Mohammad Khazaie’s Reviews > خریدن لنین > Status Update
Mohammad Khazaie
is on page 153 of 172
داستان هشتم«⅓،⅓،⅓ از ریچارد براتیگان»!!! بهتره به جای حرف زدن دربارش این داستان رو اسکیپ کرد و رفت سراغ بعدی.
این بود براتیگان؟؟؟
— Jul 07, 2018 02:40PM
این بود براتیگان؟؟؟
Like flag
Mohammad’s Previous Updates
Mohammad Khazaie
is on page 171 of 172
آخرین داستان «آیا جادوگر باید مامان را بزند از جان آپدایک» یک نگاه روانشناسانه به تاثیر کودکی و اتفاقات آن در برخورد یک بزرگسال با کودکان دارد. یک نگاه فرویدی که در داستان دوم هم به وضوح به چشم می خورد. این موضوع شاید یکی از مورد علاقه ترین موضوعات نویسندگان امروز باشد، و خب بسیار هم جای مانور دارد.
به هرحال به نظر برخلاف داستان قبل نویسنده در این داستان واقعا موفق بوده و به شکل هنرمندانه ای مقصودش را بیان کرده است.
— Jul 07, 2018 04:27PM
به هرحال به نظر برخلاف داستان قبل نویسنده در این داستان واقعا موفق بوده و به شکل هنرمندانه ای مقصودش را بیان کرده است.
Mohammad Khazaie
is on page 163 of 172
داستان دهم «تکامل الیوراز جان آپدایک» داستانی دو صفحه ای است، که به نظر یک خاطره می رسد یا یک داستان سرهم شده برای یک نتیجه اخلاقی، که انصافا نتیجه ی کلیشه ای و بدی نیست. ولی به هرحال می توانست خیلی بهتر از اینها بیان شود نه اینقدر توی ذوق و مستقیم.
طوری که بند آخر مثل راوی های پیرنویسنده عینکش را عقب بدهد و نتیجه بگیرد؛ وقتی از کسی انتظار داشته باشیم سعی می کند برآورده اش کند.
— Jul 07, 2018 04:22PM
طوری که بند آخر مثل راوی های پیرنویسنده عینکش را عقب بدهد و نتیجه بگیرد؛ وقتی از کسی انتظار داشته باشیم سعی می کند برآورده اش کند.
Mohammad Khazaie
is on page 163 of 172
داستان دهم «تکامل الیوراز جان آپدایک» داستانی دو صفحه ای است، که به نظر یک خاطره می رسد یا یک داستان سرهم شده برای یک نتیجه اخلاقی، که انصافا نتیجه ی کلیشه ای و بدی نیست. ولی به هرحال می توانست خیلی بهتر از اینها بیان شود نه اینقدر توی ذوق و مستقیم.
طوری که بند آخر مثل راوی های پیرنویسنده عینکش را عقب بدهد و نتیجه بگیرد؛ وقتی از کسی انتظار داشته باشیم سعی می کند برآورده اش کند.
— Jul 07, 2018 04:22PM
طوری که بند آخر مثل راوی های پیرنویسنده عینکش را عقب بدهد و نتیجه بگیرد؛ وقتی از کسی انتظار داشته باشیم سعی می کند برآورده اش کند.
Mohammad Khazaie
is on page 163 of 172
داستان نهم «چاقو از برندان گیل» ۶صفحهی فوق العاده است! فوق العاده و کوتاه مثل یک شاه بیت ناب! مثل یک رباعی عالی که مصراع اول زمینه چینی میکند، مصراعدوم کمی تعلیق، مصراع سوم قلب را به تپش میاندازه و مصراع چهارم ضربهی فنی محمدصلاح است به گوشهترین گوشهی قلب آدم.
چه لذتی! جبران باخت روسیه بود در ضربات پنالتی
— Jul 07, 2018 03:00PM
چه لذتی! جبران باخت روسیه بود در ضربات پنالتی
Mohammad Khazaie
is on page 145 of 172
داستان هفتم«کشاور آمیش از وانس بورجیلی»یکی از داستانهای نه چندان خوب کتاب است، دو داستان در درون هم که هیچکدام قوت چندانی ندارندو کنار هم بودنشان هم این ضعف را دوچندان نشان میدهد
داستان فاقد سطرهای درخشان است و ازسوی دیگر کلیت جذابی هم ندارد
پس خواندنش هم بی لذت است
ولی به هرحال برای لذت بردن از داستانهای خوب گاهی نیازاست داستانهای بد هم خواند
فقط خوشبختانه مطمئنم بعد از مدتی چیزی از این داستانهای بدبه خاطرم نمیماند
— Jul 07, 2018 08:44AM
داستان فاقد سطرهای درخشان است و ازسوی دیگر کلیت جذابی هم ندارد
پس خواندنش هم بی لذت است
ولی به هرحال برای لذت بردن از داستانهای خوب گاهی نیازاست داستانهای بد هم خواند
فقط خوشبختانه مطمئنم بعد از مدتی چیزی از این داستانهای بدبه خاطرم نمیماند
Mohammad Khazaie
is on page 145 of 172
داستان ششم «شایلو ازبابی ان میسن» یک روایت کامل است از فرازو فرود روابط انسانی و اتفاقات و نتایج عجیب و گاه متناقض نمایشان، چیزی که شاید از همه واضح تر در دیالوگهای پایانی نمود پیدا می کند، جایی که نویسنده می خواهد پایان یک رابطه را تشریح کند:
-میخوام ازت جداشم
-نه،نمیخوای
-چرا میخوام
-من نمی ذارم
-نمیتونی جلومو بگیری
_از یه نظرهایی، زن ها بیشتر مردی رو می خوان که بره بچرخه.دیوونگیه انگار، می دونم
_تو دیوونه نیستی
— Jul 07, 2018 08:34AM
-میخوام ازت جداشم
-نه،نمیخوای
-چرا میخوام
-من نمی ذارم
-نمیتونی جلومو بگیری
_از یه نظرهایی، زن ها بیشتر مردی رو می خوان که بره بچرخه.دیوونگیه انگار، می دونم
_تو دیوونه نیستی
Mohammad Khazaie
is on page 107 of 172
داستان پنجم «رستگاری از جان گاردنر» جز آن داستانهایی است که اگر ۵ داستان خوب توی این کتاب باشد این داستان یکیشان است.
