108,145 books
—
239,094 voters

“جهان راهمين جا نگه دار
كمي جلوتر
من آن طرف امروز پياده مي شوم
كمي نزديك به پنجشنبه نگهدار
كسي از سايه هاي هر چه ناپيدا مي آيد
از آن
طرف كودكي
و نزديك پنجشنبه به راه بعد از امروز مي افتد
كمي نزديك به پنجشنبه نگهدار
تو همان آشناترين صداي اين حدودي
كه مرا ميان مكث سفر
به كودك ترين سايه ها مي بري
با دلم كه هواي باغ كرده است
با دلم كه پي چند قدم شب زير ماه مي گردد
و مرامي نشيند
مي
نشينم و از يادمي روم
مي نشينم و دنيا را فكر مي كنم
آشناترين صداي اين حدود پنجشنبه
كنار غربت راه و مسافران چشمخيس
دارم به ابتداي سفر مي روم
به انتهاي هر چه در پيش رو مي رسم
گوش مي كني ؟
مي خواهم از كنار همين پنجشنبه حرفي بزنم
حالا كه دارم از ياد
مي روم
دارم سكوت مي شوم
مي خواهم آشناترين صداي اين حدود تازه شوم
گوش مي كني؟
پيش روي سفر
بالاي نزديك پنجشنبه برف گرفته است
پيش روي سفر
تا نه اين همه ناپيدا
تنها منم كه آشناترين صداي اين حدودم
تنها منم كه آشناترين صداي هر حدودم
حالا هر چه باران است ، در من برف مي شود
هر چه درياست ، در من آبي
حالا هر چه پيري است ، در من كودك
هر چه ناپيدا ، در من پيدا
حالا هر چه هر روز و بعد از اين
هر چه پيش رو
منم كه از ياد مي روم ، آغاز مي شوم
و پنجشنبه نزديك من است
جهان را همين
جا نگهدار
من پياده مي شوم”
―
كمي جلوتر
من آن طرف امروز پياده مي شوم
كمي نزديك به پنجشنبه نگهدار
كسي از سايه هاي هر چه ناپيدا مي آيد
از آن
طرف كودكي
و نزديك پنجشنبه به راه بعد از امروز مي افتد
كمي نزديك به پنجشنبه نگهدار
تو همان آشناترين صداي اين حدودي
كه مرا ميان مكث سفر
به كودك ترين سايه ها مي بري
با دلم كه هواي باغ كرده است
با دلم كه پي چند قدم شب زير ماه مي گردد
و مرامي نشيند
مي
نشينم و از يادمي روم
مي نشينم و دنيا را فكر مي كنم
آشناترين صداي اين حدود پنجشنبه
كنار غربت راه و مسافران چشمخيس
دارم به ابتداي سفر مي روم
به انتهاي هر چه در پيش رو مي رسم
گوش مي كني ؟
مي خواهم از كنار همين پنجشنبه حرفي بزنم
حالا كه دارم از ياد
مي روم
دارم سكوت مي شوم
مي خواهم آشناترين صداي اين حدود تازه شوم
گوش مي كني؟
پيش روي سفر
بالاي نزديك پنجشنبه برف گرفته است
پيش روي سفر
تا نه اين همه ناپيدا
تنها منم كه آشناترين صداي اين حدودم
تنها منم كه آشناترين صداي هر حدودم
حالا هر چه باران است ، در من برف مي شود
هر چه درياست ، در من آبي
حالا هر چه پيري است ، در من كودك
هر چه ناپيدا ، در من پيدا
حالا هر چه هر روز و بعد از اين
هر چه پيش رو
منم كه از ياد مي روم ، آغاز مي شوم
و پنجشنبه نزديك من است
جهان را همين
جا نگهدار
من پياده مي شوم”
―

“من در آیینه به خود مینگرم
من در آیینه به خود مینگرم با وسواس
همچو گنگی که به یک گنگ دگر مینگرد.
از نسیم نفس زرد غروب
در پس پنجرهی خاطر من
پردهی سربی شک میلرزد
روی لبهای دو چشمم خاموش
سایهی زمزمهای میماسد:
هیچکس این همه با این تصویر
نیست بیگانه
که من...”
―
من در آیینه به خود مینگرم با وسواس
همچو گنگی که به یک گنگ دگر مینگرد.
از نسیم نفس زرد غروب
در پس پنجرهی خاطر من
پردهی سربی شک میلرزد
روی لبهای دو چشمم خاموش
سایهی زمزمهای میماسد:
هیچکس این همه با این تصویر
نیست بیگانه
که من...”
―

“بايد كوچ كنم از اين اتاق
و روح تابستاني ام را
براي موريانه هاي پاييز جا بگذارم
به زودي
تابستاني دورتر از آخر زمان
باز مي آيد
بايد كوچ كنم از اين اتاق
كه دل تابستاني ام را
زرد مي كند
و به جايي بروم
تا سمت زمان را پيدا كنم
نه قبله نما دارم نه مهر
با كدام عقربه و قرب
به سوي سمت گمشده باز آيم؟
در آن لحظه ي آفرينش گم شده ام
كه عالم همه آب بود و بي سو
من جا مانده ام
تا از آسمانخراش اندوه
بر آب هاي ازل
پرت شوم
انگار
جهان فراز شد
فرود آمد
ازل قديم شد
من جا مانده ام
و عالم دوباره
سويي ندارد”
―
و روح تابستاني ام را
براي موريانه هاي پاييز جا بگذارم
به زودي
تابستاني دورتر از آخر زمان
باز مي آيد
بايد كوچ كنم از اين اتاق
كه دل تابستاني ام را
زرد مي كند
و به جايي بروم
تا سمت زمان را پيدا كنم
نه قبله نما دارم نه مهر
با كدام عقربه و قرب
به سوي سمت گمشده باز آيم؟
در آن لحظه ي آفرينش گم شده ام
كه عالم همه آب بود و بي سو
من جا مانده ام
تا از آسمانخراش اندوه
بر آب هاي ازل
پرت شوم
انگار
جهان فراز شد
فرود آمد
ازل قديم شد
من جا مانده ام
و عالم دوباره
سويي ندارد”
―

درون هر چيزي رازي است و شعر، راز تمام چيزهاست لوركا

گروهي براي علاقمندان به داستان كوتاه اينجا گرد هم اومديم تا داستان بخونيم ، داستان بنويسيم ، با هم حرف بزنيم و حداقل چند دقيقه دلمشغولي هاي بي انتها ...more

جغرافیای ِ کوچک من بازوان توست ای کاش تنگ تر شود این سرزمین من

آنها كه برگ هاي شعرشان سـپِيد نه ! من خانه ای ندارم , سقفی نمانده است , دیوار و سقف خانه ی من همین هاست که می نویسم . همین طرز نوشتن از راست به ...more

هيچ شعری شاعر ندارد، هر خوانندهی شعری شاعر آن لحظهی شعر است. پابلو نرودا
Azade’s 2022 Year in Books
Take a look at Azade’s Year in Books. The good, the bad, the long, the short—it’s all here.
More friends…
Polls voted on by Azade
Lists liked by Azade