Foad Sadeghian's Blog, page 3
July 24, 2015
ستارههای فوتبال؛ توانایی فنی یا سود تجاری؟
امروزه جهانی شدن نقش مهمی را برای باشگاهها بازی میکند.
وقتی تیم محبوب شما در لیگ برتر انگلیس با یک مهاجم جدید قرارداد میبندد به این دلیل است که او گلزن توانایی است. اما آیا این همهی ماجراست؟ موفقیت تجاری اهمیت زیادی در فوتبال پیدا کرده است، ولی آیا باشگاهها بازیکن دلخواهشان را از نظر بازاریابی هم بررسی میکنند؟
منچستر یونایتد با خاویر هرناندز (چیچاریتو) قرارداد بست چون مهاجم درجه یکی بود. بعد از این قرارداد خیلی از مکزیکیها پیراهن شیاطین سرخ را با نام او پوشیدند.
این سالها تغییر پیاپی تیم، جزئی از زندگی فوتبالی دیوید بکام بوده است. بر اساس آنچه بلومبرگ در آمریکا منتشر کرد، فروش پیراهنهای آدیداس در لیگ امالاس آمریکا بعد از حضور او در لسآنجلس گالکسی سه برابر شد و نیمی از این فروش مربوط به لباس دیوید بکام بود.
وقتی کاپیتان سابق تیم ملی انگلیس به رئال مادرید اسپانیا پیوست، باعث رشد ۶۲ درصدی فروش پیراهن و کالای ورزشی این باشگاه شد.
قدرت آسیایی
ایشوین آناند، بنیادگذار آژانس بازاریابی ورزشی OpenSponsorship، میگوید این نظر که یک تیم بزرگ فقط برای فروش پیراهن با بازیکنی قرارداد میبندد، حقیقت ندارد. او که تجربهی بازاریابی ورزشی در انگلیس و هند را دارد میگوید: «توجه به استعداد و توانایی بازیکن مهمترین اصل است. اگر بازیکن توانایی بازی در زمین را نداشته باشد، باشگاه با واکنش منفی هوادارانش روبهرو خواهد شد. برای هر باشگاهی موفقیت در کسب رضایت هواداران، مشارکت تجاری و افزایش درآمد از لیگ و پخش تلویزیونی تعریف میشود.»
استیو اولنیک، وکیل آمریکایی که چند ورزشکار حرفهای موکلش بودهاند، معتقد است: «تیم حتماً به شرایط بازیکن در جذب بازار و کسب اعتبار تجاری نگاه میکند، اما برای بستن قرارداد، توانایی فنی حرف اول را میزند.»
بازار کشورهایی که فوتبال روبهرشدی دارند، در تجزیه و تحلیل قراردادهای جدید نقش مهمی ایفا میکند. بعضی از تیمهای لیگ برتر با بازیکنهای آسیایی قرارداد بستهاند، مثل کی سونگ-یونگ در سوانزی و همینطور بازیکن سابق منچستر یونایتد پارک جی-سونگ که اکنون یکی از سفیران جهانی باشگاه است.
آناند میگوید: «قطعاً بازیکنان بعضی از مناطق ازنظر جذب حامی مالی در این زمینه تأثیر بیشتری دارند، مثل آسیا.»
مت هاوس، مدیرعامل و مؤسس آژانس بازریابی ورزشی SportQuake، که سابقهی حضور در تاتنهام و شبکهی اسکای را هم دارد، میگوید نیمی از حامیان مالی تیمهای لیگ برتری آسیایی هستند.
شبکههای اجتماعی برندهاند
بسیاری از تیمهای لیگ برتری مشغول سرمایهگذاری در شبکههای اجتماعی هستند تا برند خود را در آسیا مشهورتر کنند. آنها بیشتر در ویبو فعالند، شبکهی اجتماعی چینی با بیش از ۳۰۰ میلیون کاربر.
منچستر سیتی و منچستر یونایتد، هر دو بیشتر از ۸ میلیون دنبالکننده در ویبو دارند. بر اساس آمار SportQuake، ۲۷ میلیون طرفدار چینی فوتبال در این شبکهی اجتماعی تیمهای لیگ برتری را دنبال میکنند. البته در این آمار فقط ۱۰ تیم اول جدول بررسی شدهاند.
به نظر اولنیک شبکههای اجتماعی به ابزاری مهم و ضروری برای بازاریابی تیمها و بازیکنان تبدیل شدهاند. او میگوید: «نامهای تجاری در جستجوی بازیکنها و افراد مشهوری هستند که محبوبیت بیشتری در شبکههای اجتماعی دارند تا برند خود را تبلیغ کنند.»
آناند میگوید: «شبکههای اجتماعی، محل بسیار مناسبی برای کمپینهای تبلیغاتی هستند. اجرای آنها در شبکههای اجتماعی آسانتر و ارزانتر از رادیو و تلویزیون است و بازخورد آن نیز در دسترستر است.»
«یک برنامه در شبکههای اجتماعی را هر کسی در هر جا میتواند دنبال کند، اما شبکههای تلویزیون محدود به کشورهاست. بنابراین، اجرای کمپینها در شبکههای اجتماعی با بازیکنها رشد میکند و ادامه خواهد داشت.»
درحالیکه چین با بیش از یک میلیارد نفر جمعیت بازار بزرگی است، خیلی از تیمهای لیگ برتر نیمنگاهی هم به بازار ایالات متحده آمریکا با جمعیت ۳۱۰ میلیون نفری دارند. چند تیم لیگ برتری هر ساله در آمریکا تورهای تابستانی دارند و بازیهای لیگ برتر در شبکههای انبیسی پخش میشود. آناند میگوید OpenSponsorship در تلاش است تا برای تیم ساوتهمپتون شرکای بزرگ آمریکایی پیدا کند.
