ساموئل بکت > Quotes > Quote > Niloofar liked it
“آری، من پدر خود بودم و پسر خود بودم، از خود میپرسیدم و بهترین جوابهایی که میتوانستم میدادم، میدادم عصر به عصر برایم بخوانند، همان داستان همیشگی را که از بر بودم و باورش نداشتم، یا با هم قدم میزدیم، دست در دست، ساکت، غرق دنیاهای خودمان، هرکس غرق دنیاهای خود، دست در دست فراموش شده. این طور است که تا حالا دوام آوردهام. و امروز عصر هم انگار باز نتیجه میدهد، در آغوشم هستم، من خود را در آغوش گرفتهام، نه چندادن با لطافت، اما وفادار، وفادار...”
―
―
No comments have been added yet.
