پله پله تا ملاقات خدا Quotes
پله پله تا ملاقات خدا
by
عبدالحسین زرینکوب1,164 ratings, 3.92 average rating, 108 reviews
پله پله تا ملاقات خدا Quotes
Showing 1-12 of 12
“هرچند سلوک روحانی از تبتل حاصل میشود، لازمه آن قطع پیوند با عالم نیست، با تعلقات است.”
― پله پله تا ملاقات خدا
― پله پله تا ملاقات خدا
“وقتی یک تن از یاران را غمناک دید گفت در دنیا همه دلتنگیها از دلنهادگی بر این عالم است. مردی آن است که آزاد باشی و از این جهان و خود را غریب دانی و در هر رنگی که بنگری و هر مزهای که بچشی دانی که به آن نمانی و جای دیگر روی، پس هیچ دلتنگ نباشی.”
― پله پله تا ملاقات خدا
― پله پله تا ملاقات خدا
“شمس در مورد شیخ ابوبکر سلهباف: شیخ را مستی از خدا هست لیکن آن هشیاری که بعد از آن است نیست.”
― پله پله تا ملاقات خدا
― پله پله تا ملاقات خدا
“البته علم که اصحاب مدرسه آن را وسیله کسب جاه و حشمت و دستاویز غرور و وسوسه ساخته آند به ذوق و بینش منجر نمیشود، چنانکه عبادت نیز مادام که نفس صورت آن را نپذیرد و در حد آداب و ارکان مجرد متوقف بماند مایه نیل به کمال نیست. چیزی که آن را وسیله عروج به مراتب کمال تواند ساخت آن است که به عشقی و دردی در آن باشد.”
― پله پله تا ملاقات خدا
― پله پله تا ملاقات خدا
“شمس با عوام صوفیان سر و کاری نداشت. آشکارا میگفت مرا در این عالم با عوام کاری نیست، برای ایشان نیامدهام. این کسانی که رهنمای عالماند انگشت بر رگ ایشان مینهم.”
― پله پله تا ملاقات خدا
― پله پله تا ملاقات خدا
“... بار دیگر در جواب طعانهای که مریدان وی را، اوباش و رندان مفسدهجو خوانده بود به صراحت گفته بود: اگر نه چنین بودند خود حاجت به شیخ و مرشد نمیداشتند، ما را مرید آنها میبایست بود.”
― پله پله تا ملاقات خدا
― پله پله تا ملاقات خدا
“یک بار حسامالدین از مولانا پرسید این همشهری ما-قاضی سراجالدین ارموی- را چگونه مینگرید؟ گفت: گرد حوض میگردد، موقوف یک لگد است، امید که محروم نماند.”
― پله پله تا ملاقات خدا
― پله پله تا ملاقات خدا
“از رسم رایج عصر که زن را به بهانه غیرتمندی در حرم خانه محبوس میداشتند انتقاد میکرد و به دستاویز حدیث الانسان حریص علی مامنع موجب تشدید رغبت در بین زن و مرد نشان میداد و تاکید میکرد که ترک اعتماد بر زن در این زمینه آنچه را مرد اصلاح میپندارد به افساد تبدیل میکند.”
― پله پله تا ملاقات خدا
― پله پله تا ملاقات خدا
“در چنین حالی بود که یک شب تنها به خانه چلبی رفت، از پی خواست تا ورقی چند کاغذ به دست گیرد و تنوری را هم که در حجرهاش بود برافروزد، آنگاه به املای معانی و اسراری که جز حسامالدین هیچ کس محرم آن نبود پرداخت...حسامالدین به دستوری یک یک ورقها را بر وی میخواند و وی میشنید و از دست چلبی میگرفت و به تنور میانداخت.”
― پله پله تا ملاقات خدا
― پله پله تا ملاقات خدا
“بیشتر سلوک متوحدانه را توصیه میکرد. احوال مشایخ گذشته و حکمتهای منقول از آنها را برای سالکان راه سرمشق عملی و مایه اعتماد در طی منازل سلوک تلقی میکرد. یاران را به التزام شریعت، به التزام جوع و فقر، و اجتناب از هرگونه تظاهری که اخلاص عمل را مشوب سازد الزام مینمود.”
― پله پله تا ملاقات خدا
― پله پله تا ملاقات خدا
“در نزد مولانا سماع شور و حال روحانی بود که به حدود و قیود مجالس عادی و رسمی رایج در نزد صوفیه عصر محدود نمیماند. در این تجربه روحانی، یاران تحت تاثیر شعر و موسیقی از شوق و هیجان بیخود یا بیطاقت میشدند. نعرهها میزدند، جامه ها چاک میکردند و ساعتها بیخودوار با یکدیگر یا رو در روی یکدیگر چرخ میزدند...”
― پله پله تا ملاقات خدا
― پله پله تا ملاقات خدا
“وقتی تایبی برمیخواست و از واعظ توبه درمیخواست به رسم عصر به اشارت شیخ موی سرش را به نشان توبه میستردند و واعظ از وی پیمان میگرفت که بار دیگر به گناهان گذشته بازنگردد و او میپذیرفت و میگریست و خلق به گریه میآمدند و حالهای عجیب میرفت.”
― پله پله تا ملاقات خدا
― پله پله تا ملاقات خدا