ماجرا حول مرگ پسری ۷ساله توسط برادر ۱۲ساله اش اتفاق می افتد و داستان به ماجرای خانواده ۴نفره باقی مانده میپردازد، به احساسات و ماجراهای بعد از آن و روند بازگشت اعضای خانواده به زندگی معمولی، چیزی که شاید هیچ وقت قرار نیست اتفاق بیافتد
حتی آنجا که پسرقاتل با شوق میپرسد من هم میتوانم اینقدر خوب بنوازم؟
— May 31, 2018 08:00AM
ماجرا حول مرگ پسری ۷ساله توسط برادر ۱۲ساله اش اتفاق می افتد و داستان به ماجرای خانواده ۴نفره باقی مانده میپردازد، به احساسات و ماجراهای بعد از آن و روند بازگشت اعضای خانواده به زندگی معمولی، چیزی که شاید هیچ وقت قرار نیست اتفاق بیافتد
حتی آنجا که پسرقاتل با شوق میپرسد من هم میتوانم اینقدر خوب بنوازم؟
Mohammad Khazaie
is on page 88 of 172
داستان چهارم «تمرینهای ساده برای نوآموزان از الیکس الین» یک داستان کوتاه تمام عیار است، از آنجا که من آدم کم حوصله ای هستم حتی داستان کوتاه های کمی بوده که مرا تا پایان میخکوب خود کرده باشد و این داستان یکی از همان هاست
از نظرمن بزرگترین حسنش پایان مناسب است، یک فرود مطمئن دقیقا دراوج اتفاقات! و دیگر، احساسی که منتقل می کند، آنقدر حساب شده که آدم را ناخودآگاه به نفس نفس بیاندازد و در آخرهم، اینکه کوتاه است.
کوتاه:)
— May 30, 2018 06:50PM
از نظرمن بزرگترین حسنش پایان مناسب است، یک فرود مطمئن دقیقا دراوج اتفاقات! و دیگر، احساسی که منتقل می کند، آنقدر حساب شده که آدم را ناخودآگاه به نفس نفس بیاندازد و در آخرهم، اینکه کوتاه است.
کوتاه:)
Mohammad Khazaie
is on page 88 of 172
داستان چهارم «تمرین های ساده برای نوآموزان از الیکس الین» یک داستان کوتاه تمام عیار است، از آنجا که من آدم کم حوصله ای هستم حتی داستان کوتاه هایی کمی بوده که مرا تا پایان میخکوب خود کرده باشد و این داستان یکی از همان هاست
از نظرمن بزرگترین حسنش پایان مناسب است، یک فرود مطمئن دقیقا دراوج اتفاقات! و دیگر، احساسی که منتقل می کند، آنقدر حساب شده که آدم را ناخودآگاه به نفس نفس بیاندازد و در آخرهم، اینکه کوتاه است.
کوتاه:)
— May 30, 2018 06:47PM
از نظرمن بزرگترین حسنش پایان مناسب است، یک فرود مطمئن دقیقا دراوج اتفاقات! و دیگر، احساسی که منتقل می کند، آنقدر حساب شده که آدم را ناخودآگاه به نفس نفس بیاندازد و در آخرهم، اینکه کوتاه است.
کوتاه:)
Mohammad Khazaie
is on page 71 of 172
داستان سوم، «درغگو نوشتهی توبیاس ولف» از داستان اول بهتر بود ولی چیزی از داستان دوم کم داشت.
داستان اگرچه قرار نبود اتفاق خاصی را رقم بزند یا برود تا به اوجش برسد اما همیشه در سطحی بالا و تقریبا اوج بود. هر دیالوگ و هر توصیفی شرحی بود بر احساس و بعدی از انسان و هر صحنه ای سرنخی برای حل معمای داستان که «تو چرا دروغ میگی؟» ولی باز همان مشکلی را داشت که داستانهای پیش؛ پایان بندی! و امان از پایان بندی!
— May 29, 2018 09:09AM
داستان اگرچه قرار نبود اتفاق خاصی را رقم بزند یا برود تا به اوجش برسد اما همیشه در سطحی بالا و تقریبا اوج بود. هر دیالوگ و هر توصیفی شرحی بود بر احساس و بعدی از انسان و هر صحنه ای سرنخی برای حل معمای داستان که «تو چرا دروغ میگی؟» ولی باز همان مشکلی را داشت که داستانهای پیش؛ پایان بندی! و امان از پایان بندی!