اقتصاد فوتبال
هاوس میگوید: «آمریکا یک بازار جذاب برای لیگ برتر است چون نامهای تجاری معتبرند، اقتصاد پویایی دارد و زبان آن انگلیسی است. پس مذاکره در آنجا سادهتر است.»
اولنیک معتقد است لیگ امالاس آمریکا با اینکه بعضی از نامهای بزرگ فوتبال را به خدمت گرفته است، اما نمیتواند در پرداخت حقوق با کشورهای دیگر رقابت کند. «حقوقی که در اروپا، آسیا، روسیه و خاورمیانه پرداخت میشود. چیزی که افزایش آن در باشگاههای انگلیسی به توانایی و استعداد بازیکن بستگی دارد.»
«یک دروازهبان آماده یا یک مهاجم درجه یک حقوق بیشتری خواهد گرفت. باشگاهها میتوانند در تور آمریکای خود درآمد زیادی کسب کنند. تیمها برای حضور در بازیهای دوستانه پول دریافت میکنند. هرچه باشگاه بزرگتر باشد، بازی جذابتر و مبلغ دریافتی بیشتر است.»
بر اساس صحبتهای اولنیک بهغیر از آمریکای شمالی و آسیای شرقی، خاورمیانه نیز بازاری کمترشناختهشده و در حال رشد دارد. «مبالغ زیادی از ایران پیشنهاد میشود.» همچنین آفریقا با طبقهی متوسط روبهرشد و هواداران پرشور یک بازار مناسب دیگر است. آناند میگوید: «یکی از دلایلی که بارکلیز حامی مالی لیگ برتر شد جلب توجه بازار آفریقا بود. آفرقا بهزودی نقش پررنگی را بازی خواهد کرد.»
mbanews
منبع
July 19, 2015
۱۰ نکته دربارهی استفاده از رسانه برای فروش کتاب
حقیقت اول: بازار کتاب پر است از رقابت. فقط در آمریکا سالانه بیش از ۳ میلیون عنوان کتاب چاپ میشود که بیشتر آنها بهصورت شخصی (ناشر-مؤلف) یا دولتی منتشر میشود.
حقیقت دوم: کتابهای غیرداستانی بهطور متوسط در سال کمتر از ۲۵۰ نسخه فروش دارند، همینطور کمتر از ۳۰۰۰ نسخه در یک طول عمر متوسط. البته این تعجبآور نیست وقتی بنا به گزارشها فقط ۱ درصد از کتابها به قفسهی کتابفروشیها راه پیدا میکنند.
حقیقت سوم: نویسندهها باید خودشان کار بازاریابی را انجام دهند چون واگذاری این امر به ناشران صبر ایوب میخواهد.
حقیقت چهارم: با وجود آنچه گفته شد، هنوز هم نوشتن کتاب ارزشمند است. شما میتوانید با کتاب اعتبار به دست آورید، کسبوکار خود را رونق ببخشید و خود را یک متخصص در زمینهی کاریتان معرفی کنید.
حقیقت پنجم: رسانه، به هر شکلی، بهترین ابزار برای بازاریابی است.
۱۰ نکته دربارهی چگونگی استفاده از رسانه برای فروش کتاب و رونق دادن به کسبوکار:
۱. از نویسنده به متخصص تبدیل شوید.
در زمینهی کاریتان متخصص شوید، اگر پیش از این نبودهاید. نویسنده بودن به شما اعتبار میدهد، پس به آن تکیه کنید. متخصصین معمولاً در تلویزیون و رادیو برای اظهارنظر دربارهی مسائل روز فراخوانده میشوند.
۲. خود را دربارهی موضوعات داغ خبره نشان دهید.
چه دانش و تجربهای را میتوانید به بحث و بررسی دربارهی موضوع اضافه کنید؟ خلاق باشید. یکی از موکلهای من که کتابی دربارهی والدین نوشته بود به برنامهای برای موضوع قانونی کردن ماریجوانا فراخوانده شد چون او پیشنهادهایی برای پدر و مادرها داشت برای جلوگیری از اعتیاد فرزندانشان. شما چه نقطهنظر و پیشنهادی را دربارهی موضوعات روز میتوانید مطرح کنید؟
۳. محدودهی آسانسوری مناسب داشته باشید.
در سه چهار جمله من باید متوجه شوم که شما چه کسی هستید؟ چرا باید به شما توجه کنم؟ چه مشکلی را حل میکنید؟ چگونه مرا مجاب میکنید و ایدههایتان برای حل مشکل چیست؟ یکی از موکلین من در آسانسور با یک تهیهکنندهی رادیو روبهرو شد، نظراتش را مطرح کرد و وقتی آسانسور به طبقهی همکف رسید برای برنامهی رادیویی انتخاب شده بود.
۴. برای اجرای زنده آماده باشید.
شما باید اعتماد بهنفس داشته باشید، سخنور خوبی باشید و جلو دوربین مطمئن و راحت به نظر برسید. من با موکلانم جلو دوربین تمرین مصاحبه میکنم تا آنها را برای برنامههای تلویزیونی آماده کنم. موکل من جودی کارتر آنقدر راحت و حقیقی جلو دوربین برنامهی ماری آسموند ظاهر شد که بعد از ۳۰ ثانیه ماری با او صمیمی شد.
۵. سه پیغام روشن داشته باشید.
پیغام جملهای است که خواستههای شما را با خوستههای مخاطبهایتان پیوند میدهد. عنوان این مطلب یک پیغام است. شامل هدف من «استفاده از رسانه» و خواستهی شما «فروش کتاب» میشود.
