فرشتهها خودکشی کردند Quotes
فرشتهها خودکشی کردند
by
سید مهدی موسوی163 ratings, 3.79 average rating, 10 reviews
فرشتهها خودکشی کردند Quotes
Showing 1-5 of 5
“اجازه هست کـه اسم تـرا صدا بـزنم
به عشق قبلی یک مرد پشت پا بـزنم
اجازه هست که عاشق شوم، که روحم را
میـان دست عـرق کـرده تـو تـا بـزنم
دوباره بچـه شـوم بی بهانه گـریه کنم
دوباره سنگ بـه جمع پـرنده ها بـزنم
دوبـاره کنج اتـاقـم نشـسته شعـر شـوم
و یا نه! یک تـلفن به خود شما بـزنم
نشسته ای و لباس عروسیت خیس است
هنـوز منتـظری تا کـه زنگ را بـزنم
برای تـو کـه در آغاز زنـدگی هستی
چگونـه حـرف ز پایـان ماجـرا بـزنم؟!
دوبـاره آمده ای تـا کـه عاشقـت باشـم
و مـن اجازه نـدارم عـزیز جا بـزنم!”
― فرشتهها خودکشی کردند
به عشق قبلی یک مرد پشت پا بـزنم
اجازه هست که عاشق شوم، که روحم را
میـان دست عـرق کـرده تـو تـا بـزنم
دوباره بچـه شـوم بی بهانه گـریه کنم
دوباره سنگ بـه جمع پـرنده ها بـزنم
دوبـاره کنج اتـاقـم نشـسته شعـر شـوم
و یا نه! یک تـلفن به خود شما بـزنم
نشسته ای و لباس عروسیت خیس است
هنـوز منتـظری تا کـه زنگ را بـزنم
برای تـو کـه در آغاز زنـدگی هستی
چگونـه حـرف ز پایـان ماجـرا بـزنم؟!
دوبـاره آمده ای تـا کـه عاشقـت باشـم
و مـن اجازه نـدارم عـزیز جا بـزنم!”
― فرشتهها خودکشی کردند
“تو که بیایی جهان را ... تو که بیایی زمان را ...
مهمتر از هر چه باید، تو که بیایی قشنگ است!
کسی که در قلب من مُرد سؤال می کرد از خود
چه راه بی بازگشتی، چرا رهایی قشنگ است؟!
و زن که خاموش می ماند...و زن که خاموش مانده
و زن شروعی قشنگ است...و انتهایی قشنگ است”
― فرشتهها خودکشی کردند
مهمتر از هر چه باید، تو که بیایی قشنگ است!
کسی که در قلب من مُرد سؤال می کرد از خود
چه راه بی بازگشتی، چرا رهایی قشنگ است؟!
و زن که خاموش می ماند...و زن که خاموش مانده
و زن شروعی قشنگ است...و انتهایی قشنگ است”
― فرشتهها خودکشی کردند
“بـرای دفـعـه آخـر بـیا کـمی بـه عقب
به چشمهای صمیمی، لبان بی رُژ ِ لب
شـروع قصه همین بود: پنجره وا شد
و بی نهـایـت دیـوار بـاقـی مطـلـب
به جستجوی تو رفتم دو سال در باران
و سـوخـتـم هـمه عـمر در تـشنّج و تب
خدا چه کرده به من که پس از دوسال هنوز
ولم نمی کند این عشق، عشق لامصّب!
به جای آنکه بگویـی برو خـداحافـظ
مرا ببوس صمیمانه عشق من: عقرب!
تمام هستی ایـن شعـر نعش روباهیست
که در میان دلم گریه کرده از سـر شب”
― فرشتهها خودکشی کردند
به چشمهای صمیمی، لبان بی رُژ ِ لب
شـروع قصه همین بود: پنجره وا شد
و بی نهـایـت دیـوار بـاقـی مطـلـب
به جستجوی تو رفتم دو سال در باران
و سـوخـتـم هـمه عـمر در تـشنّج و تب
خدا چه کرده به من که پس از دوسال هنوز
ولم نمی کند این عشق، عشق لامصّب!
به جای آنکه بگویـی برو خـداحافـظ
مرا ببوس صمیمانه عشق من: عقرب!
تمام هستی ایـن شعـر نعش روباهیست
که در میان دلم گریه کرده از سـر شب”
― فرشتهها خودکشی کردند
“کنارحوض، دوماهی، ردیفی ازکاشی...
چقـدر سـعی نمودم کـه عـاشقم باشی!
برو به خانه عزیزم که بر نخواهم گشت
کـه آب پشت سـر مـرد مـرده می پاشی
چقـدر سـعی نمودی ز من فـرار کـنی
دوبـاره در قـفسی کـه! پـرنده ناشی!!
خـدا کـند که بمیرم به دیـدن خـورشید
دلـم گـرفته از ایـن زنـدگی خـفـّاشـی
کـنـار میـز دو بچه شبـیـه مـرد و زن
کنار حوض، دو ماهی، ردیفی از کاشی
و زیـر ِ بـارش ِ رگـبـار ِ تـندِ تابـسـتان
یـکی شـدنـد بـه آهسـتگی دو نـقـّاشی!”
― فرشتهها خودکشی کردند
چقـدر سـعی نمودم کـه عـاشقم باشی!
برو به خانه عزیزم که بر نخواهم گشت
کـه آب پشت سـر مـرد مـرده می پاشی
چقـدر سـعی نمودی ز من فـرار کـنی
دوبـاره در قـفسی کـه! پـرنده ناشی!!
خـدا کـند که بمیرم به دیـدن خـورشید
دلـم گـرفته از ایـن زنـدگی خـفـّاشـی
کـنـار میـز دو بچه شبـیـه مـرد و زن
کنار حوض، دو ماهی، ردیفی از کاشی
و زیـر ِ بـارش ِ رگـبـار ِ تـندِ تابـسـتان
یـکی شـدنـد بـه آهسـتگی دو نـقـّاشی!”
― فرشتهها خودکشی کردند
“زندگی تحـریم شد مثـل همیـشه
شاعر به تو تـقـدیم شد مثـل همیشه
بین خودش...و زندگی هی گیرمی کرد
و از وسط تقـسیم شد مثـل همیـشه!
امروز دیدم مرد را، چه روز خوبی!
و وارد تـقـویـم شـد مثـل همـیـشـه
گفتی:« ترا من دوست دارم عاشقم باش!»
و مـرد هـم تسـلیـم شـد مثـل هـمیـشه
آینده ای که باید از آن مرد می ساخت
در ذهن زن ترسـیم شد مثـل همیشه :
یک بازی تازه به نام عـشق و بعداً
از هم جدا خواهـیم شد مثـل همیـشه”
― فرشتهها خودکشی کردند
شاعر به تو تـقـدیم شد مثـل همیشه
بین خودش...و زندگی هی گیرمی کرد
و از وسط تقـسیم شد مثـل همیـشه!
امروز دیدم مرد را، چه روز خوبی!
و وارد تـقـویـم شـد مثـل همـیـشـه
گفتی:« ترا من دوست دارم عاشقم باش!»
و مـرد هـم تسـلیـم شـد مثـل هـمیـشه
آینده ای که باید از آن مرد می ساخت
در ذهن زن ترسـیم شد مثـل همیشه :
یک بازی تازه به نام عـشق و بعداً
از هم جدا خواهـیم شد مثـل همیـشه”
― فرشتهها خودکشی کردند
