حمید درویشی شاهکلائی's Blog, page 42
October 29, 2012
انتشار شماره جدید مجله حیات
شمر و اوباما روی جلد حیات
شماره جدید (67) ماهنامه فرهنگی حیات به همت قرارگاه نشریات حیات بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیه السلام منتشر شد
خسته نباشید به همه اهالی خوب قرارگاه حیات
اطلاعات بیشتر در وبلاگ نشریه: http://hayatmag.ir/extrapage/hayat

October 20, 2012
وبلاگ مدیر در مدار کربلا

جلسه پایاننامه با این شور و حال در ساعت هفت صبح کمتر پیدا میشود!
علوم به شدت میانرشتهای هستند. سرزنشم نکنید که این یک وبلاگ مدیریتی است که معرفی میکنم!
سید علیاصغر علوی در دانشگاه امام صادق علیهالسلام (+) نیاز به معرفی ندارد.
نویسنده، شاعر، پژوهشگر، راوی، مربی، مبلغ و...
نگاه فرهنگی تربیتی را باید با بررسی نمونههایی چون او درک کرد.
قشنگ است سعی میکند دانستههایش را به آزمون بگذارد و از هر کس، هر چقدر که میتوان، استفاده کند. راستی، شما اگر مرا ببینید از من چه میپرسید؟ اگر یک استاد تمام رشتهتان را ببینید، چه میپرسید؟ چه سوالی هست که فرد دیگری نمیتواند جواب بدهد؟ اگر فرصت پرسش از علامه مصباح یا جوادی میداشتید؟ رهبری؟ آقا امام زمان؟
«مدیر در مدار کربلا» حاصل چندین سال کار پژوهشی میانرشتهای دوست عزیزم در بازتولید معارف عاشورایی در حوزه علوم انسانی است. اختصاصی هم به مدیریت ندارد. تجربه کنید: http://modirekarbala.blog.ir
از آقاسید هر چه بگوییم، کم است. باغ خرمالویش (+)، کتابهای زیر خیمه حسین (+)، از کتابهای شعرش (+) و ما ادراک من سید؟
پیشنهاد برای ورودیهای جدید: بعضیها قابلیت الگو شدن دارند.
October 15, 2012
سوالات پایاننامههای فرهنگ و ارتباطات برگرفته از سخنرانی تبلیغی رهبری نظام برای رشته ما!

این موضوع از یک جهت خوشحالی دارد اما از جهتی که حجم کمی و کیفی انتظارات و مسئولیتهای خودمان را میبینم، باید توکل کرد. باید توسل کرد. بیخیالیمان کار دارد دست نظام میدهد!
سئوالات مهم مقام معظم رهبری از نخبگان و دانشگاهیان و صاحب نظران و..
1.چرا فرهنگ كار جمعى در جامعهى ما ضعیف است؟ این یك آسیب است. با اینكه كار جمعى را غربىها به اسم خودشان ثبت كردهاند،
اما اسلام خیلى قبل از اینها گفته است: «تعاونوا على البرّ و التّقوى»،(1)
یا: «و اعتصموا بحبل اللّه جمیعا».(2) یعنى حتّى اعتصام به حبلاللّه هم باید دستهجمعى باشد؛ «و لا تفرّقوا».(3)
2. چرا در برخى از بخشهاى كشورمان طلاق زیاد است؟
3.چرا در برخى از بخشهاى كشورمان روى آوردن جوانها به مواد مخدر زیاد است؟
4. چرا در روابط همسایگىمان رعایتهاى لازم را نمیكنیم؟
5. چرا صلهى رحم در بین ما ضعیف است؟
6.چرا در زمینهى فرهنگ رانندگى در خیابان، ما مردمان منضبطى به طور كامل نیستیم؟ این آسیب است. رفتوآمد در خیابان، یكى از مسائل ماست؛ مسئلهى كوچكى هم نیست، مسئلهى اساسى است.
