“اطاقهای مختلف، پناهگاهها، مخفیگاهها، کمینها... همه جا را بازدید کردم و از نقاطی گذشتم که خطر مرگ وجود داشت. یعنی در معرض تیر دشمن بودم، اما با صلابت تمام و سرعت کافی و ایمان محکم به پیش میرفتم. جنگندگانی که مرا نمیشناختند تعجب میکردند. آنها انتظار داشتند که من نیز مثل رهبران دیگر در اطاقی پشت میز بنشینم و به گزارشات مسئولین گوش فرادهم و بعد دستور صادر کنم...
اما میدیدند که من نیز دوش به دوش جنگندگان از هفتخوان رستم میگذرم و حتی بهتر از آنها ارتفاعات بلند را میپرم و سریعتر از دیگران موانع را طی میکنم... برای آنها که مرا نمیشناختند عجیب بود!
دستنوشته اردیبهشت 1346 در لبنان”
―
خدا بود و دیگر هیچ نبود
Share this quote:
Friends Who Liked This Quote
To see what your friends thought of this quote, please sign up!
1 like
All Members Who Liked This Quote
This Quote Is From
Browse By Tag
- love (101795)
- life (79814)
- inspirational (76222)
- humor (44484)
- philosophy (31158)
- inspirational-quotes (29024)
- god (26980)
- truth (24826)
- wisdom (24770)
- romance (24462)
- poetry (23424)
- life-lessons (22742)
- quotes (21219)
- death (20621)
- happiness (19112)
- hope (18645)
- faith (18511)
- travel (17873)
- inspiration (17478)
- spirituality (15806)
- relationships (15740)
- life-quotes (15660)
- motivational (15460)
- love-quotes (15435)
- religion (15435)
- writing (14982)
- success (14223)
- motivation (13361)
- time (12904)
- motivational-quotes (12660)