۶. برای پیغام خود ضرباهنگ داشته باشید.
شما به شعرواههایی کوتاه برای نقل قول و بیان پیغامتان نیاز دارید. آنها باید بین ۱۰ تا ۱۲ ثانیه باشند. من آنها را از قبل برای موکلانم آماده کردهام تا هر زمان که احتیاج داشتند استفاده کنند.
۷. داستانها و آمار جذاب داشته باشید.
پیغام خود را با داستانهایی از کسانی که بر مشکلات غلبه کردند همراه کنید. آمار را با قرار دادن در روایتها باورپذیر کنید. این اعداد چه مفهومی دارند؟ با آنها چه طرحی میتوانید بزنید؟
۸. یک اجرای آزمایشی داشته باشید.
از دوستی کمک بگیرید تا یک مصاحبهی ویدیویی ضبط کنید و پیغامها، داستانها، شعارها و آمار خود را ارائه دهید. آن را ویرایش کنید و برنامهای بین ۱ تا ۳ دقیقه بسازید که بهترین ارائهی شما باشد.
۹. در برنامههای تلویزیونی و رادیویی دولتی و محلی شرکت کنید.
تهیهکنندهها برای دعوت مهمان به برنامههایشان بسیار مشتاقند. بررسی کنید که تخصص شما برای کدام برنامهها مفید است. برنامههای کوچکتر را فراموش نکنید، بهویژه اگر به جامعهی هدف شما نزدیک است. نام تهیهکنندهها را یادداشت کنید و برای آنها ایمیل بفرستید. آنها را از تخصصتان آگاه کنید و اجرای آزمایشی را برایشان بفرستید.
۱۰. نویسندهی مهمان وبلاگها شوید.
وبلاگنویسهایی را پیدا کنید که در جامعهی هدف شما شناختهشده است و از آنها بخواهید تا برای وبلاگشان مطلب بنویسید. فروش کتاب بسیاری از موکلین من بعد از نوشتن مطلب در چنین وبلاگهایی افزایش چشمگیری داشت.
mbanews
May 22, 2015
۱۰ شیوهی ساده و عملی برای بازاریابی کتاب
بازاریابی آنلاین، روش فوقالعادهای برای رسیدن به مخاطبان در سراسر جهان است، اما گاهیاوقات نویسندگان فرصتهای بازاریابی کتاب در همسایگیشان را نادیده میگیرند.
در محله و منطقهای که زندگی میکنید، این فرصت را دارید که مانند ماهی بزرگی در برکهای کوچک باشید. در زیر ده نکته برای تبلیغ محلی کتاب آمده است. اگر کتاب شما ناشر دارد، بهخاطر داشته باشید این فعالیتها را با هماهنگی ناشر یا بازاریاب کتابتان انجام دهید.
۱. همیشه کتابهایتان را همراه داشته باشید. یک جعبه از کتابهایتان، بعضی از آگهیها و نشانههای کتاب را در صندوق عقب ماشینتان و کارتهای ویزیتتان را در کیف پول خود داشته باشید. شما هیچوقت نمیدانید که چهزمانی با یک مشتری بالقوه یا رابط بازاریابی روبهرو میشوید.
۲. فرصتهای ارتباطی در محلهتان را جستوجو کنید. میخواهید برای تعطیلات آخر هفته به دیدن مادربزرگتان بروید؟ قبل از اینکه حرکت کنید کمی تحقیقات محلی انجام بدهید. کتابفروشیها و کتابخانههایی که میتوانید با آنها تماس بگیرید، شناسایی کنید. یا برای یک تور کتاب با همراهی دوستان و خویشاوندانتان برنامهریزی کنید.
۳. بهعنوان یک نویسندهی بومی برای ارتقای کتابفروشیها و کتابخانهها تلاش کنید. بسیاری از کتابفروشیها و کتابخانهها بخش ویژهای دارند که در آنجا کتابهای نویسندههای همشهری و بومی را به نمایش میگذارند.
۴. خردهفروشهای مناسب را جستوجو کنید. بفهمید کدامیک از آنها با موضوع کتابتان مرتبطاند و خودتان را بهعنوان نویسندهی بومی معرفی کنید.
۵. برچسب «نویسندهی بومی» را روی کتابهایی که در شهرتان میفروشید، بچسبانید.
۶. در کتابخانهها سخنرانی کنید. با کتابخانهها دربارهی برنامهی معرفی کتابتتان تماس بگیرید. این برنامهها دربارهی کتابهای کودکان و عناوین غیرداستانی (مانند سفر، تجارت و یا تناسب اندام) که مخاطب عام دارند، مؤثر است. بسیاری از کتابخانهها اجازه میدهند که کتابتان را در چنین برنامههایی بفروشید و بعضی از آنها هم حقالزحمهای برای سخنرانی میدهند.
۷. فرصتهای سخنرانی را پیدا کنید. سخنرانی روشی عالی برای فروش کتابهایتان است و ممکن است حتی وقتی در حال کسب تجربه هستید، برای سخنرانی کردن حقالزحمه بگیرید. سازمانهای زیادی (مانند سازمانهای تجاری و مدنی، گروههای مذهبی، مدرسهها و دانشگاه، شرکتهای بازرگانی و…) وجود دارند که به دنبال سخنرانهای جذاب برای مراسمهایشان هستند.
۸. رسانههای محلی و بومی محبوب را جستوجو کنید. آگهی کتاب را به رسانهی شهری که در آن بزرگ شدهاید و زندگی میکنید، بفرستید. ترفند خوبی در شهرهای کوچک است. تبلیغات خود را براساس مؤلفههای مرتبط محلی بسازید. برنامهی دانشآموختههای دانشگاه و هر سازمان یا انجمنهای حرفهای مرتبط را فراموش نکنید. نویسندگان غیرداستانی باید برنامهها و گفتوگوهای رادیویی و تلویزیونی را هم درنظر بگیرند.
