برجس

"پرتقال کوکی" از زمره فیلم های کوبریک است که بیننده را به خواندن متن اصلی تحریک می کند. "آنتونی برجس" که خود چند سالی در ارتش استعماری بریتانیا در مالزی خدمت کرده، کلمه ی "اورنج" (پرتقال به انگلیسی) را از زبان "ماله"ای (به معنای "شخص") گرفته، و ترکیبی ساخته که در زبان انگلیسی غریب و هولناک می نماید؛ "پرتقال کوکی"! زبان روایت "الکس" از آنچه به اتفاق دوست روسش انجام می دهد، بی هیچ قضاوت شخصی، به گونه ای ترسناک این توهم را تقویت می کند که الکس دیگری هم هست؛ که بی آن که بداند، چگونه، و به چه کسی، و چه تفکری، صادقانه خدمت می کند. این آدمک کوکی، نه تنها دشمنی و کینه بر نمی انگیزد، بلکه گاه ترحم و علاقه را هم به خود جذب می کند! این وهم سهمگین، آنقدر می ترساند که خواننده را وا می دارد به عمل خود بیاندیشد. آیا آنچه به گمان خود، با تعمق و اندیشمندانه انجام می دهیم، همان است که طلب می کنیم؟ یا زیر بمباردمان رسانه ای و تبلیغاتی، بی اختیار به این یا آن تفکر، بی آن که لزومن اعتقادی داشته باشیم، خدمت می کنیم؟
در غیاب یک اپوزیسیون آگاه، جمهوری اسلامی پس از سی و چند سال کژ و مژ رفتن، از انتخابات اخیر به این سو، بصورت دیوی سهمگین اما خوش بر و رو، خود را در منطقه و جهان نهادینه کرد. نظام رهبرسالار، از شکست بارز 1388، برخلاف مخالفین سرگرم به خود، درسی بزرگ گرفت و ناچار شد برای بازسازی خود، حسابشده برنامه ریزی کند. نه این که بخواهم بگویم این هیولا دیگر نابودشدنی نیست اما این بار ریشه دوانده، و عمیق هم، پس از جا کندنش بسیار بیش از سخن پراکنی های منفردین در اپوزیسیون، طناب می برد. به زبان دیگر این هیولا اینک قربانیان خود را چنان آمخته کرده است، که براندازی اش از اپوزیسیون خسته و فرسوده ی موجود، ساخته نیست.
در مقابل "چه" به یک گروه "اقلیت" اطلاق می شود؟ در مقابل مجموع اقلیت های دیگر؟ و اگر این به اصطلاح "اقلیت"ها، جداگانه در نظر گرفته شوند، کدام گروه "اکثریت" محسوب می شود، و طبق کدام آمار؟ ما به اصطلاح مدافعان حقوق "اقلیت"ها، یک عمری ست بی آن که بدانیم، این افراد را به حوزه ای جغرافیایی و فرهنگی "پس" رانده ایم، و محدود کرده ایم. به راستی اگر کسی به "حقوق برابر" در چارچوب "ایران" اعتقاد دارد، یک ساکن شهر سنندج، شهروند زاهدان یا اهواز یا تبریز هم می تواند باشد، یا چه؟ اگر کسی می خواهد به زبانی خاص سخن بگوید، لباسی خاص بپوشد، موسیقی خاصی را گوش کند و سنت خاصی را رعایت کند، این "اختیار" اوست. اتلاق بیرونی به او به عنوان "کرد" یا "ترک" یا "عرب" یا "بلوچ" و غیره، نوعی برچسب "نابرابری" ست که بر پیشانی فردی از آن سرزمین چسبانده می شود. گفتن این که "سیاه پوستان" هم "انسان" هستند، نه تنها دفاع از حقوق برابری انسان ها نیست، بلکه نهایت "نژادپرستی"ست. جمهوری اسلامی میان ایرانی خارج نشین ایرانی داخلی نیز جدایی انداخته و انچه خود کشته است را بحساب مجاهدین نوشته و از این راه دشمن داخلی را علیه دیگران برانگیخته است. تا هرچه از گروه هیای دیگر می کشد مردم ساکت بمانند. ارزشی به کسی می گویند که مانند فرد در فیلم پرتقال کوکی نداند دارد از چه کسی پیروی می کند، رهبر یا دشمن!
 •  0 comments  •  flag
Share on Twitter
Published on July 25, 2025 00:31
No comments have been added yet.