Narges Salmanizadeh > Recent Status Updates

عشق درست در لحظه ای که انتظارش را نداری، در جایی که نمی دانی ، رو به رویت ظاهر خواهد شد...

آدم ها چطور می توانند این همه ساده باشند؟ چرا فکر میکنن که اگر دو قلب یکی باشد، همه جا باغ و بستان می شود. چرا فکر می کنن عشق مثل یک چوب سحر آمیز با یک ضربه همه چیز را فوق العاده و عالی میکند...
•
هر روزی که میگذره به واسطه ی دیدگاهی که کتاب ها بهم میدن بیشتر به اینکه عشق فقط توی کتاب و فیلما پیدا می شه ایمان می یارم.. و کمتر حوصله درگیر شدن در جریانات عشقی رو پیدا می کنم

آدم ها چطور می توانند انقدر ساده باشند؟ چرا فکر می کنند که اگر دو قلب یکی باشد، همه جا باغ و بستان می شود؟ چرا فکر می کنند عشق مثل یک چوب سحر آمیز با یک ضربه همه چیز را فوق العاده و عالی می کند؟

کِن خطاب به پرستار سدلر:
وقتی ازت یه سوال خصوصی می پرسن، به کلی نشنیده اش بگیر- موضوعو عوض کن یا حتی از اونم بهتر، عوض جواب دادن، یه سوال دیگه از طرف بکن

حرف زدن درباره تمام دفعاتی که موفق به یافتن او نشدم، مثل حرف زدن درباره تمام بلیتهای بخت آزمایی ای است که جایزه ای به آنها تعلق نمی گیرد. هرگز داستان آدم هایی را که بلیتهایشان برنده نشده شنیده ای؟

کتاب انقدر جذاب؟ یکم یکم میخونم تموم نشه

به این نتیجه رسیده بود که زندگی بی عشق همین بود که آرام وسر به زیر از مهمانی ها آخر هفته بیرون بیایدوتک و تنها به آپارتمان خودش برگردد، در حالی که باقی مردها دست دور کمر همسر یا دوست دخترشان می انداختند و هر چند لحظه خم می شدند و گردن آنها را می بوسیدند
•
اینم یه جور تعبیراز عشق می تونه باشه.. جالب زاویه دید مختلف آدماست

You think this is a trap, then?" the Count asked.
"I always think everything is a trap until proven otherwise," the Prince answered. "Which is why I'm still alive."
–William Goldman, The Princess Bride
فکر می کنی یه تله است؟
- همیشه فکر می کنم که تله است مگر اینکه خلافش ثابت شه، واسه همینم هست که تا الان زنده موندم

Don't have a mother," he said. Not only had he no mother, but he had not the slightest desire to have one. He thought them very over-rated persons.
–J. M. Barrie, Peter Pa
گفت مامان ندارم. نه تنها مامان نداشت بلکه کوچکترین تمایلی به مامان داشتن نداشت. اون مامانارو کسایی می دونست که بیش از حد بهشون بها داده شده

Life isn't fair, Bill. We tell our children that it is, but it's a terrible thing to do. It's not only a lie, it's a cruel lie. Life is not fair, and it never has been, and it's never going to be.
اینجای کتاب می گه که” بیل، زندگی عادلانه نیست ما به بچه هامون می گیم که هست اما کار خیلی وحشتناکیِ. فقط یه دروغ نیست یه دروغ ظالمانست. زندگی عادلانه نیست، هیچ وقت هم نبوده و هیچ وقت نخواهد بود

خصمت را عصبانی کن
زیرا وقتی عصبانی باشد قوه تمیز خود را از دست می دهد و نمی فهمد که چه چیزی به نفع اوست. برای اینکه او را عصبانی کنی باید به طور مکرر در حقش بی انصافی کنی، یا به نوعی مغلطه کنی و در کل بی ادب باشی
حالا من با قسمت آخر موافق نیستم اصلا.. بحثی با کیفیت و جذابِ که با رعایت ادب به پایان برسه

"Beyond the Wild Wood comes the Wild World," said the Rat. "And that's something that doesn't matter, either to you or to me. I've never been there, and I'm never going, nor you either, if you've got any sense at all."
–Kenneth Grahame, The Wind in the Willows

Im reading the original copy of this book and lets see whats going on in this book about a book lover girl

غم بیهودگی ها می زند موج در تو
غروری از توان من فزون تر

این شعر خواندنی
این عشق ماندنی
این شور بودنیست
این لحظه های پر شور
این لحظه های ناب
این لحظه های با تو نشستن
سرودنیست

چشم های مامان من هم پف کردگی دارد. می گوید سرماخوردگی است. ولی من می دانم; واسه گریه است. راست راستی گریه می کند ها. بعضی وقت ها چند ساعت پشت هم...

غرق داستان بودم که به این تیکه برخوردم:
سربندی با پشم کوسفند ایرانی به سر می گذاشت که آن را با چند سنجاق محکم می بست..
هروقت توی کتابا و فیلمای غیر ایرانی اشاره ای به ایران میشه یه جوری میشم.. یه جور خوب امیدوار.. رگِ میهندوستیم یهو میپره بالا

بهش گفتم یک ذره هم برایم اهمیت ندارد، هر چند که این چشم های بی شعورم پر از اشک بودند. البته فکر نکنید گریه می کردم ها. من هیچ وقت گریه نمی کنم. بعضی وقت ها مردم خیال می کنند گریه می کنم در حالی که اشک چشم من مال حساسیت است.

*داستان تریسی بیکر، ژاکلین ویلسون

۲۰۱۷ رو با جومپا لاهیری و داستان کوتاه های جذابش شروع می کنیم. باشد که رستگار شویم

بهش گفتم یک ذره هم برایم اهمیت ندارد، هر چند که این چشم های بی شعورم پر از اشک بودند. البته فکر نکنید گریه می کردم ها. من هیچ وقت گریه نمی کنم. بعضی وقت ها مردم خیال می کنند گریه می کنم در حالی که اشک چشم من مال حساسیت است.

*داستان تریسی بیکر، ژاکلین ویلسون

The value of a smile at christmas
It costs nothing but creates much
None are so rich they can get along without it and none so poor but are richer for its benefits
It creates happiness in the home, fosters good will in a business and is the countersign of friends

Freud said that everything you and I do springs from two motives: the sex urge and the desire to be great