(?)
Quotes are added by the Goodreads community and are not verified by Goodreads. (Learn more)
Sherko Bekas

“ای فریاد خونین زن!
برابری از چه می‌خواهی؟
که برسی به من؟!
من که هنوز خود مردی‌ام،
نگهبان گورستان خرافات و
طوق بر گردن از مهملات و
اسیر عقل خرابات.

یک گردنبند هرزه
در برابر چشم همه
لباس را بالا کشید و فریاد زد:

من فقط تن خود را می‌فروشم
تنها تن خود را و بس
اما می‌بینم همین جا
هستند کسانی که
تن کوهستان و
تن دشت و بوستان و
تن آفتاب و باران را
فروخته‌اند و با وقاحت تمام
بر صندلی شرافت این سرزمین تکیه زده‌اند...”

Sherko Bekas, شێرکۆ بێکەس
Read more quotes from Sherko Bekas


Share this quote:
Share on Twitter

Friends Who Liked This Quote

To see what your friends thought of this quote, please sign up!



Browse By Tag