۹. کتابتان را در نمایشگاه و جشنوارهها شرکت بدهید. شرکت نمایشگاهها و جشنوارهها معمولاً بهترین کار است، اگر کتابتان با موضوع آنها مرتبط باشد یا مخاطبان گستردهای را دربربگیرد.
۱۰. کتابهای کودکان را در مدرسهها و سازمانهای جوانان معرفی کنید. بازدید از مدرسه روشی عالی برای دسترسی به کودکان است.
منتشر شده در mbanews
September 29, 2014
یک کارآفرین اجتماعی موفق باشید
اینروزها، بیشتر از هر زمان دیگری، مردم دنبال انتخاب مسیرهای شغلی مشخصاند. ما بهروشنی میدانیم جهان چگونه باید باشد و نمیتوانیم در مقابل وسوسهی شکلگیری و ساخت آن به دست خودمان مقاومت کنیم. شروع کردن یک کسبوکار خیلی ساده شده، اما برای اجرا کردن ایدهها به سختکوشی بسیار نیاز است.
در ادامه، درسهایی داریم برای شروع کسبوکار و ارتقا دادن آن:
۱- مشکلات شخصیتان را حل کنید
چه چیزی باعث بیخوابی شما میشود؟ چه چیزی شما را ناراحت میکند؟ چه چیزی شما را عصبی میکند؟ اینها سؤالهایی است که یک کارآفرین پیش از شروع کسبوکار باید از خود بپرسد. اگر چیزی باعث ناراحتی شما میشود، مردم دیگری هم هستند که مثل شما فکر میکنند. اگر بتوانید چنین اشخاصی را پیدا کنید، یکقدم رو به جلو برداشتهاید.
۲- ابتدا، جامعهتان را بسازید و سپس، کسبوکارتان را
وقتی افرادی را پیدا کنید که مشکلاتی مشابه شما دارند، گروه مخاطب خودتان را پیدا کردهاید. این گروه اولین کسانیاند که با شما و محصولتان ارتباط برقرار میکنند، آن را آزمایش میکنند و دربارهی آن نظر میدهند و مهماند. گروه شما مسیرتان را پیگیری میکند و وقتی شک و تردید دارید، راهنمایتان میشود. آنها بزرگترین طرفداران شما، بهترین منتقدان شما، اولین مشتریان شما و راه ارتباطی شما برای موفقیتهای آیندهاند.
۳- مرامنامهی خودتان را بنویسید (داستان ویژهای داشته باشید)
قصهی شما، برند شماست. چیزی که باعث میشود مشتریها بهجای محصولات ارزانتر، محصول شما را انتخاب کنند. دلیلی که باعث میشود رسانهها دربارهی شما بنویسند. باعث میشود آدمهای بیشتری به گروه شما جذب شوند و محصولات شما و دلایل شما برای ساخت محصول را به اشتراک بگذارند. باعث میشود صداقت داشته باشید و بر اصول اخلاقی پایبند باشید. مرامنامه داشته باشید و آن را اساس کار تجارت خود قرار دهید. مرامنامه باید جزئیات را دربر بگیرد تا همه جذب محصولات شما شوند و با دوستان خود به اشتراک بگذارند. احساسات مردم را برانگیزید.
۴- شروع کنید
این وسوسهانگیز است که پیش از کامل شدن ایده و محصول، آن را از نظرها مخفی نگه دارید. بهترین محصولات در خلاء ساخته نشده است. آنها خیلی زود به اشتراک گذاشته شدهاند و بهبود یافتهاند. اگر شما ۱۰ روز برای راهاندازی یک محصول و سرویس فرصت داشته باشید، چه میکنید؟ در ۹ روز آن را میسازید و در یک روز معرفیاش میکنید؟ نه! پیش از اینکه کار تمام شود، فروش محصول را آغاز کنید. وعدهی محصولی تازه را بدهید و معرفی و فروش آن را آغاز کنید؛ نسخهی ابتدایی. سپس، جزئیات باقیمانده را تکمیل کنید. فرقی نمیکند که محصول شما نوشابهای با طعمی جدید باشد یا یک نرمافزار کاربردی تازه، شرایط یکسان است. بفروشید، یاد بگیرید، ارتقا دهید و دوباره بفروشید و ادامه دهید. خیلی چیزها به زمان بستگی دارد و کسبوکارها زمان زیادی ندارند. پس از زمان درست استفاده کنید.
۵- هدفدار پیش بروید
حل کردن مشکلات در مسیری پایدار، زمانبر است؛ خیلی زمانبر است. خیلی از موفقیتهای یکشبه، حاصل ۱۰ سال کار است که یکباره مشهور شده است. اگر شما علاقهی قلبی به کاری که میکنید، ندارید و دلیل کارتان مشخص نیست، انرژی لازم برای رسیدن به نتیجهی کار را نخواهید داشت. این اتفاق شاید برای گروهتان هم بیفتد! مطمئن باشید آنها هم مثل شما به کاری که میکنند، باور دارند و شور و شوق کافی برای پیشبرد اهدافتان دارند.
