Amin > Amin's Quotes

Showing 1-30 of 182
« previous 1 3 4 5 6 7
sort by

  • #1
    محمدرضا شفیعی کدکنی
    “به کجا چنین شتابان؟
    گون از نسیم پرسید
    - دل من گرفته زین جا
    هوس سفر نداری
    ز غبار این بیابان؟
    - همه آرزویم اما
    چه کنم که بسته پایم.
    به کجا چنین شتابان؟
    - به هر آن کجا که باشد
    به جز این سرا، سرایم
    - سفرت به خیر اما تو و دوستی، خدا را
    چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی
    به شکوفه‌ها، به باران
    برسان سلام ما را”
    محمدرضا شفیعی کدکنی, در کوچه‌باغهای نشابور

  • #2
    José Saramago
    “همانطور که لباس زیبا نشان آدمیت نیست ، با داشتن عصای سلطنت هم نمی شود پادشاه شد”
    José Saramago, Blindness

  • #3
    “سال ها پیش در یک کتاب وحشتناک خوانده بود فاجعه نه ساده است و نه ناگهانی . یعنی هم ترکیب چند چیز است هم ذره ذره اتفاق می افتد . در کتاب نوشته شده بود معمولا چند چیز باید به هم بچسبند تا فاجعه ای رخ دهد . نوشته شده بود از ایننظر فاجعه مثل خوشبختی است . در خوشبختی نیز چند چیز بایدهمزمان اتفاق بیفتد تا کسی خوشبخت شود . پول تنها کافی نیست . عشق تنها کافی نیست . شهرت تنها کافی نیست . اما اگر همه این ها با هم باشند شاید بشود گفت کسی خوشبخت شده است . از نظر نویسنده ، تنها تفاوت آن ها شاید این باشد که در خوشبختی انگار چیزها خیلی ضعیفبه هم چسبیده اند . دیگر هیچ وقت از هم جدانمیشئند . چون وقتی اتفاق افتاد دیگر نمیتوان آن ها را به حالت اول برگرداند. نویسنده نوشته بود وقتی لیوانی شکست دیگر شکسته است . وقتی چیزی سوخت دیگر سوخته است . وقتی کسی روی سرسره رفت دیگر باید تا آخر شیب پایین برود . برگشتی در کار نیست . برای همین است که از نظر نویسنده کتاب ، هر خوشبختی همیشه در معرض فرو ریختن و تبدیل شدن به فاجعه است اما فاجعه ها هرگز تبدیل به خوشبختی نمی شوند ؛ حتی شاید شدتشان بیشتر هم بشود یا همان طور ثابت بمانند اما به هر حال از بین نمی روند . به همین دلیل روز به روز به فاجعه ها اضافه می شود و از خوشبختی ها کم می شود . بعد نویسنده به عنوان نمونه ای شایع از تبدیل یک خوشبختیبه فاجعه ، با دقت شرح داده بود که چه طور عشق ها اول تبدیل می شوند به دوست داشتن های ساده ، بعد به بی تفاوتی و گاه به نفرت و در نتیجه خوشبختی موقتی مثل عشق تجزیه می شود به یک فاجعه ماندگار. توی کتاب نوشته شده بود فاجعه مثل این است که به کسی چند گلوله شلیک کنیم ؛ به طوری که گلوله آخر ، به عنوان تیر خلاص ،توی شقیقه اش شلیک شود .”
    مصطفی مستور, سه گزارش کوتاه درباره‌‌ی نوید و نگار

  • #4
    José Saramago
    “گوش کن ، شما به مراتب از من فهمیده تری ، در قیاس با شما من دختر نادانی بیش نیستم اما به عقیده من ما از همین حالا هم مرده ایم . چون مرده این کوریم یا اگر میخواهید اینطوری بگویم چون کوریم مرده ایم .
    من که هنوز میبینم
    خوش به حالت ، خوش به حال شوهرت ، خوش به حال من و دیگران . اما نمیدانی این بینایی تا کی دوام می آورد ، اگر کور بشوی با دیگران فرقی نمیکنی . سرنوشت همسایه پایینی در انتظار همه ماست
    امروز امروز است . کار فردا را به فردا بگذاریم . من امروز مسئولم . فردا که کور شدم دیگر نیستم .
    منظورت از مسئولیت چیست ؟
    مسئولیت بینا بودن در میان کوران
    شما که نمیتوانی عصاکش همه کورهای دنیا بشوی و شکمشان را سیر کنی
    باید بتوانم
    اما نمیتوانی
    هر چه از دستم بر آید میکنم”
    José Saramago, Blindness

