پیشگویی سپیده‌دم Quotes

Rate this book
Clear rating
پیشگویی سپیده‌دم (دشت پارسوا، #2) پیشگویی سپیده‌دم by مریم عزیزی
89 ratings, 4.57 average rating, 14 reviews
پیشگویی سپیده‌دم Quotes Showing 1-3 of 3
“کتاب‌ها بوی مرگ داشتند. تمام قهرمان‌ها متولد می‌شدند، میان سختی‌ها دست و پا می‌زدند و می‌کوشیدند با چنگ زدن به حس دلبستگی، پناهگاه موقتی برای خود بسازند، ولی تمام‌شان در انتها پادشاهی مرگ را می‌پذیرفتند. زندگی‌ها تداوم زوال تدریجی امید بودند. هیچ کتابی نبود که قهرمانش را در اوج منجمد کرده و به خود واگذاشته باشد.”
مریم عزیزی, پیشگویی سپیده‌دم
“گذشته می‌تونه مثل مه، حال و آینده رو بپوشونه و جلوی دید درست رو بگیره. برای احیای گذشته، اول باید تاریکی حال رو از بین برد.”
مریم عزیزی, پیشگویی سپیده‌دم
“از همه مهم‌تر اینکه حالا خوب می‌دانست رویارویی با مرگ چیز چندان غریب و ناآشنایی نبود. برعکس به آشنایی زندگی و نفس‌کشیدن و به سادگی خواندن داستانی کوتاه بود. ترس را با بند‌بند وجودش درک کرده بود و آن را از مرگ تلخ‌تر یافته بود. در واقع مرگ می‌توانست دریچه‌ی نجات از هراس‌های دردآور زندگی باشد؛ دریچه‌ای رو به آزادی و نه راهرویی منتهی به زندان.”
مریم عزیزی, پیشگویی سپیده‌دم