(?)
Quotes are added by the Goodreads community and are not verified by Goodreads. (Learn more)
Zoya Pirzad

“داشتم فکر می کردم برای سفر به تهران چه لباس هایی بردارم سوغاتی چی بخرم که پروانه ای از جلو صورتم گذشت .سفید بود با خال های قهوه ای . تا فکر کنم :" چه پروانه قشنگی" یکی دیگر دیدم و بعد یکی دیگرو ... هر هفت هشت تا رفتند نشستند روی بوته گل سرخ.
گفته بود :"پروانه ها هم مهاجرت می کنند ." به اسمان نگاه کردم . آبی بود . بی حتی یک تکه ابر”

Zoya Pirzad, چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم
Read more quotes from Zoya Pirzad


Share this quote:
Share on Twitter

Friends Who Liked This Quote

To see what your friends thought of this quote, please sign up!

1 like
All Members Who Liked This Quote



This Quote Is From

چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم by Zoya Pirzad
10,276 ratings, average rating, 821 reviews

Browse By Tag