Ahmad Davari > Recent Status Updates

روایت ساده و درعین حال دقیق، در کنار نقاشی‌های مرتبط با صحنه‌ها و شخصیت‌ها و همچنین ترجمه تمیز و روان موجب می‌شود که از خواندن آن لذت ببرید.

یک کلاسیک روان و جذاب

به نظر می‌رسد والتر کوفمان، نویسنده کتاب، شیفته‌ی نیچه است. از طرفی او تألیفات متعددی در باب شخصیت و آثار نیچه دارد. بنابراین بخش نیچه تشریح مفیدی در اختیار خواننده می‌گذارد.
هر چند ترجمه بسیار ضعیف است.

نکته‌ای که مورد اشاره‌ی همه‌ی سفرنامه‌نویس‌ها بوده است، تا اینجای کار البته، آتش‌سوزی‌های پی‌درپی در استانبول است. یانقین.

یک بار خواندن این کتاب برای هر ایرانی به شدت توصیه می‌شود

این کتاب روایت یک خانواده مهاجر آبادانی و تقابل شان با امریکایی ها و جامعه آمریکایی است. نویسنده که هنگام مهاجرت کودک دبستانی بوده است، متن روایت را با همان شوخی ها و صحنه سازی های آشنای نویسندگان آمریکایی نوشته است. اما اینکه یک طرف ماجرا یک خانواده ایرانی است فضاها را جذاب تر و بامزه تر می کند.

کتاب به زبان ساده و روان به تاریخ فلسفه می‌پردازد. شکل نگارش کتاب شبیه کتاب‌های دانشگاهی است. کتاب در عین حال از تصاویر برای انتقال بهتر مفاهیم استفاده کرده است

اگر می‌خواهید سرگذشت فلسفه را به زبانی بسیار ساده، فنی و شیوا بفهمید این کتاب را بخوانید. این کتاب یکی از بهترین نمونه‌های تاریخ فلسفه است که در کنار ترجمه بسیار روان و به‌روز، لذت دوچندانی به شما خواهد داد.
نویسنده از معرفی فلاسفه قبل سقراط می‌آغازد و تا دوره معاصر ادامه می‌دهد.

این جلد از همشهری داستان در مورد خوراکی‌ها و داستان‌های حول محور آشپزی و خوراکی است.
یک جلد خوشمزه

فلسفه مثل جامی شراب برای لحظاتی کوتاه حتا، اضطرابات زندگی را از تن می‌زداید

مأموران دولت همانطور تولیدات موسیقایی را ارزیابی می‌کردند که دیگر تولیدات را؛ یک سری معیار معین وجود داشت و انحراف معیار معین

رسول شانه‌هایش را گرفته بود سمت خودش. سر نوال تکان سختی خورده بود. رگ گردنش تیر کشیده بود. رسول گفته بود «خرمشهر سوخت، تموم شد. چرا نمی‌فهمی؟»

آدم ها هر کار که بخواهند می توانند بکنند به شرطی که طبیعت سر جنگ نداشته باشد. این حرف ها را پدر به اورهان گفته بود و اورهان به دیگران می گفت.

شیفته سبک داستان پردازی آلیس مونرو شدم.

بعد از چندین سال که دیگر یادم نیست مجموعه شعر خریدم از نشر چشمه و انتخاب خیلی خوبی بود. گذشته از این که توی این روزگار خشک و ماشینی حسی از نوجوانی و جوانی به آدم دست میدهد، شهرها هم خیلی خوب و غنی و به روز سروده شده اند. قالب شعری اش را نمی دانم. اما هر چه هست کار سجاد افشاریان ستودنی است