Amir > Recent Status Updates

با تلخ کامی و بریده بریده به خودش می گفت :
آه که ما آدم ها چه موجودهای عجیبی هستیم. از این پس از بشریت چه انتظاری می توان داشت؟
زندگی واقعا به زحمت ادامه دادنش می ارزد؟

میتیا پُلِ داستایفسکی بین الکسی ایوانوویچ قمارباز و آلیوشای مهربان پاک دامن. آیا عشق مسیحی چیزی جدا از عشق به شادی، پایکوبی و زنان است؟
.پایان فصل میتیا.

خانم، اگر شما روانشناس باتجربه ای هستید من هم بیمار باتجربه ای هستم!

نویسنده مراتب اعتراض خود را به قانون گرایی محض اعلام میکند و معتقد است برای انجام کاری قانونی بودن باید توام با اخلاقی بودن آن کار باشد. حال اگر عملی غیر اخلاقی اما قانونی توسط دولت یا اکثریت جامعه انجام شود راه حل چیست؟
نافرمانی مدنی مثل اعتصاب
نافرمانی مدنی روشیست برای تحمیل خواسته ی اقلیت دغدغه دمند، به خواسته ی اکثریت حزب بادی و بی خیال جامعه. به نوعی میتوان گفت روشیست در نفی اصول بنیادین دموکراسی.

کسی که دیگران را دوست دارد شادمانی آنها را هم دوست دارد. میتیا میگوید بدون شادی نمی توان زندگی کرد. بله میتیا! سالک همیشه میگفت :
هر چه واقعی و زیباست بخشاینده و مهربان نیز هست. آری! مسیح آب را به شراب تبدیل کرد تا شادی میهمانان خدشه دار نشود.

به حقیقت این را به شما میگویم اگردانه ی گندمی که روی زمین افتاده نمیرد تنها می ماند اما اگر بمیرد حاصل بسیار به بار می آورد.
فصل 12 آیه 24 از زبان یوحنا
ادامه ی گفت و شنود های مذهبی... فصل زوسیما سخت پیش رفت.
پایان جلد دو

نویسنده اعمال تغیر از طریق شرکت درانتخابات را به سخره می گیرد وخواننده رابه انواع نافرمانی های مدنی از جمله شرکت در اعتصابات تشویق می کند و در مورد این قبیل نافرمانی ها مینویسد:
عمل برآمده از اصول، اقدام ناشي از ادراك و عمل درست، مسايل و روابط را تغيير مي دهد
اقدام انقلابي اساساً يعني همين . اين گونه اقدام نه تنها
حكومت و كليساها را تجزيه مي كند ، حتي در درون فرد با جدا سازي بدي از نيكي، خود وي را هم
دو شقه مي سازد

فصل سوم: کنترل را دوباره بدست بگیرید. (مرحله ی پسا ترک)
منو یاد اون معلم پرورشی ای میندازه که هر هفته میومد درمورد ترک خودارضایی حرف میزد!
.
خواستم جلد دوم ترجمه رو از مترجم بگیرم و هزینه رو بپردازم اما مترجم اصرار کرد منتظر انتشار رسمیش بمونم(نشر ثالث) و من بناچار مجبور شدم متن زبان اصلی رو آغاز کنم.(توفیق اجباری)

در مواقعی که دولت به پیشبرد مدنیت می پردازد، ثرو به انجام وظایف اجتماعی بسیار تمایل دارد اما هنگامی که حکومت با عدالت همخوانی ندارد، وقتی سبب میشود فرد شریک ساکت فسادهایش تبدیل شود ، انسان چه چاره ای خواهد داشت؟
اقدامات کوچک فردی حتی بدون نتایج فوری، حداقل این فایده را دارند که درنهایت به آموزش افکار عمومی در دراز مدت منجر میشود و این دستاورد کمی نیست چرا که آموزش درواقع خود سیاست است.

آه ایلیوشای کوچک آخرین بار که پای کتاب گریه کردم را به یاد ندارم .امروز تو این هدیه را به من دادی

آلیوشا بجز تو کسی را دوست ندارم. فقط تو و دخترکی بدذات که عاشقش شده ام و دارد مرا به نیستی می کشاند. ولی عاشق شدن معنی اش دوست داشتن نیست! آدم میتواند عاشق کسی باشد و در عین حال از او متنفر باشد. این را بخاطر داشته باش.(میفهمم چی میگه!)

مطالب جالبی درمورد مکانیزم مغزی اعتیاد گفته . به این صورت که یه چیزی انقدر برای شخص تاثیرگذار میشه و بقدری دوپامین توی مغزش ترشح میکنه که چیزای دیگه که دوپامین کمتری ترشح میکنن عملا برای شخص بی اهمیت میشن مثلا اشتها به غذا رو از دست میده یا مثلا دیگه رغبتی به روابط اجتماعی نداره. پس انگار همونقدر که اعتیادهای منفی زیانبار هستن، اعتیادهای مثبت هم میتونن بد باشن. لازم شد درمورد اعتیادهای مثبت هم مطالعه کنم.

مدتی یه ویدیوی پورن وطنی همه رو تعجب زده کرده بود که توش یه نفر زنش رو دراختیار یه مرد دیگه گذاشته بود و بالذت ازشون فیلم گرفته بود.کتاب توضیح میده. اینها افرادی هستن که از ابتدای نوجوانی که شهوت توشون بیدار شده فیلم پورن تماشاکردن یعنی سکس دو نفر دیگه از اول تو ذهنشون کاشته شده پس هیچ وقت حتی تو فانتزیای ذهنیشون هم فاعل نبودن!فقط به دیدن اون دونفر فکر میکردن. خب بنظرتون یه همچین شخصی اگه زن بگیره با زنش چیکارمیکنه؟!

یه عده از برادران هستن که تا یه چیز خوب رو میبینن تو فکر فرو میرن و بعد میگن...خب اسلامم همینو میگه دیگه! میشه گفت منم ورژن ژاپنی اینا شدم. از هر چی خوشم میاد یه صدایی از درون بهم میگه : خب ذن هم همینو میگه دیگه

مدیریت یک مجموعه باید شامل دو شخص باشه:۱مدیرنگهبان چشم انداز(مدیرعامل) ۲مدیر ارشد مالی.
مدیر ارشد مالی به فکر سود سهام و کلا عدد و رقمای شرکت هست در حالی که مدیرچشم انداز به اهداف انسانی و آرمان های مجموعه توجه داره. این دو مکمل هم هستن و هر چیزی که یکی از این دو رو حذف و تمام تصمیم گیری رو به دیگری واگذار کنه باعث ویرانی مجموعه میشه.

اگر فضیلت مندی (خودشکوفایی) و حفظ آرامش که دو اصل پایه ای رواقی گری هستند در تضاد با یکدیگر قرار گیرند چه باید کنیم؟(زمانی که ابراز خودمان موجب طرد شدن از سوی جامعه و ناراحتی حاصل از آن شود)