7.آپارتماننشینى چقدر براى ما ضرورى است؟ چقدر درست است؟ چه الزاماتى دارد كه باید آنها را رعایت كرد؟ چقدر آن الزامات را رعایت میكنیم؟
8. الگوى تفریح سالم چیست؟
9.نوع معمارى در جامعهى ما چگونه است؟ چقدر نوع معمارى كنونى ما متناسب با نیازهاى ماست؟ چقدر عقلانى و منطقى است؟
10. طراحى لباسمان چطور؟
11. مسئلهى آرایش در بین مردان و زنان چطور؟ چقدر درست است؟ چقدر مفید است؟
12.
آیا ما در بازار، در ادارات، در معاشرتهاى روزانه، به همدیگر به طور كامل
راست میگوئیم؟ در بین ما دروغ چقدر رواج دارد؟ چرا پشت سر یكدیگر حرف
میزنیم؟
13. بعضىها با داشتن توان كار، از كار میگریزند؛ علت كارگریزى چیست؟
14. در محیط اجتماعى، برخىها پرخاشگرىهاى بىمورد میكنند؛ علت پرخاشگرى و بىصبرى و نابردبارى در میان بعضى از ماها چیست؟
15.حقوق افراد را چقدر مراعات میكنیم؟ در رسانهها چقدر مراعات میشود؟ در اینترنت چقدر مراعات میشود؟
16. چقدر به قانون احترام میكنیم؟ علت قانونگریزى - كه یك بیمارى خطرناكى است - در برخى از مردم چیست؟
17. وجدان كارى در جامعه چقدر وجود دارد؟
18. انضباط اجتماعى در جامعه چقدر وجود دارد؟
19. محكمكارى در تولید چقدر وجود دارد؟ تولید كیفى در بخشهاى مختلف، چقدر مورد توجه و اهتمام است؟
20.چرا برخى از حرفهاى خوب، نظرهاى خوب، ایدههاى خوب، در حد رؤیا و حرف باقى میماند؟
21.چرا به ما میگویند كه ساعات مفید كار در دستگاههاى ادارى ما كم است؟ هشت ساعت كار باید به قدر هشت ساعت فایده داشته باشد؛ چرا به قدر یك ساعت یا نیم ساعت یا دو ساعت؟ مشكل كجاست؟
22. چرا در بین بسیارى از مردم ما مصرفگرائى رواج دارد؟ آیا مصرفگرائى افتخار است؟ مصرفگرائى یعنى اینكه ما هرچه گیر مىآوریم، صرف امورى كنیم كه جزو ضروریات زندگى ما نیست.
23.چه كنیم كه ریشهى ربا در جامعه قطع شود؟
24. چه كنیم كه حق همسر - حق زن، حق شوهر - حق فرزندان رعایت شود؟
25.چه كنیم كه طلاق و فروپاشى خانواده، آنچنان كه در غرب رائج است، در بین ما رواج پیدا نكند؟
26. چه كنیم كه زن در جامعهى ما، هم كرامتش حفظ شود و عزت خانوادگىاش محفوظ بماند، هم بتواند وظائف اجتماعىاش را انجام دهد، هم حقوق اجتماعى و خانوادگىاش محفوظ بماند؟ چه كنیم كه زن مجبور نباشد بین این چند تا، یكىاش را انتخاب كند؟
26. حد زاد و ولد در جامعهى ما چیست؟ من اشاره كردم؛ یك تصمیمِ زماندار
و نیاز به زمان و مقطعى را انتخاب كردیم، گرفتیم، بعد زمانش یادمان رفت!
مثلاً فرض كنید به شما بگویند آقا این شیر آب را یك ساعت باز كنید. بعد شما
شیر را باز كنى و بروى! ماها رفتیم، غافل شدیم؛ ده سال، پانزده سال. بعد
حالا به ما گزارش میدهند كه آقا جامعهى ما در آیندهى نه چندان دورى، جامعهى پیر خواهد شد؛ این چهرهى جوانى كه امروز جامعهى ایرانى دارد، از او گرفته خواهد شد. حد زاد و ولد چقدر است؟
27. چرا در بعضى از شهرهاى بزرگ، خانههاى مجردى وجود دارد؟ این بیمارى غربى چگونه در جامعهى ما نفوذ كرده است؟
28.تجملگرائى چیست؟ بد است؟ خوب است؟ چقدرش بد است؟ چقدرش خوب است؟ چه كار كنیم كه از حد خوب فراتر نرود، به حد بد نرسد؟
October 12, 2012
برای بچههای دوره دهم فرهنگ و ارتباطات

برگزاری اردوی تشکیلاتی تربیتی (آن هم در فضای معنوی مشهد مقدس در ایام زیارتی امام رئوف) برای ورودیهای جدید، اتفاق مبارکی است که بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیهالسلام، این سالها با همت خاصی آن را به ثمر میرساند.