  • #5
    J.R.R. Tolkien
    “فرودو گفت : بله . ولی حرفهای گندالف یادت است؟"حتی گولوم هم ممکن است وظیفه ای داشته باشد"
    ولی اگر او نبود سام ، نمیتوانستم حلقه را نابود کنم و مأموریت ما حتی در این لحظه آخر بیهوده از آب در می آمد.پس بیا او را ببخشیم!چون مأموریتمان به نتیجه رسیده و حالا همه چیز تمام شده. خوشحالم که اینجا همراه منی. اینجا ، در آخر همه ماجراها سام.”
    J.R.R. Tolkien, The Return of the King

  • #6
    شمس لنگرودی
    “چه اندوه بار
    بزرگ می شویم
    که بمیریم ...”
    شمس لنگرودی

  • #7
    José Saramago
    “سوال احمقانه ایست که مردم میپرسند فلانی از چی مرد ، مرد دیگر ، بعد از مدتی علت مرگ از یاد میرود ، فقط یک کلمه می ماند ، مرد”
    José Saramago, Blindness

  • #8
    J.R.R. Tolkien
    “گیملی گفت : و تردیدی ندارم که آثار سنگی بهتر،قدیمی تر هستند و در دوره نخست بنا ساخته شده اند . وقتی آدم ها کاری را شروع میکنند ، همیشه وضع این طور است : یادر بهار یخبندان میشود و یا در تابستان خشکسالی و آنها در انجام وعده های خود شکست میخورند .
    لگولاس گفت : با این همه به ندرت پیش می آید که در بذرافشاندن شکست بخورند . و این بذر در میان خاک و پوسیدگی میماند تا در زمان و مکانی غیر منتظره جوانه بزند . کرده های آدم ها بیشتر از ما عمر میکند گیملی .
    دورف گفت : ولی به گمانم آخرش چیزی از آن در نمی آید ، جز فرصت های از دست رفته .
    لگولاس گفت : در این مورد الف ها چیزی نمیدانند .”
    J.R.R. Tolkien, The Return of the King

  • #9
    José Saramago
    “چشم تنها جای بدن است که شاید هنوز روحی در آن باقی باشد”
    José Saramago, Blindness

  • #10
    José Saramago
    “اگر نمیتوانیم مثل آدم زندگی کنیم ، دست کم بکوشیم مثل حیوان زندگی نکنیم”
    José Saramago, Blindness

  • #11
    “دانیال گفت : فرض دوم زنی در کار نیست .
    تلویزیون برنامه کودک پخش می کرد . " اگه زنی در کار نباشه ، عشقی هم در کار نیست . شکسپیر و حافظ و رومئو وژولیت و شیرین و فرهاد ول معطل اند . اگه روزی زن ها بخواند از این جا برند ، تقریبا همه ادبیات و سینما و هنر دنیا رو با خودشون باید ببرند . اما اگه قرار باشه مردا برند چی ؟ "
    اگه قرار باشه مردها از این دنیا گورشون رو گم کنند و برند بهت قول میدم که هر چی جنگ و کشتار و کثافت کاری های دیگه است رو با خودشون میبرند . دنیا عینهو گوشت خرگوش می مونه . نصف حلال نصف حرام . زن نصفه ی حلال دنیاست . هر چی کثافت کاری و گند کاری هست توی مردهاست . هرکی قبول نداره ورداره آمار رو بخونه . تاریخ رو بخونه . تلویزیون تماشا کنه .”
    مصطفی مستور, استخوان خوک و دست‌های جذامی

  • #12
    José Saramago
    “اگر پیش از دست زدن به هر کاری نتایجش را بلافاصله در نظر بگیریم ، بعد نتایج محتمل ، ممکن و متصور را ، هرگز از اولین نقطه ای که فکر کردن ما را به درنگ واداشت فراتر نخواهیم رفت .”
    José Saramago, Blindness

  • #13
    J.R.R. Tolkien
    “ولی خب ، عجیب است تعریف چیزهای خوبی که آدم داشته و روزهای خوشی که گذرانده خیلی طول نمیکشد و زیاد هم شنیدنی نیست اما از چیزهای ناراحت کننده و دلهره آور و حتی فجیع ، قصه خوبی در می آید.”
    J.R.R. Tolkien, The Hobbit