۶- مراقب خودتان باشید
شروع هر کاری سخت است. شروع کاری که به آن علاقهمندید و برایتان مهم است، از آن هم سختتر است. فشاری که برای دستیابی به موفقیت متحمل میشوید، خیلی بیشتر از تجربههای قبلیتان است. میزان این فشار مجموعهای است از انتظارهای خودتان، انتظارهای دیگران، فشارهای مالی، عدماطمینان از موفقیت، نگرانی خانواده و دوستان، انتقادها، گزینههای بیشمار، محدودیت انتخاب، فشار و شک و تردید. همیشه دلایلتان را به خودتان یادآوری کنید. به گروهتان تکیه کنید و با آنها صادق باشید. با خانواده و دوستان خوشبرخورد باشید. موفقیتهای کوچک را جشن بگیرید، لحظههایی که باعث پیشرفتتان میشوند.
۷- اعتمادبهنفس داشته باشید
ایدهی شما، شانس شماست. چشماندازی به دنیای بهتر، دنیایی که شما با تلاشتان خواهید ساخت؛ نیاز به تغییر جهان و تغییر خودتان در طول این فرایند. سفر سختی در پیش است، اما این واقعیت که شما خواندن این مطلب را ادامه دادهاید، نشانهی مصمم بودنتان است. اعتمادبهنفس داشته باشید، قدمهایتان را محکم بردارید و آنچه مهم است را بسازید.
منتشر شده در mbanews
September 25, 2014
۵ نکته برای مدیریت شرکت از راه دور
در ادامه، با ۵ نکته برای مدیریت شرکت از راه دور آشنا میشوید.
۱- برقرای ارتباط روشن و مدوام
در کسبوکارهای بینالمللی، ارتباط، نکتهای کلیدی است. مدیریت کارکنان در ساختمان اصلی شرکت و زیر نظر خودتان کاری دشوار است و وقتی کارکنان فرسنگها دورتر از شما مشغول به کار باشند، این امر سختتر میشود. ساعت کاری آنها درست زمانی تمام میشود که شما مشغول به کار شدهاید. برای اینکه بتوانید کارهایشان را بهتر مدیریت کنید، لازم است که بهطور مداوم با آنها در ارتباط باشید و دستکم هفتهای یک بار با آنها مکالمه داشته باشید.
۲- فاصله را با فنآوری از بین ببرید
ارتباط شخص در هنگام مدیریت یک گروه بینالمللی بسیار مهم است و فنآوری مناسب میتواند یاریدهنده باشد. ابزارهای اشتراکگذاری محل کار و محلهای ذخیرهسازی ابری فایل، مانند Box و Engyte، میتوانند کنترل از راه دور را بهآسانی ممکن سازند.
از تعیین مهلت پایان کار و راهحل ذخیرهسازی ابری استفاده کنید، با به اشتراک گذاشتن یک برنامهی کاری که توسط مدیران و کارکنان بهروز میشود. استفاده از نرمافزارهای همراه نیز راهحلی است تا از پیشرفت درست روند کار مطمئن شوید. شما باید علاوه بر ایمیل خود، امور را بر روی تلفن هوشمندتان نیز پیگیری کنید. حفظ هماهنگی یک شرکت، رکن اصلی یک کسبوکار بینالمللی موفق است.
۳- تفاوتهای فرهنگی را بپذیرید
کار با مدیران کسبوکارهای بینالمللی و جهانی چشمانداز تازهای پیش روی شما قرار خواهد داد. بااینحال، شما را با چالشهای جدیدی مانند تفاوتهای فرهنگی بهخاطر منطقه، دین و کشور مختلف هم روبهرو میکند.
این چشماندازها و چالشهای تازه را در کسبوکار جهانی خود پذیرا باشید. درک اینکه جهان درواقع بسیار بزرگتر از فرهنگ و کشور مادری شماست، نشانهی فروتنی است. همهی کارکنان شرکتتان را برای ساخت کسبوکاری موفق به یک چشم ببینید و تفاوتی قائل نشوید. اگر شما مشتاق باشید و در برقراری ارتباط عدالت داشته باشید، به موفقیت دست خواهید یافت.
۴- از نیروی مشارکت کمک بگیرید
از روابط خود در کشورها استفاده کنید، چه کارمندان و چه مشتریان. مثلاً، اگر به زبان اسپانیایی مسلط نیستید، ولی میخواهید محصولی را در مکزیک عرضه کنید، از اعضای تیم خود کمک بگیرید تا پیغام شما را منتشر کنند.
وقتی نیازمند کمک هستید، غرور را کنار بگذارید و از دیگران کمک بگیرید. همکاریهای مفید دوطرفه، برای یک کسبوکار بینالمللی موفق لازم است.
۵- ایجاد روابط و حفظ آن
زندگی کردن در جغرافیایی دورتر، به این معنی است که شما باید برای حفظ روابط با کارکنان و مشتریان بیشتر تلاش کنید. برای تماس تلفنی هفتگی با کارکنان برنامهریزی کنید. خیلی وقتها ارزیابی شرایط کار از طریق ایمیل مشکل است و میتوان با شنیدن صدای افراد بینش بیشتری پیدا کرد.
همچنین، تلاش کنید در زمانهایی که میتوانید در جلسههای حضوری با کارکنان و مشتریان در کشورهای دیگر شرکت کنید که بسیار مفید است. فکر و اندیشه میتواند راه طولانی را سریع طی کند. اگر باخبر شدید که یکی از کارکنان شما حیوانی خانگیاش را از دست داده یا روز تولدش نزدیک است، برایش کارت بفرستید. این مهم است که در کسبوکار قدردانیتان را به آنهایی که ساعتها برای این تجارت زحمت کشیدهاند، نشان بدهید.
هرچند راهاندازی کسبوکاری بینالمللی و جهانی با مشکلاتی همراه است، ولی به شما چشمانداز بینظیری میدهد. همچنین، با استفاده از ابزارهای مناسب میتواند پروژهای موفقیتآمیز باشد.