ای
کاش، وقتی ما سال اول میبودیم برای ما از این اردوها میگذاشتن تا زودتر
با ابعاد مختلف انقلاب اسلامی، زندگی دانشجویی و مشابه آن آشنا میشدیم.
حضور
اعضای شورای بسیج و استادان و دانشآموختگان بسیجی رشتههای مختلف در کنار
فراهم آوردن زمینههای ارتباط نزدیک و بیواسطه دانشجویان و استادان در
قالب گعدههای تخصصی درونرشتهای از اتفاقات مبارک این اردوست.
پیشتر
هم گفتم، بچههای دوره دهم کارشناسیارشد پیوسته معارف اسلامی و فرهنگ و
ارتباطات، ظرفیتهای خوبی دارند و نهادهای متولی، وظایف سنگینتری. امید که
با امثال این برنامهها، رشد بیشتری پیدا کنند. (+)
October 6, 2012
برای گفتمانی که دوستش داریم
پیشنوشتار:
آنچه میخوانید یادداشتی شتابزده درباره گفتمان انقلاب اسلامی که به خواست دبیر محترم تحریریه ( + ) «حیات تازه» ویژهنامه ورودیهای جدید دانشگاه امام صادق علیهالسلام نوشتم. حیات تازه، ضمیمه حیات خلوت( + )، ویژهنامه داخلی ماهنامه ( + )حیات، کاری از قرارگاه نشریات ( + )بسیج دانشجویی ( + ) دانشگاه امام صادق علیهالسلام است.
حرف ما
جسته و گریخته درباره گفتمان انقلاب اسلامی
حمید درویشی شاهکلایی
دانشجوی کارشناسیارشد معارف اسلامی و فرهنگ و
ارتباطات
PavaraQi.ir
انتقال تجربهها، شکاف نسلی را حذف میکند.
اصلا چه معنی دارد سال اولی دهه نود از همان جایی شروع کند که سال اولی دهه هشتاد؟
مرور بخشهای منتخب تجربه و شناخت من از «گفتمان انقلاب اسلامی»، موضوع این انتقال
است.
گفتمان یعنی فضای فکری. چیزهای مختلف
را باید در متن گفتمان آن دید و فهمید. مثلا اگر میخواهید خود را بشناسید و
بایدنباید زندگی خود را تشخیص بدهید باید فضای فرهنگی انقلاب اسلامی را بشناسید تا
خدای ناکرده پازل دشمن را تکمیل نکنید! چه بسا کاری در فضای گفتمان عقلانیت ابزاری
غربی، کار خوب باشد اما در فضای گفتمانی انقلاب اسلامی به شدت بد ارزیابی شود.
در یک نگاه، انقلاب اسلامی به امامت ولی معظم
فقیه، حضرت روحالله خمینی در بهمن 57 با مشارکت گسترده مردم اتفاق افتاد. در
نگاهی دیگر، انقلاب، یک رویداد نیست، یک گفتمان است. یک نظام تفکر و اندیشه است.
به ما چارچوب تحلیل و راهنمای عمل میدهد.
