انجمن شعر discussion

17 views
مقالات و مباحث > شعر پست‌مدرن / مصطفي عليپور

Comments Showing 1-3 of 3 (3 new)    post a comment »
dateUp arrow    newest »

message 1: by Azade, Hazemizade (new)

Azade Hazemizade (azadehazemi) | 868 comments Mod
شعر پست‌مدرن، شعر اصيل جامعه ما نمي‌تواند باشد
غزل فرم و پست مدرن، نوعي تجربه‌ي غزلي است

يك شاعر معتقد است: در شعر پست مدرن معنا و حقيقت اين طور فهميده شده؛ حذف انديشه، معنا و زبان.
مصطفي عليپور در ادامه گفت و گو با خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، تصريح كرد: ما در هيچ نقطه تاريخي ادب فارسي نديده‌ايم كه شعر دچار زبان پريشي بوده و معنا نداشته باشد؛ اما در عمده شعرهاي اين دوره، اين موضوع را مي‌بينيم.
وي گفت: خيلي جاها ديده‌ام كه منتقدان، اين شعرها را هذيان مي‌نامند؛ كه اگر اين‌گونه باشد، مصيبتي بيش نيست. عده‌اي نيز مي‌گويند هذيان و آشفتگي زباني را قبلا هم داشته‌ايم و از اين طريق مي‌خواهند بر زبان‌پريشي خود مشروعيت بخشند. در اين باره اشعار مولانا را مثال مي‌زنند؛ در حالي كه ما زيباترين شعرهاي فارسي را در غزليات شمس مي‌بينيم كه اگر آشفتگي زباني دارد (كه به نظرم من ندارد) محصول يك فلسفه معرفتي و شهود و مكاشفه عرفاني است؛ عارف در شرايط ناخودآگاه برخورد با معشوقش خدا، چنان به آشفتگي روحي و رواني دچار مي‌شود كه زبانش گاه آشفتگي‌هايي دارد.
عليپور يادآوري كرد: اما شعر دهه 70 با شهود چه ارتباطي دارد؟ امروز ابتدايي‌ترين منطق اخلاق را در شعرها رعايت نمي‌كنند، پس با مولانا قابل مقايسه نيست و اين توهيني به مولانا و شعر اوست. در اين راه كساني كه تجربه كافي دارند، كوشششان قابل اعتناست؛ مانند علي بابا چاهي كه عمده تلاشش اين بود تا شعر آزاد شود، اما سنت‌هاي كه او براي شعر خود خلق مي‌كند، بسيار دست و پاگير هستند و چيزهايي كه او به دنبالشان است، حاصل نمي‌شود. آشفتگي زبان، چندگانگي، آرگاييسم و ابهام‌هاي معنايي در شعر او بسيار وجود دارد كه به تعاريف خود از شعرش لطمه مي‌زند.
وي غزل فرم و پست مرن را نوعي تجربه غزلي دانست و افزود: آن طوري كه به شعر در دهه 70 صدمه رسيد، غزل جديد صدمه نديده است. غزلي كه سعيد ميرزايي شروع كرد ـ هر چند در شعرهاي جديدش چندان به شيوه سابق نيست - در آن دوره جواناني را به دنبال خود كشيد، ولي اينك ديگر به آن سنت وفادار نيست. اين غزل مبنايش بر فرم و روايت است. شعر فرم به دليل اينكه از روايت بهره‌مند است و پايه آن شكل تاريخي غزل است؛ با نگاه روايي شاعر همراه مي‌شود و آسيب چنداني نديده است. اما اگر افراط شود، به غزل همان صدمه‌اي وارد مي‌شود كه به شعر دهه 70 وارد شد.
اين شاعر يادآوري كرد: با تمام مشكلاتي كه در شعر دهه 70 بود، از اين شعر اقبال چنداني نشد و تا جايي كه ديده‌ام، از شعر سنتي فارسي، نيمايي، سپيد و آزاد استقبال بيشتري شد. در غزل هم توجه به آن فرم متعارفش بيشتر است؛ تا فرم جديد آن. در هر صورت، تلاش‌هاي دهه 70 كه عمدتا صورت گرفت، قابل دفاع نيستند و نشان مي‌دهد نسلي به وجود آمده كه به آينده و فرداي روشن مي‌نگرد. اقبال جوانان به قالب‌هاي نيمايي، سپيد، آزاد و غزل تاريخي، به ما نشان مي‌دهد كه اين اشعار و اشعار دهه 70 چندان موفق نبوده‌اند. حتا اگر فرض كنيم تعريف اين عده از پست مدرنيزم يعني حذف معنا، به هم ريختگي شكل درون و بيرون، درست باشد، آيا جامعه و فرهنگ ما مي‌تواند اين را بپذيرد؟ تصور نمي‌كنم كه ما بتوانيم شعري داشته باشيم كه اين ويژگي‌ها را داشته باشد و شعر اصيل جامعه ما شود.
وي ادامه داد: مدرنيزم را قدري مي‌توان پذيرفت؛ زيرا در آن نظمي وجود دارد؛ اما پست مدرنيزم را با آشفتگي و پرشياني‌اش به راحتي مي‌”وان قبول كرد. به هر حال، اميدوارم كه از ميان كوشش‌هايي كه در اين باره صورت مي‌گيرد، فرمي به وجود آيد كه در جامعه ثبات كافي داشته باشد و اقبالي به آن صورت پذيرد.

يکشنبه 30 مردادماه 1384
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران


message 2: by Sadeq (new)

Sadeq | 8 comments سلام
شنيدن آنچه بنام آموخته و انديشيده در راستاي يك نگرش مطرح مي شود تنها انتخاب نادانيست نه يك حقيقت ادبي بيان واقع با هجو رايج يكيست و تنها با تحليلي درست و متوازن با خويش از هنر است كه مي توانيم جزء آن گونه از آفرينش شويم
تعريف من از انسان اين قرن خواهان دريچه اي محدود و معكوس از وقايع است و آنچه مي گويم نقطه‌ي ثقل نگرشي متحد پيرامون فردي نا‌آرام است برايم حقيقت ابزارها در‌ين توصيف كار‌كرد‌هاي ذهني ابهام هاي هر شخص است

آيا اين جزيي نگري را نمي توان توجيه عدم دريافت حقيقت دانست و آيا آنچه مصطفي عليپورها مي‌گويند تنها لمسي اغراق آميز نيست كه به توهم واقعيت پذيري مي‌كشاندشان


message 3: by Azade, Hazemizade (new)

Azade Hazemizade (azadehazemi) | 868 comments Mod
Sadeq wrote: "سلام
شنيدن آنچه بنام آموخته و انديشيده در راستاي يك نگرش مطرح مي شود تنها انتخاب نادانيست نه يك حقيقت ادبي بيان واقع با هجو رايج يكيست و تنها با تحليلي درست و متوازن با خويش از هنر است كه مي توان..."


من نيز به شخصه با هيچ يك از مصطفي عليپورها موافق نيستم اما هميشه شنيدن نقدها و نقطه نظرات ديگران راه رو بيشتر روشن ميكنه... منطقي نيست براي خواندن همه چيز وقت گذاشتن ولي منطقي هم نيست فقط ديدگاههاي موافق خود را مطالعه كردن


back to top