shahin safe > shahin's Quotes

Showing 1-9 of 9
sort by

  • #1
    محمدرضا شفیعی کدکنی

    نفسم گرفت ازين شب در اين حصار بشكن
    در اين حصار جادويي روزگار بشكن
    چو شقايق از دل سنگ برآر رايت خون
    به جنون صلابت صخره ي كوهسار بشكن
    تو كه ترجمان صبحي به ترنم و ترانه
    لب زخم ديده بگشا صف انتظار بشكن
    ... سر آن ندارد امشب كه برآيد آفتابي؟
    تو خود آفتاب خود باش و طلسم كار بشكن
    بسراي تا كه هستي كه سرودن است بودن
    به ترنمي دژ وحشت اين ديار بشكن
    شب غارت تتاران همه سو فكنده سايه
    تو به آذرخشي اين سايه ي ديوسار بشكن
    ز برون كسي نيايد چو به ياري تو اينجا
    تو ز خويشتن برون آ سپه تتار بشكن

    محمدرضا شفیعی کدکنی

  • #2
    محمدرضا شفیعی کدکنی
    “به کجا چنین شتابان؟
    گون از نسیم پرسید
    - دل من گرفته زین جا
    هوس سفر نداری
    ز غبار این بیابان؟
    - همه آرزویم اما
    چه کنم که بسته پایم.
    به کجا چنین شتابان؟
    - به هر آن کجا که باشد
    به جز این سرا، سرایم
    - سفرت به خیر اما تو و دوستی، خدا را
    چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی
    به شکوفه‌ها، به باران
    برسان سلام ما را”
    محمدرضا شفیعی کدکنی, در کوچه‌باغهای نشابور

  • #3
    محمدرضا شفیعی کدکنی
    “آخرین برگ سفرنامه باران این است،
    که زمین چرکین است...”
    محمدرضا شفیعی کدکنی

  • #4
    هوشنگ ابتهاج
    “در این سرای بی كسی كسی به در نمی زند
    به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند

    یكی زشب گرفتگان چراغ بر نمی كند
    كسی به كوچه سار شب در سحر نمی زند

    نشسته ام در انتظار این غبار بی سوار
    دریغ كز شبی چنین سپیده سر نمی زند

    دل خراب من دگر خراب تر نمی شود
    كه خنجر غمت از این خراب تر نمی زند

    گذر گهی است پر ستم كه اندرو به غیر غم
    یكی صلای آشنا به رهگذر نمی زند

    چه چشم پاسخ است از این دریچه های بسته ات
    برو که هیچ کس ندا به گوش کر نمی زند

    نه سایه دارم و نه بر بیفکنندم و سزاست
    اگر نه بر درخت تر کسی تبر نمی زند”
    هوشنگ ابتهاج

  • #5
    هوشنگ ابتهاج
    “نشود فاش کسی آنچه میان من و توست

    تا اشارات نظر نامه رسان من و توست

    گوش کن با لب خاموش سخن می گویم

    پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست

    روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید

    حالیا چشم جهانی نگران من و توست

    گر چه در خلوت راز دل ما کس نرسید

    همه جا زمزمه ی عشق نهان من و توست

    گو بهار دل و جان باش و خزان باش، ارنه

    ای بسا باغ و بهاران که خزان من و توست

    این همه قصه ی فردوس و تمنای بهشت

    گفت و گویی و خیالی ز جهان من و توست

    نقش ما گو ننگارند به دیباچه ی عقل

    هر کجا نامه ی عشق است نشان من و توست

    سایه ز آتشکده ی ماست فروغ مه و مهر

    وه ازین آتش روشن که به جان من و توست”
    هوشنگ ابتهاج

  • #6
    Charles Bukowski
    “The problem with the world is that the intelligent people are full of doubts, while the stupid ones are full of confidence.”
    Charles Bukowski

  • #7
    “پیش از شما
    به‌سان شما
    بی‌شمارها
    با تار عنکبوت نوشتند روی باد
    کین دولت خجسته‌ی جاوید زنده باد”
    محمد رضا شفیعی کدکنی

  • #8
    Jalal ad-Din Muhammad ar-Rumi
    “Study me as much as you like, you will not know me, for I differ in a hundred ways from what you see me to be. Put yourself behind my eyes and see me as I see myself, for I have chosen to dwell in a place you cannot see.”
    Rumi

  • #9
    محمد صالح علا
    “شما که سواد داری ، لیسانس داری ،روزنامه خونی
    با بزرگون می شینی،حرف میزنی،همه چی می دونی
    شما که کله ت پره،معلّم مردم گنگی
    واسه هر چی که می گن جواب داری ، در نمیمونی
    بگو از چیه که من،دلم گرفته؟
    راه میرم دلم گرفته، میشینم دلم گرفته
    گریه می کنم ، می خندم ، پا میشم، دلم گرفته ؟
    من خودم آدم بودم ، باد زد و حوای منو برد
    سوار اسبی بودم که روز بارونی زمین خورد
    عمر من کوه عسل بود ولی افسوس
    روزای بد انگشت انگشت اونو لیسید
    بعد نشست تاتهشو خورد ....”
    محمد صالح علا



Rss
All Quotes



Tags From shahin’s Quotes