  • #14
    علیرضا روشن
    “از لیوان ها
    به لیوان , شکسته فکر می کنی
    از آدمها
    به کسی که از دست داده ای
    به کسی که به دست نیاورده ای
    همیشه
    چیزی که نیست
    بهتر است”
    علیرضا روشن

  • #15
    رضا قاسمی
    “منظره‌ی ویرانی آدم‌ها غم‌انگیزترین منظره‌ی دنیاست .”
    رضا قاسمی / Reza Ghasemi

  • #16
    José Saramago
    “آیا کسی هست که هنوز این نکته را نادیده بگیرد که نجابت در راه بسیار دشوار کمال همواره با اشکالات فراوان رو به رو می شود ، اما بخت یار گناه و گمراهیست ؟”
    José Saramago, Blindness

  • #18
    Confucius
    “If you make a mistake and do not correct it, this is called a mistake.”
    Confucius

  • #18
    Simin Daneshvar
    “ترجمه ها همچون زنانند. آنها که وفادارند کمتر زیبایند و آنها که زیبایند کمتر وفادار”
    سیمین دانشور

  • #19
    Umberto Eco
    “We live for books.”
    Umberto Eco

  • #20
    Sohrab Sepehri
    “من به آمار زمین مشکوکم اگر این سطح پر از آدمهاست پس چرا این همه آدم تنهاست.؟”
    سهراب سپهری

  • #21
    Albert Camus
    “اندیشیدن، سرآغاز تحلیل رفتن است”
    آلبر کامو/Albert Camus

  • #22
    مهدی اخوان ثالث
    “ما چون دو دريچه ، رو به روي هم
    آگاه ز هر بگو مگوي هم
    هر روز سلام و پرسش و خنده
    هر روز قرار روز آينده
    عمر آينه ي بهشت ، اما ... آه
    بيش از شب و روز تير و دي كوتاه
    اكنون دل من شكسته و خسته ست
    زيرا يكي از دريچه ها بسته ست
    نه مهر فسون ، نه ماه جادو كرد
    نفرين به سفر ، كه هر چه كرد او كرد”
    مهدی اخوان ثالث

  • #23
    Darren Shan
    “Even a minute of dying is better than an eternity of nothingness. ”
    Darren Shan, Sons of Destiny

  • #24
    Suzanne Collins
    “Stupid people are dangerous.”
    Suzanne Collins, The Hunger Games

  • #25
    مهدی اخوان ثالث
    “لحظه ی دیدار نزدیک است
    باز من دیوانه ام ، مستم
    باز می لرزد ، دلم ، دستم
    باز گویی در جهان دیگری هستم
    های ! نخراشی به غفلت گونه ام را ، تیغ
    های ، نپریشی صفای زلفکم را ، دست
    و آبرویم را نریزی ، دل
    ای نخورده مست
    لحظه ی دیدار نزدیک است”
    مهدی اخوان ثالث / Mehdi Akhavan Sales

  • #26
    Harry Truman
    “Not all readers are leaders, but all leaders are readers.”
    Harry S. Truman

  • #27
    David Gemmell
    “شیطان درون انسان های ضعیف رشد میکند”
    David Gemmell, Dark Prince

  • #28
    David Gemmell
    “هفاستیون نگاهش را بالا آورد : "به خشکی نگاه میکردم . از اینجا چقدر آروم و صلح آمیز به نظر میرسه."
    دریانورد تأیید کرد:"آره.همه دنیا از روی دریا بهتر به نظر میرسه.فکر میکنم دریا ما رو متواضع میکنه.اونقدر وسیع و با قدرته که جاه طلبی های ما در مقابلش کوچک و بی ارزش به نظر میان.محدودیت هامون رو برجسته میکنه”
    David Gemmell, Dark Prince

  • #29
    Zoya Pirzad
    “نه با کسی بحث کن، نه از کسی انتقاد کن.
    هرکی هرچی گفت بگو حق با شماست و خودت را خلاص کن.
    آدم‌ها عقیده‌ات را که می‌پرسند نظرت را نمی‌خواهند.
    می‌خواهند با عقیده‌ی خودشان موافقت کنی.
    بحث کردن با آدمها بی‌فایده است.”
    زویا پیرزاد, چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم

  • #29
    David Gemmell
    “We make choices everyday, some of them good, some of them bad. And - if we are strong enough - we live with the consequences.”
    David Gemmell



Rss
« previous 1 3 4 5 6 7