“خانه دل تنگ غروبی خفه بود
مثل امروز که تنگ است دلم
پدرم گفت چراغ
و شب از شب پر شد
من به خود گفتم یک روز گذشت
مادرم آه کشید
زود بر خواهد گشت
ابری هست به چشمم لغزید
و سپس خوابم برد
که گمان داشت که هست این همه درد
در کمین دل آن کودک خرد ؟
آری آن روز چو می رفت کسی
داشتم آمدنش را باور
من نمی دانستم
معنی هرگز را
تو چرا بازنگشتی دیگر ؟
آه ای واژه شوم
خو نکرده ست دلم با تو هنوز
من پس از این همه سال
چشم دارم در راه
که بیایند عزیزانم آه”
―
Share this quote:
Friends Who Liked This Quote
To see what your friends thought of this quote, please sign up!
47 likes
All Members Who Liked This Quote
Browse By Tag
- love (101785)
- life (79792)
- inspirational (76200)
- humor (44484)
- philosophy (31149)
- inspirational-quotes (29018)
- god (26979)
- truth (24820)
- wisdom (24766)
- romance (24454)
- poetry (23414)
- life-lessons (22740)
- quotes (21216)
- death (20618)
- happiness (19110)
- hope (18643)
- faith (18509)
- travel (18058)
- inspiration (17465)
- spirituality (15802)
- relationships (15735)
- life-quotes (15658)
- motivational (15447)
- religion (15434)
- love-quotes (15430)
- writing (14978)
- success (14221)
- motivation (13346)
- time (12905)
- motivational-quotes (12657)




