منتشر شده در mbanews
September 14, 2014
لذت مسی بودن
این شرکت با ترکیب پویانمایی و فیلم، شبیهسازی زیبایی از بازی فوتبال تیمهای مختلف را به نمایش گذاشته است. طوریکه مخاطب شور و هیجان، تعلیق و سرعت بازی فوتبال و خلاصه، هر حرکتی در زمین را حس میکند.
تلاشهای بازیکنهای فوتبال در زمین در کنار تصاویری از واکنشهای بازیکنهای این بازی در منزل، به مخاطب امکان همذاتپنداری با شخصیتهای بازی رایانهای را میدهد. برای همین، با تکل بازیکن حریف او واقعاً مصدوم میشود یا وقتی داور به خطای خشن او کارت زرد نشان میدهد، عصبانی میشود و هنگامیکه زیر بارش شدید باران ضربهای را روانهی دروازهی حریف میکند، از شوق فریاد میکشد.
شعار این آگهی تبلیغاتی «بازی را احساس کنید» است و چنان هوشمندانه طراحی شده که مخاطب بتواند خودش را در قامت زلاتان، جرارد، آگوئرو، دیهگو کاستا و … لیونل مسی تصور کند. نه! انگار که لیونل مسی در خانهاش نشسته و حریف او باشد.
درواقع، شرکت EA Sports در ۲ دقیقه و ۱۶ ثانیه مخاطب را قانع میکند که پسازاین با بازی جدید FIFA 15 میتواند از زمینهای خاکی گلکوچک به نیوکمپ برسد و در برابر مسی قرار بگیرد. در این آگهی، مسی روی مبل خانهاش نشسته و در یک لحظه به هوا میپرد و برگردان میزند و… درنهایت، بهترین بازیکن جام جهانی نتیجهی بازی را به دلخواه تغییر میدهد.
انتخاب موسیقی و نریشن متناسب و هماهنگ با روند اتفاقهایی که در بازی رخ میدهد یکی دیگر از جذابیتهای این آگهی تبلیغاتی است که میتواند توجه مخاطب را جلب کند.
علاوهبر استفاده از شخصیتهای انسانی، حضور یک ماهی قرمز در تنگ که حرکتهای آن ناشی از پسلرزهی رویدادهای بازی FIFA 15 است، ویژگیِ حسبرانگیزِ این آگهی را بیشتر میکند و به مخاطب یادآور میشود که اگر میخواهد بازی فوتبال را با تمام وجود احساس کند، بهتر است به هواداران FIFA 15 بپیوندد.
بازی FIFA یکی از پرطرفدارترین محصولات شرکت EA Sports است و نسخهی جدید آن، FIFA 15، روز ۲۶ سپتامبر، یعنی ۴ مهرماه به بازار خواهد آمد.
این بازی برای ویندوز، پلیاستیشن، نینتندو، Wii، آیاواس، اندروید و ایکسباکس در دسترس خواهد بود.
منتشر شده در mbanews
September 12, 2014
۱۰ درسی که هر کارآفرین باید یاد بگیرد
هر کارآفرینی، برای خود مسیر و روش معینی دارد. بعضیها خیلی دیر و با سختی زیاد به موفقیت تجاری میرسند، اما برای عدهای، رسیدن به موفقیت سریع و جادویی اتفاق میافتد. من اعتقاد دارم در مورد دوم هیچ سحر و جادویی در کار نیست، بلکه نشانهای از کارآفرینی است که میداند یادگیری از کسبوکار، انطباق یافتن و پیشرفت کردن با آن مهم است.
هر کارآفرینی برای راهاندازی کاسبوکاری موفق، سالم و پایدار باید ۱۰ درس زیر را به یاد داشته باشد.
۱- همیشه حق با مشتری نیست
از قدیم به ما گفتهاند «همیشه حق با مشتری است»، ما مجبور بودهایم به تکتک مشتریها احترام بگذاریم، حتی اگر اشتباه آنها واضح و رنجآور بوده است. این اصل میتواند زیانهای جبرانناپذیری برای ما، کارمندها و همینطور مشتریهایمان داشته باشد. شبهههای مشتری را تا جاییکه ممکن است برطرف کنید، اما نه آنقدر که شأن و منزلت شما (یا کارمندهایتان) خدشهدار شود.
۲- وقت طلاست
پول، مشتری و ایده، همهی اینها همیشه بیشتر از قبل در دسترساند، اما زمان همیشه محدود است. یکی از راههای استفادهی بهینه از وقت این است که هزینهی زمان مصرفی برای کارهایتان را در نظر بگیرید.
از خودتان بپرسید: هزینهی انجام دادن این کار چقدر است؟ اگر دیگران میتوانند این کار را با هزینهی کمتری انجام دهند، کار را به آنها بسپارید. در اینصورت، میتوانید بر روی کارهای مهمترتان تمرکز کنید. شما یک مدیر هستید و باید کارهایی را انجام دهید که فقط مختص شماست.
۳- همهی درآمدها مناسب نیستند
این درسی است که بسیاری از کارآفرینهای تازهکار با آن مواجه میشوند. وقتی در حال گسترش کسبوکارتان هستید، احتمال زیادی دارد پول را از هر کسی قبول کنید و در دام بیفتید. مشکل این است که هر مشتریای ارزش کاری را که انجام میدهید، ندارد.
از مشتریهایی که بیش از اندازه وقتتان را میگیرند، انتظارهای نابهجا دارند و شما را از کار کردن میترسانند، دوری کنید؛ ارزشش را ندارند.
۴- هیچ راه میانبر ارزانی در بازاریابی نیست
گاهی برخی مدیرها در واکنش به پیشنهادهایم دربارهی بازریابی میگویند خیلی گران است. حقیقت این است که بازاریابی ارزانقیمت ارزش کسبوکار و برندتان را پایین میآورد.
