در ماگادان کسی پیر نمیشود Quotes
در ماگادان کسی پیر نمیشود
by
اتابک فتحاللهزاده200 ratings, 3.96 average rating, 51 reviews
در ماگادان کسی پیر نمیشود Quotes
Showing 1-7 of 7
“بسیاری از این زندانیان خارجی که کمونیست بودند، هر بلایی هم سرشان میاوردند، باز با تمام وجودشان از شوروی دفاع میکردند. اما نظام استالینی در اردوگاهها این دوستان سرخ را به سرعت به راه راست هدایت میکرد. این پدیده را باید از معجزات استالین دانست و به آن آفرین گفت.”
― در ماگادان کسی پیر نمیشود
― در ماگادان کسی پیر نمیشود
“تمام بدبختیهای ما و حزب توده ازینجا شروع شد که فکر میکردیم با اتکا به شوروی میتوان به عدالت و آزادی رسید. باید گفت نه تنها شوروی، بلکه کشورهای متمدن و پیشرفته هم برای ما آزادی و عدالت به ارمغان نخواهند آورد. ملت ایران در اساس باید به خودباوری برسد. به باور من دموکراتترین کشورها هم به منافع کشور خودشان بیش از مسایل حقوق بشری پایبند هستند و هرگاه منافعشان ایجاب کند، در سیاست خارجی به توسعه طلبی سیاسی و اقتصادی رو میآورند.”
― در ماگادان کسی پیر نمیشود
― در ماگادان کسی پیر نمیشود
“روزی یکی از زندانیان جوانمرد به اندازه ناخن انگشت سیر کهنه به من داد. او با من دوست شده بود. من این هدیه آسمانی را جلوی بینی بردم و بو کردم، و به یاد سیر مازندران افتادم. چشمانم پر از اشک شد. آخ یادآوری آن روزهای لعنتی برایم تلخ است و حالا باز اشک از چشمانم روی کاغذ روان است. به یاد آوردم که در مازندران سیر را توی هاون میکوبیدیم، سپس به آن نعناع اضافه میکردیم و دوباره میکوبیدیم. آخ نگو، بویش تمام خانه را میگرفت. سرانجام این سیر و نعناع را توی ماست میریختیم و باکته پلو میخوردیم.”
― در ماگادان کسی پیر نمیشود
― در ماگادان کسی پیر نمیشود
“آیا میدانی مادگان چگونه جایی است؟ آنچنان جایی است که در آن ۹۹ نفر میگریستند، و فقط یک نفر میخندید. اوهم دیوانه بود. مادگان جایی است که ۸ ماه شب و ۴ ماه روزاست. مادگان جایی است که مردگان را توی کیسهای میگذاشتند و روی برفهای ابدی میانداختند. جایی است که کسی ترانه شادی نمیخواند. در مادگان زندانیان هرگز پیر نمیشوند.”
― در ماگادان کسی پیر نمیشود
― در ماگادان کسی پیر نمیشود
“عمق این انبار در وسط کشتی ۴۰ متر بود. و در ارتفاع ۱۰، ۲۰، ۳۰، ۴۰ متری طبقه بندی شده بود. کثیف ترین، مرطوبترین و تاریکترین طبقه متعلق به زندانیان سیاسی بود.”
― در ماگادان کسی پیر نمیشود
― در ماگادان کسی پیر نمیشود
“هموطنان عزیز این خاطرات غمگین و وحشتناک را در ایام پیری با قلم ساده و بیپیرایه، بدون شاخ و برگ برای نسل آینده مینویسم که بداند ده سال عمر یک ایرانی در قطب شمال در شرایط طاقت فرسای نظام استالینی چگونه گذشت. در این ده سال حتی یک بار لبخند بر لبم ننشست.”
― در ماگادان کسی پیر نمیشود
― در ماگادان کسی پیر نمیشود
“باری برای آگاهی نسل آینده وطن باید نوشت. دیگر نمیخواهم جوانان ایرانی مانند ما به این بیراههها بروند. ما به جای اینکه گلهای قشنگ و زیبای باغچه منزل خودمان را ببوییم و لذت ببریم، چشم به بوستان خالی و دروغین دیگران دوختیم، و تا بیاییم و بفهمیم و حق و باطل را درک کنیم، کار از کار گذشت...”
― در ماگادان کسی پیر نمیشود
― در ماگادان کسی پیر نمیشود
