Mohammad’s Reviews > پیاده آمده بودم > Status Update

تمام آنچه ندارم نهاده خواهم رفت
پیاده آمده بودم پیاده خواهم رفت
--
همان غریبه که قلک نداشت خواهد رفت
و کودکی که عروسک نداشت خواهد رفت
--
چگونه باز نگردم که سنگرم آنجاست
چگونه؟ آه مزار برادرم آنجاست
--
هرکه باعذر و بهانه است بهل تا برود
هرکه پابسته خانه است بهل تا لرود
--
شادمان چه نمازند؟وضوباطل بود
آب این جوی همان از ده بالا گل بود
--
ای جماعت نه اگر بیش کمی عار کنید
کی شما روزه گرفتید که افطار کنید

بر بستر تردید فرومانده ترینن
دیری است که من سنگ ترین سنگ زمینم

چون خاطره مبهم یک کوچه بن بست
صد بار اگر تازه شوم، باز همینم
--------------
میان ما و خدا یک نماز فاصله بود
و هرچه پیش رسیدیم، باز فاصله بود

وای اگر قصه ما عبرت تاریخ شود
خیمه قافله را دشنه ما میخ شود
-----------------------
کوه آتش به جگر دارد اگر خاموش است
---------------------------
فردا اگر نه دست کریمش مدد کند
ما و دل غریب چه خاکی به سر کنیم؟

دردا فتاده کار دل ما به دست چرخ
یعنی که داده اند به آهنگر آینه