محتوای نامرغوب و تبلیغات ارزان شاید در کوتاهمدت، با صرفهجویی در هزینه، باعث سودآوری شود، اما در بلندمدت خسارت آن برای شهرت کسبوکار و برندتان بسیار بیشتر است.
۵- تا جاییکه ممکن است کارها را به دیگران بسپارید
اگر برای انجام بعضی از کارها دستتنها هستید، از دستیار کمک بگیرید. بسیاری از کارآفرینها برای انجام کارهای روزمرهشان دستیار استخدام میکنند تا بتوانند وقت بیشتری را صرف کارهای مهم کسبوکارشان کنند.
۶- برند شخصی خود را به موازات نام برند شرکتتان توسعه دهید
بسیاری از کارآفرینها بهاشتباه بر روی توسعهی برند شرکتشان تمرکز میکنند و اهمیتی به برند شخصی خودشان نمیدهند. درحالیکه برند شخصی مناسب، شما را از رقیبهایتان متمایز میکند و به شما در زمینهی کاریتان اعتبار میبخشد و حتی در صورت شکست خوردن در کسبوکار از بین نمیرود.
«سالهاست دربارهی جدایی کار از زندگی و تعادل میان کار و زندگی، بحثهای زیادی وجود دارد. اما بهترین چیز، ادغام کار و زندگی است. شرایط آرمانی زمانی است که شما در خانه همان فردی باشید که سر کار هستید و برعکس.» (تونی هسیه، مدیر اجرایی Zappos.com)
۷- کار شما زندگی شماست، زندگی کوتاهتر از آن است که بخواهید از کارتان متنفر باشید
ایجاد تعادل میان زندگی و کار، دغدغهی بسیاری از کارآفرینها است؛ در این زمینه من از طرفدارهای شیوهی تونی هسیهام. وقتی شما به آنچه انجام میدهید علاقهمندید و بر رضایت کاری تمرکز کردهاید (هم برای خود و هم برای کارمندهایتان)، کار کردن فقط عملی برای گذران زندگی واقعی نیست. بلکه جزئی از زندگی لذتبخش و پرمفهوم شماست و این شانس را میدهد که از فرسودگی شغلی فاصله بگیرید.
«فلسفهی من همیشه پیدا کردن باهوشترین افراد است. کسانی را استخدام کنید که از شما باهوشترند.» (دانی دویچ)
۸- کسانی را استخدام کنید که از شما باهوشترند
همیشه افرادی هستند که از شما باهوشترند؛ اگر شانس پیدا کردنشان را داشتید، استخدامشان کنید. بر کارهایی تمرکز کنید که در آن تخصص دارید. به آنها نیز آزادی عمل بدهید تا همین کار را بکنند.
۹- شاید بهترین شیوه، مناسب حال مشتریهایتان نباشد
هنگام شروع کسبوکار، طبیعی است که دیگران بهترین شیوههای خودشان برای توسعه را به شما پیشنهاد کنند. اما مشکل اینجاست که آنها مشتریهایتان را نمیشناسند. از شیوهی آنها برای شروع استفاده کنید، اما به مرور زمان بر اساس نیازها، مشتریها و کسبوکار خود آنها را تغییر دهید و بهینه کنید.
۱۰- کار را انجام دهید
داشتن استراتژی و برنامهریزی برای کسبوکار مهم است، اما زمانی میرسد که شما وقتی تصمیم گرفتید، باید انجامش دهید. حتماً شنیدهاید که «انجام یک کار ناقص بهتر از دسترویدست گذاشتن است.»
ناتوانی در تجزیه و تحلیل و اجرایی نکردن برنامهی کسبوکار مانع رشد و پیشرفت و نوآوری است. حتی اگر کار تا سالها درآمد و نتیجهای نداشته باشد، افراد موفق در هر صورتی آن را انجام میدهند. برای اینکه، به پاداش صبر و تحمل آگاهند. این توانایی است که مردم موفق را از ناموفق متمایز میکند، همانطور که میچیو کاکو، فیزیکدان و نویسندهی مشهور گفته است.
منتشرشده در mbanews
September 5, 2014
در نقش مدیری جوان، جدی گرفته شوید
مراحل هشتگانه زیر را دنبال کنید تا احترام کارمندان، همکاران و شرکای تجاری خود را برانگیزید.
حضور نسل جوان در بازار کسب و کار امیدوارکننده است. بر اساس نتایج پژوهش های اتاق بازرگانی آمریکا، روحیه کارآفرینی این نسل، دلیل ایجاد این چشم انداز مثبت است.
با استناد به آمار و ارقامی که در سال ۲۰۱۱ منتشر شده است، این نسل هر ماه ۱۶۰ هزار کسب و کار راه اندازی می کند و ۲۹ درصد کارآفرین ها بین ۲۰ تا ۳۴ سال سن دارند. تحقیقات نشان می دهد ذهنیت خلاق و کارآفرین این نسل میتواند باعث رونق کسب و کار و اقتصاد شود.
پس از مارک زاکربرگ با فیسبوک، اندرو میسون با گروپان و ایوان اسپیگل با اسنپ چت، بسیاری از جوان ها کسب و کارهای شخصی خود را راه اندازی کرده اند و جریان ساز شده اند.
مدیریت حتی در بهترین زمان ها سختی های خاصی دارد، این مسئولیت برای جوان ها به خاطر بی تجربگی، سخت تر و پرفشارتر است. اگر مدیران جوان این هشت مرحله را در نظر بگیرند، کارمندان مسنتر، همکاران و شرکای تجاری، آنها را جدی می گیرند.