نیمه دوم قرن بیستم است. جهان پس از جنگ جهانی
به دو بلوک غرب (آمریکا) و شرق (شوروی) تقسیم شده است. آمریکا به بهانه مقابله با
کمونیزم، در پی گسترش فرهنگ خود در کشورهای جهان است. اما ملل آزادیخواه جهان، با
استعمار نو و امپریالیسم جهانی آمریکایی مخالفند. الگوی انقلاب و استراتژی مبارزه
را در کجا باید پیدا کنند؟ پاسخ: مارکسیسم شوروی صادرکننده انقلابهاست! نظریهپرداز
گفتمان انقلاب اسلامی امام روحالله سلاماللهعلیه است. او هر دو الگوی اثباتی
غرب و انقلابی شرق را به چالش میکشد. امام، اسلام را میداندار مبارزه میکند و
از دل همین اسلام هم الگوی اداره جامعه در میآورد. امام اعتقاد دارد که اسلام
برای مسائل مختلف امروز بشر، حرف برای گفتن دارد. اسلام در زمینه اقتصاد، اجتماع
و... حرف دارد!
یک بعد انقلاب اسلامی، ظلمستیزی بود. مردم ما
از ستمشاهی خسته شدند. «نه بزرگ» به رژیم پهلوی که در پی پیادهسازی گفتمان غربی
در ایران عزیز بود.
شاید مهمترین بعد گفتمان انقلاب اسلامی، تمایز
و تضاد اسلام ناب و اسلام آمریکایی باشد. امام در تبیین خود از انقلاب اسلامی میفرمایند:
«مردم، علیه ظلم و بیداد،
تحجر و واپسگرایى قیام كردند و فكر اسلام ناب محمدى را جایگزین تفكر اسلام سلطنتى،
اسلام سرمایهدارى، اسلام التقاط و در یك كلمه اسلام امریكایى كردند... در جمود حوزههاى
علمیه آن زمان كه هر حركتى را متهم به حركت ماركسیستى و یا حركت انگلیسى مىكردند،
تنى چند از عالمان دینباور دست در دست مردم كوچه و بازار، مردم فقیر و زجر كشیده گذاشتند
و خود را به آتش و خون زدند و از آن پیروز بیرون آمدند.» (صحیفه، ج21، ص240) بله!
ظاهرا مردم علیه اسلام حوزههای علمیه قیام کردند! خون دلی که پدرمان از این
متحجران و مارهای خوش خط و خال حوزهها خورده، از هیچکس نخورده.
اقتضای ادای حق مطلب به
زبان الکن من، به درازا کشیدن سخن است!خلاصه یادتان باشد برای شناخت انقلاب ما
باید ظلم و تحجر را بشناسید که انقلاب ما علیه آنها بود. مثلا آمریکا مصداق ظلم
است و عربستان مصداق تحجر. امام اگر از آمریکا بگذرد، از آل سعود نخواهد گذشت!
خودتان این کلیدواژهها را به ویژه در جلد 21 صحیفه مرور کنید. فقط همین قدر بگویم
که تحجری که امام مخالفش بود، یه چیزی تو مایههای اسلام فردی است. اسلام عبادت
فردی. اما دین، همه دین است. مزیت نسبی امروز اسلام هم در جنبههای اجتماعی آن
نهفته است. اسلام حکومتی که احکام ثانویه دارد، یعنی اسلامی که ضد تحجر است. ما
باید فقه کلان حکومتی اسلام را استخراج کنیم.
امروز، جنگ ما
جنگ عقیده است و جغرافیا و مرز نمیشناسد. هستههای جهانی مقاومت. بسیجیان جهان
اسلام باید در فکر حکومت بزرگ اسلامی باشند و این شدنی است. نه فقط جهانی بیندیشید
بلکه عملکرد جهانی داشته باشید! انقلاب ما یعنی آرمانها به واقعیت میپیوندند.
یعنی بریم سراغ کارهای نشدنی تا بشود.
انقلاب اسلامی به پشتوانه
نظری ولایت فقیه در زمان غیبت معصوم، به منظور زمینهسازی ظهور و تشکیل حکومت
مهدوی نمیخواهد بگذارد احکام و نظرات اسلام بر روی زمین بماند. امروز بر من و توست که نظرات اسلام را درباره مسائل جدید
تبیین کنیم. یاد بگیریم، یادداشت و پایاننامه بنویسیم و از مراجع عزیزمان مطالبه
کنیم. اگه من و تو نریم دنبال این حرفها، چه کسی میره دنبال آرمانهای امام؟
عدالتخواهی و مطالبهگری هنوز لُب انتظارات امام خامنهای از ماست. تمدن بزرگ
اسلامی را نسل ما میتواند/باید بسازد. انشاءالله نسل ما نسل ظهور است اگر کمی
درک کنیم که به امام معصوم هم نیاز داریم!
