Agir(آگِر)’s Reviews > 1984 > Status Update
Agir(آگِر)
is on page 143 of 334
تاکنون هیچگاه نه در عالم واقع و نه در عالم خیال زن حزب را با چهرهی آرایش شده ندیده بود. تغییر قیافهی جولیا حیرت انگیز بود. با مالیدن کمی رنگ در جاهای مناسب، نه تنها بیش از پیش زیبا، که، از همه مهم تر، زنانهتر شده بود...در آغوشش که گرفت، موجی از عطر بنفشه مشامش را پر کرد. گفت: عطر هم!
ـ آری عزیزم، عطر هم. می دانی دفعهی دیگر می خواهم چکار کنم؟ می خواهم یک لباس بلند زنانه ای گیر بیاورم و به جای این شلوار لعنتی
— Nov 30, 2017 06:28AM
ـ آری عزیزم، عطر هم. می دانی دفعهی دیگر می خواهم چکار کنم؟ می خواهم یک لباس بلند زنانه ای گیر بیاورم و به جای این شلوار لعنتی
Like flag
Agir(آگِر)’s Previous Updates
Agir(آگِر)
is on page 251 of 334
آدمی شاید بیش از آنکه مورد محبت قرار گیرد، دلش می خواهد زبان حالش را دریابند. با آنکه اوبراین او را تا مرز جنون شکنجه داده بود و به یقین تا اندک زمانی دیگر، به دیار مرگش روانه می کرد اما آدمی بود که می شد با او حرف زد. و این امر عمیقتر از دوستی بود
— Dec 04, 2017 10:13PM
Agir(آگِر)
is on page 200 of 334
طبقه متوسط مادام که برای قدرت مبارزه می کرد، همواره از اصطلاحاتی چون آزادی و عدالت و برادری سود جسته بود. زیر لوای برابری، انقلاب ها را علم کرده بود و به محض واژگونی استکبار قدیم، استکباری تازه نفس به راه انداخته بود
— Dec 04, 2017 09:38AM
Agir(آگِر)
is on page 199 of 334
در سراسر تاریخ مکتوب، و شاید از پایان عصر نوسنگی، سه گونه آدم در دنیا بوده اند: بالا، متوسط، پایین...هدف هر سه گروه کاملا سازش ناپذیر است. هدف طبقهی بالا این است که سر جای خود بماند. هدف طبقهی متوسط این است که جای خود را با طبقه بالا عوض کند. هدف طبقهی پایین، زمانی که هدفی داشته باشد - چون خصلت پایدار طبقه پایین این است که خرکاری چنان از پا درش می آورد که، جز به تناوب، از آنچه بیرون از زندگی روزمره
— Dec 03, 2017 10:34AM
Agir(آگِر)
is on page 198 of 334
با خود اندیشید که بهترین کتاب آن است که دانسته های آدم را برایش نقل کند
— Dec 02, 2017 10:12PM
Agir(آگِر)
is on page 156 of 334
تصور نمی کنم که در زمان حیاتمان بتوانیم چیزی را عوض کنیم. اما می شود تصور کرد که اینجا و آنجا هسته های کوچک مقاومت شکل بگیرد - دستجات کوچکی به هم آیند و آهسته آهسته نضج پیدا کنند و حتی سندهایی برجای بگذارند تا نسل آینده بتواند از آنجایی که بازماندیم کار را از سر بگیرند
ـ عزیزم، من علاقه ای به نسل آینده ندارم. به خودمان علاقمندم
ـ تو فقط از کمر به پایین عصیانگر هستی.
جولیا این گفته را مطایبه ای درخشان تلقی کرد و
— Dec 02, 2017 05:26AM
ـ عزیزم، من علاقه ای به نسل آینده ندارم. به خودمان علاقمندم
ـ تو فقط از کمر به پایین عصیانگر هستی.
جولیا این گفته را مطایبه ای درخشان تلقی کرد و
Agir(آگِر)
is on page 144 of 334
با حالتی ابهام آلود از خود پرسید که در گذشته منسوخ، در خنکای عصر تابستان، آیا این تجربه طبیعی بوده است که زن و مردی برهنه بر روی تختخواب بیارامند، هر زمان دلشان خواست عشق ورزی کنند، به دلخواه حرف بزنند، اجباری برای برخاستن نداشته باشند، همین قدر دراز بکشند و به آواهای آرام بیرون گوش بسپارند. به یقین زمانی که چنان تجربه ای طبیعی بنماید، هرگز وجود نداشته است
— Dec 01, 2017 07:11AM
Agir(آگِر)
is on page 34 of 334
عجبا که نواخته شدن ساعت گویی دل تازه ای در سینهی او قرار داده بود. او شبح بی یارویاوری بود و حقیقتی را بر زبان می راند که به گوش هیچ کس نمی رسید. اما تا زمانی که این حقیقت را بر زبان می راند، زنجیر تداوم آن به شیوه ای مرموز گسسته نمی شد. پیشبرد مرده ریگ بشر، رساندن پیام به گوش دیگران نبود، عاقل ماندن بود
— Nov 28, 2017 12:47PM

