(?)
Quotes are added by the Goodreads community and are not verified by Goodreads. (Learn more)
شهریار

“تا هستم ای رفیق ندانی که کیستم
روزی سراغ وقت من آیی که نیستم
در آستان مرگ که زندان زندگی است
تهمت به خویشتن نتوان زد که زیستم
پیداست ازگلاب سرشکم که من چو گل
یک روز خنده کردم و عمری گریستم
خود مدعی که نمره انصاف اوست صفر
در امتحان صبر دهد نمره بیستم
گر آسمان وظیفه شاعر نمیدهد
گو نام هم به خفیه بلیسد زلیستم
سرباز مفت اینهمه در جا نمی زند
سرهنگ گو ببخش به فرمان ایستم
گوهر شناس نیست در این شهر، شهریار
من در صف خزف چه بگویم که چیستم”

شهریار, دیوان شهریار
Read more quotes from شهریار


Share this quote:
Share on Twitter

Friends Who Liked This Quote

To see what your friends thought of this quote, please sign up!


This Quote Is From

دیوان شهریار دیوان شهریار by شهریار
283 ratings, average rating, 32 reviews

Browse By Tag