ببخشید، طولانی شد!
سوتیتر:
عدالتخواهی و مطالبهگری
هنوز لُب انتظارات امام خامنهای از ماست. تمدن بزرگ اسلامی را نسل ما میتواند/باید
بسازد. انشاءالله نسل ما نسل ظهور است اگر کمی درک کنیم که به امام معصوم هم نیاز
داریم!
ظاهرا مردم علیه اسلام
حوزههای علمیه قیام کردند! خون دلی که پدرمان از این متحجران و مارهای خوش خط و
خال حوزهها خورده، از هیچکس نخورده
September 30, 2012
دانشگاه امام صادق علیهالسلام به مثابه خانه: در، پنجره، شیشه...
اینجا خانه ماست

نمیخواهم وارد بحثهای قدیمی و یا مشکلات جدید بشوم، اما حداقل معنای حضور من در شبهای یکشنبه و سه شنبه (با وجود همه مشکلات این حضور) این است که دوست دارم اینجا بمانم. و اگر نبود ضرورتهای انقلاب اسلامی، وارد کار اجرایی بیرون دانشگاه نمیشدم. البته درون دانشگاه، تعاملات گستردهای با دانشجویان و همکاری فعالی با بسیج دارم و انشاءالله برنامههای گستردهتری هم دارم.
بله. موضع ما نسبت به دانشگاه موضع صاحبخانه به خانه است. مالکیت معنوی دانشجویان بر دانشگاه قابل انکار نیست. ما نسبت به دانشگاه، آینده تکتک دانشجویان و آینده علوم انسانی، دغدغه داریم. به همین دلیل است از شکسته شدن شیشههای این خانه احساس نگرانی میکنیم.
گفتنیها بسیار است.
September 24, 2012
برای ورودیهای جدید فرهنگ و ارتباطات
و همینطور ورودیهای جدید راحتتر به این مطلب دسترسی پیدا کنن:
http://pavaraqi.ir/post/139
در قسمت پیوندهای مرتبط، لینک بقیه مطالب (هفت تا) که ادامه همین مطلبند، هست!
September 18, 2012
طاقت

از پشت در، با صدای بلند، حضرتش را صدا میزدند.
خدا طاقت نیاورد. آیه نازل شد.
کار بدی هم نمیکردند. مطابق فرهنگشان عمل میکردند.
---
طاقت آوردیم.
از ته دل هم ناراحت نشدیم. تاسف قلبی هم نداشتیم.
فیلم ساختند. حالا هم تهدید به کشیدن کاریکاتور و عملی کردن آن. (+)
---
ما طاقت بیاوریم، خدا طاقت نمیآورد.
----
اینکه توهین به پیامبر، مطابق فرهنگ آنها مصداق آزادی بیان است و کار زشتی نیست، اصلا حرف قانعکنندهای نیست.
خدا طاقت نیاورد عرب 1400 سال پیش مطابق فرهنگش رفتار کند. ما طاقت بیاوریم عرب امروز (چه آمریکایی فیلمساز و چه فرانسوی کاریکاتورساز) مطابق فرهنگ جاهلیاش رفتار کند؟
September 15, 2012
هفت سال معارفه ورودیهای جدید فرهنگ و ارتباطات

دورهمجمعشدنهای کد بالاییهای فرهنگ و ارتباطات با سال اولیهای این رشته در هفته اول هر سال -که معمولا با حضور در اتاق اونا و پذیرایی با چیپس(!) و ماست موسیر همراه است- از سنتهای جدی و غیررسمی و در عین حال بابرکت دانشجویان رشته ماست.
افتخار آن را داشتهام از سال 85 تا 91، به مثابه یک کدبالایی در همه این برنامهها بودهام و استفاده کردهام.
