را بر پسران”
― شاهنامه، دفتر یکم
