Ahmad Davari > Recent Status Updates

عالی عالی عالی

حداقل صد و چهل پنجاه صفحه باید بخونی تا با دنیای فاکنر آشنا بشی

استحاله آدم ها در هم، ارتباط داستان های به ظاهر بی ربط به هم. همان مستور همیشگی

مستور کمی از سبک نوشتن قبلی اش فاصله گرفته است. هر چند هنوز علاقه مستور به ارتباط دادن شخصیت های به ظاهر بی ربط به هم از بین نرفته است.

اما از عنوان کتاب "بوطیقای گسست" می توان حدس زد که نویسنده کوشیده تا نقدش را با بیانی پرطمطراق و قلمبه سلمبه، همان گونه که ادیبانی چون بیهقی قصد آن را داشتند، حرفه ای تر و فربه تر نشان دهد.
در میان متن گاه گاه اراجاعاتی به مراجع سینمایی شده که درست همان ارجاعات در عین حرفه ای و علمی بودن زبان ساده تری دارند. اما هرجا نظر خود نویسنده را می خوانیم زبان متن خیلی پیچیده تر از آنی است که باید.
به هر حال بخوانید. خوب است.

نویسنده در این کتاب نگاه عمیقی به سینمای فرهادی، همه ی فیلم ها به جز این آخری "فروشنده" داشته است.
برای منی که از سینما بیشتر تماشا و لذتش نصیب ام شده و خیلی درگیر نقد حرفه ای و عمیق اش نبوده ام، که دانش اش را هم نداشته ام، این کتاب تجربه خیلی خوبی بود. بن نظر می رسد این نقد نمره ی خوبی می گیرد، گو این که یکی از دوستان سینمادان بر آن تاکید داشت. اما از عنوان کتاب "بوطیقای گسست" می توان حدس زد که نویسنده کوشیده تا

یک جایی بحث مفصلی در مورد واژه شناسی جاهایی از فرانسه در می گیرد که واقعا نمی شد خواندش. این مرا به شک می اندازد که بهای وقتی که پای جستجو می گذاریم به دست آوردش می ارزد؟

اگر فرانسوی و یا حداقل یک اروپایی بودم لذت خواندن این کتاب صد چندان می شد. برای خواننده فارسی زبان بخش هایی که به مکاشفه درون آدمی می پردازد قابل فهم ترین بخش های کتاب است. اما آن جا که گریزی له نمایشنامه ها، اپراها، و دیوان اشعار هنرمندهای مختلف اروپایی می پردازد، باید مثل خود مهدی سحابی باشی تا کیفش را ببری

تفاوت های اجتماعی، و حتی فردی، در یکنواختی یک دوره گم می شوند هنگامی که آنها را با فاصله ی زمانی و از دور بررسی می کنیم. و این همان چیزی بود که سخت مایه ی تعجبم شد وقتی در عکس داگروتیپی دیدم که دوک دولاروشفوکو درست همان لباس و ظاهر و حالت عمو بزرگ خودم را دارد.
از متن کتاب

از متن کتاب:
فقط عیب و نقص مایه ی توجه و شناخت می شود و اجازه ی از هم شکافتن سازوکارهایی را می دهد که در غیر این صورت برای آدم ناشناخته مانده می مانند. جوانی که هر شب مثل مرده می افتد و تا لحظه ی بیداری و بلند شدن هیچ چیز حس نمی کند آیا هرگز به این فکر می افتد که درباره ی پدیده ی خواب اگر نه به کشف های بزرگی که دست کم به ملاحظاتی جرئی برسد؟ ... حافظه ی بی خلل انگیزه ی چندان نیرومندی برای بررسی پدیده های حافظه نیست.

آقای پروست متشکرم

وقتی جستجو را دستت می گیری، امید به یکسره ادامه دادنش توی همان صفحات نخستین از بین می رود. این شاهکار پروست از آن دست کتاب هایی نیست که دستت بخوانی و ذهنت به اندازه تمام کتاب ظرفیت داشته باشد. بیست صفحه که خواندی، ذهنت آماس می کند. بیست صفحه ای که گذشته از محتوا نثر سنگینی داشته و بارها مجبور شده ای برای خواندن یک جمله به اول بروی و از سر شروع کنی.
گرمانت 1 تمام شد. جلد بعدی را از کتابخانه بیرون کشیدم و هنوز امیدوارم

آقای پروست، با این جور نوشتن بی رحمی را به حد اعلا رساندی.
سلام.

خوندن این کتاب گاو نر می خواهد و مرد کهن

باز هم جستجو، باز هم پروست.
برنامه کرده بودم 20 تا کتاب امسال بخونم. با دست گرفتن کتاب حجیم و سنگین جستجو فکر نکن محقق بشه. تازه آخرش هم ممکنه سر به بیابون بذارم.
آقای پروست سلام.

بخوانید!

خوب است. بدون هیچ توضیحی خوب است. بخوانید.