دیشب، معارفه ورودیهای جدید (هشتاد و یازدهایها)ی فرهنگ و ارتباطات با جمعی از کدبالاییها (به طور خاص، بچههای گل 90) به جای اتاق در محل قرارگاه نشریات حیات (قرارگاه روحالله سابق) برگزار شد. الحمدلله بوفه هنوز شروع به کار نکرده است و خبری از چیپس نبود!
آنچه میخواهم به آن اشاره کنم، رشد عجیب فکری و دغدغههای انقلابی بچههاست. سطح علمی و حضور نخبگان هم خوب بود. شاید در مقایسه با بعضی کدرشتهها رتبه بچهها بالاتر هم رفته باشد، اما آنچه واقعا شایسته توجه است، رشد تدریجی اهداف و انگیزههای متعالی از کد 84 تا 91 است. مسائلی که دیشب مورد توجه بچهها بود، ما هشتاد و چهاریها اصلا به آن فکر هم نمیکردیم! دیشب کسی سر اولیات و بحثهای پیشپاافتاده سوالی نداشت!
و اینها یعنی
مسئولیتها سنگینتر شده است.
دانشکده، دانشگاه، بسیج و هر جایی که متولی است، وظیفه خیلی دشوارتری دارد. خداییش چه برنامهای برای این کد دارید؟ تفاوت این کد با کد 84 و 85 خیلی واضح است.
September 9, 2012
چند پاورقی و یک پینوشت

در هفت سال گذشته حضورم در دانشگاه، خودم در مسیر یادگیری بودم.به جای وبلاگ «دانشگاهه داریم؟!» که مسدود شده، فعلا یک چیز موقت درست کردم: http:// darim2 .mihanblog.com
الان نوبت نسل جدید دانشجویان است که بنویسند. دوره ما دیگه تموم شده!
مسئول جدید قرارگاه نشریات، دوست عزیز و برادر ارجمندم آقا مصطفای موسی پسندی است. در صلاحیت او همین بس که چند ماه در پی جانشین بودیم و البته او از همان مهر ماه مورد نظر من بود. برای موفقیت حیات، حیات خلوت، ضمیمهها و همه بچههای مجموعه بهترین بسیج دانشجویی کشور دعا کنید و از هیچ کمکی دریغ نکنید.
اگه کارم داشتید، پیامک هست، رایانامه (hdarvishie@gmail.com) هست. خوابگاه ندارم. پس، حضور مشخصی در دانشگاه نخواهم داشت. البته درخواست دادهام که به خاطر انجام بهتر وظایفم در سمت جدیدم در بسیج دانشجویی (شورای راهبردی واحد نشر و معاونت ویژه قرارگاه حیات)، یک فکری بکنند از جهت اتاق، هر چند دو یا سه شب در هفته.
البته، اگه خدا بخواد، خیلی دلم می خواد هر یکشنبه، مراسم هیات میثاق با شهدای «بسیج دانشجویی» دانشگاه را شرکت کنم.
دعا کنید و تلاش کنید هر چه سریعتر آرمانهای جهانی انقلاب را تا تحقق دولت کریمه امام زمان محقق کنیم. باورم این است که ما می توانیم.
پینوشت: تحصیل در مقطع دکتری و کسب مدرک آن، هیچگاه به عنوان یک هدف یا آرمان برای من نبوده و نیست. دکتری، وسیله خوبی است. اما قرار نیست همه هزینههای دستیابی به چنین وسیلهای را من بپردازم. من فقط سهم خودم را انجام دادم. هر سال به عنوان دانشجوی ممتاز علمی (این اواخر دانشجوی برتر) تقدیر شدم و در بعضی از این سالها هم از وجهه اجرایی من تقدیر شد. فراتر از معدل و رتبه یک سال گذشته (خبر)، پس از موفقیت حیات - که این یکی حتما با کمک اهل بیت و امدادهای غیبی حاصل شد- خیالم از سهم خودم راحت است! اگر قرار باشد برای قبولی دکتری، کت و شلوار پوشید، ریش را کوتاه کرد و یا هر چیز دیگر، خب، من نیستم! صندل که خط قرمز ماست! (گزارش تجربه مصاحبه دکتری)