Elia ile Yolculuk Quotes

Rate this book
Clear rating
Elia ile Yolculuk Elia ile Yolculuk by Zülfü Livaneli
1,558 ratings, 3.66 average rating, 83 reviews
Elia ile Yolculuk Quotes Showing 1-2 of 2
“یک "حال" وجود دارد، یک "آینده" و یک "تاریخ". در واقع، تاریخ صندوقی است که ظرفیت آن پر شده است. کلئوپاترا در زمان خود به اهرام، که هزاران سال قبل از او ساخته شده بودند، با حیرت نگاه می کند و ما کلئوپاترایی را که به زمان ما نزدیک تر است به دوران اهرام هل می دهیم. از نظر ما ملکه به سرعت از عصر خود به عقب تر سقوط می کند و به اهرام می چسبد. زمان خم می شود، کج می شود و وقایع به هم نزدیک تر و نزدیک تر می شوند. زمان مسطح می شود؛ همه چیز روی هم سوار می شود. میمون و بالن، زیگورات و ماشین ظرفشویی، دربازکن و ... و کلئوپاترا در مقابل اهرام. هر آن ممکن است که از بهشت رانده شویم و درست زمانی که رانده شدیم به تاریخ بپیوندیم.”
Zülfü Livaneli, Elia ile Yolculuk
“دوباره به پیرمردی که آرام و راحت روی تخت خوابیده نگاه می کنم و می گویم: خدایا، کاش بشر فناناپذیر بود و تو می تونستی تا ابد حافظ او باشی. کاش انسان ها با خاک آمیخته نمی شدند و همراه با مرگ در زندگی جدیدی بیدار می شدند. کاش روح ها از بدن های مرده بیرون بیایند و به گردش در دنیا ادامه دهند. بدها تاوان بدهند و خوب ها پاداش بگیرند. چقدر همه چیز بهتر می شد. آن وقت شاید تمام آدم هایی که در عکس دیدم حالا در این اتاق می بودند. آن وقت معروف ترین زن دنیا، هلن تروایی مدرن، جوان و همیشه جوان و بلوند حالا کنار الیا نشسته بود؛ مثل روزهای گذشته”
Zülfü Livaneli, Elia ile Yolculuk