(?)
Quotes are added by the Goodreads community and are not verified by Goodreads. (Learn more)
Rosa Jamali

“شطرنجيِ يك شهر


اين شهر رگ هاي من است كه به خواب رفته است
يا شبكه ي گنگي از آن بر مغزم لانه كرده است
يا بخشي از حافظه ام را بر باد داده است:


امروز صبح همه چيز بي سابقه بود
سگي كه از حاشيه مي ترسيد
روي پلك ها رخنه كرده بود
امروز صبح همه چيز بي سابقه بود.

تازه تصوير گنگي از ماهواره رسيده است!


سفيد، شهري ست كه بر طنابِ رخت مانده است:
همه چيز مناسب بود
امواج را به خود كشيده بودم
گرما كلافه ام كرده بود.

تنها من در بزرگراه پيچيده ام
باقي همه ريل است
تا چشم كار مي كند...

اين پيچِ تند ابدي بود؟


اين فلز هميشه ناياب بوده است
و جيوه سايه انداخته است بر چاهار گوشه ي ميز؛
يك درجه گرمتر از ديروز شده است!

رگ هاي من است اين شهر، كه به خواب رفته است.

ريل ها به موازاتِ خواب اند
شهر بر چار گوشي آوار شده است.

به همسرم گفتم :"صبحانه ات را خورده اي؟"

مي شُد از سمت راست خارج شد...

منشورها در باد مي پيچند
و اين لباس كهنه بر باد رفته است.

بر دستي كه خواب رفته است
شطرنجي يك خطِ شكسته نيستم
و جسمِ كوچكم كه بر آب مي رفت.”

Rosa Jamali, این ساعت شنی که به خواب رفته است THE HOURGLASS IS FAST ASLEEP
tags: شعر
Read more quotes from Rosa Jamali


Share this quote:
Share on Twitter

Friends Who Liked This Quote

To see what your friends thought of this quote, please sign up!

1 like
All Members Who Liked This Quote




Browse By Tag