۱- کار را بشناسید
مدیران جوان باید تحقیق کنند و مطمئن باشند زیر و بم کارشان را می شناسند.
آخرین مقالات را بخوانید، با کارشناس های مربوطه ارتباط برقرار کنید و در کسب و کار مناسب خود غرق شوید. جواب این سؤال ها را پیدا کنید: چه کسانی در این زمینه نقش کلیدی را بازی می کنند و دلیل موفقیتشان چیست؟ چه فناوری هایی میتوانند سکوی پرشی برای موفقیت شرکت باشند؟
وقت گذاشتن برای یادگیری جزئیات امور به دیگران نشان می دهد که این مدیر کار خود را بلد است و معنی کسب و کار را می داند. شریل سندبرگ در کتاب زنان، کار و ارادهی رهبری می نویسد: «منفعت دانشی که با سختی به دست آمده باشد از آسودگی در جهل بیشتر است.» و درست می گوید. دانایی توانایی است، فراموش نکنید.
۲- پیش قدم باشید
یکی از راه های مؤثر برای نشان دادن توانایی و اثبات نقش مدیریت، سخت کار کردن است.
اولین کسی باشید که وارد شرکت می شود و آخرین فردی باشید که شرکت را ترک می کند. در انجام کار نقشی مؤثر داشته باشید و نشان دهید که یکی از اعضای تیم هستید. تأثیرگذارترین روش برای کسب احترام این است که در کارها پیش قدم باشید و به دیگران در کسب موفقیت کمک کنید.
۳- مشورت کنید
یک مدیر جوان ممکن است بعضی از مهارت های مدیریتی را آموخته باشد اما فقط احمق ها هستند که باور دارند همه چیز را می دانند، به ویژه وقتی هنوز تجربه ی ناچیزی دارند. مردم علاقه دارند مدیری را جدی بگیرند که به پیشنهادهای آنها گوش می کند و مشورت پذیر است.
بر اساس یک نظرسنجی که جامعه آماری اش بیش از ۱۱۰۰۰ کسب و کار کوچک و متوسط در ۱۷ کشور بوده است، ۸۹ درصد مردم معتقد بودند مشاوره به آنها در موفقیت کمک کرده است. مشورت با دیگران و شنیدن پیشنهادهایشان باعث افزایش شانس موفقیت مدیر می شود. علاوه بر این، تمایل به یادگیری و پذیرفتن انتقاد سازنده، احترام مدیر را نزد مردم افزایش می دهد. متکلم وحده بودن باعث بیگانه شدن با اطرافیان و از دست دادن اعتبار حرفه ای می شود.
۴- مصمم باشید
مهم است که یک مدیر عزم راسخ داشته باشد. اگر مدیر جوان کارهای خود را به درستی انجام داده باشد، پس احتمال اینکه تصمیم صحیح بگیرد بیشتر است. حتی اگر این تصمیم توسط فردی باتجربه به چالش کشیده شود. مدیر باید نسبت به ارزش نظرات خود آگاه باشد. هرگز به این معنی نیست که مشورت نکند و یا به اشتباه خود اعتراف نکند، فقط نباید سریع عقب نشینی کند.
اعتماد به نفس مدیر باعث می شود دیگران به نظراتش احترام بگذارند.
۵- آرام باشید
حفظ آرامش موقع فشارهای کاری یکی از نشانههای مدیریت موفق است. جهان تجارت پر است از چالشهای گوناگون و لحظه های پراسترس که رفتار مدیر در آنها قضاوت می شود. یک قدم به عقب بردارید، نفس عمیقی بکشید و همه چیز را در نظر بگیرید. اعضای تیم با دیدن آرامش رئیس خود، اعتماد و اطمینانشان به مدیریت شما بیشتر می شود.
۶- انتظارات را مدیریت کنید
قدرت رهبری به چگونگی مدیریت انتظارات بستگی دارد. با کارمندها درباره انتظاراتتان صحبت کنید و از آنها بپرسید انتظارشان از شما چیست؟ با برقراری ارتباط، مدیر و اعضای تیم می توانند به درک متقابل و اهداف مشترک برسند. در صورتی که این مدیریت موفق شود احترام و حمایت بیشتری را به همراه خواهد داشت.
۷- ظاهری آراسته داشته باشید
شاید زیاد مهم به نظر نرسد اما ظاهر یک مدیر بسیار تعیین کننده است. لباس پوشیدن یک فرد، بسیاری از خصوصیات شخصیتی اش را آشکار می کند. معنی اش این نیست که باید در هر موقعیتی شق و رق و اتوکشیده ظاهر شوید. هر روز خود را در آینه نگاه کنید و از خود بپرسید آیا ظاهر من با کسب و کار و شخصیتم متناسب است؟
۸- شخصیت حرفه ای تان را توسعه دهید
در آخر، شخصیت حرفه ای بسازید. لازم است که یک مدیر بداند دوست دارد در جامعه چگونه شناخته شود و به سمت ساختن شخصیت حرفه ای اش گام بردارد؛ تا فردی مصمم اما منصف، سختکوش و دقیق شناخته شود.
همانطور که مارک زاکربرگ میگوید: «سؤال این نیست که ’ما می خواهیم چه چیزی درباره مردم بدانیم؟‘ سؤال این است که ’مردم می خواهند چه چیزی درباره خودشان به ما بگویند؟‘»
اینکه یک مدیر جوان چگونه خود را معرفی می کند بر نظر دیگران تأثیر می گذارد. مدیریت نتیجه تجربیات گذشته، شکست ها و موفقیت هاست. خود را در شرایط مناسب قرار دادن و واکنش های به موقع نشان دادن شخصیت مورد نظر را می سازد.
منتشرشده در mbanews